Wednesday, February 15, 2006

پرابلمهای اينتی گراتسی د ركشور های اروپائی
سید احمد شاه دولتی فاریابی
***************************************
اينتی گراتسی يعنی هم آهنگی يافتن باامور كشور ميزبان يا ادغام شدن مهاجرين بحيث شهروندان تازه وارد ، د ركشورهای ميزبان دراتحاديه اروپا يكی ازپرابلمهای قابل مكث بشمار ميرود . مهاجرین كه متعلق به تبارها وزبانهای مختلف بود ه دارای كلتور وفرهنگ خاص خود اند كه درنتيجه فرار ازجنگ وخشونت وفقر جانكاه ، مؤطن اصلی خود را ترك گفته به كشورهای متعهد به پناهنده پذيری ازطريقه های مختلف مراجعه نموده درخواست پناهنده گی ارايه كرد ه اند .كشورهای ميزبان اروپائی تاكنون نسبت داشتن روحيه ٱ قا ئی وباداری نتوانسته اندمطابق اصول د موكراسی وعدالت اجتماعی راه معقول ادغام مهاجرين بجامعه شان راتدارك ببینند .زيراهيچگاه برخورد جامعه شناسانه وروانكاوانه با ٱن صورت نگرفته است وحتی د رهم ٱ هنگ سازی امور اجراات شان باد ه كشور اروپای شرقی كه تازه به اتحاديه اروپا پيوسته اند نيز پراملهای خاص خود رادارند . جنگ وخشونت و فقرجانكاه كه دربرخی ازكشورها زمينه ساز فرار عد ه يی ازاتباع ٱن بنام مهاجر به كشورهای حامی مهاجرين وجنگ زد ه گان بوده است . اين مهاجرين ٱنچه بنام كلتور وعقيد ه مذهبی ودينی ازمؤطن اصلی شان باخود ٱورد ه اند نسبت قايم بودن ريشه های ٱن د رروح وروان شان قاد ر نيستند بزودی ممكنه همه ٱنرا كنار گذاشته خودرا همرنگ زنان ومردان كشور ميزبان بسازند . مثلا بعضی اززنان دروطن شان ازپوشيدن لباسهای مشكی وسرمه يی طراحی شده توسط ملاهای مذهبی كشورشان به شدت ناراض بوده پوشيدن اجباری ٱن راسلب ٱزادی ونبود حق انتخاب د رلباس پوشی دانسته هميشه رنج می برد ند وزبان به شكايت میكشو د ند وقتی همين تيپ زنان د رنتيجه فشارهای متعد د روانی ، فقر، د رمانده گی ، جنگ ، ناامنی وساير ناملايمات روزگار، وطن مالوف خود راگذاشته به غرب واروپا پناهند ه میشوند نسبت ٱنكه نميتوانند د فعتآ عاد ت خودرا تغير بدهند طبق عاد ت های سنتی به پوشيدن همان لباسهائی ادامه ميدهند كه دروطن خودشان منفور به نظرمی ٱمد . اگر ازهمچوزنان پرسيده شود : چرا اين لباسهای مشكی وسرمه يی راكه بنام مانتو ياد ميگرد د نميخواستيد در وطن خود تان بپوشيد د راروپا وغرب ٱن رابه افتخار می پاشيد ؟ باخنده مليح جواب ميدهند اينجا ٱزادی است انتخاب خود ماهمين لباس مشكی وسرمه ئی ومانتو است . دركشورمان ، مارامجبوربه پوشيدن ٱن مينمود ند ، مافكر ميكرديم كه ملاهاومذهبيون ميخواهند به زند ه گی شخصی مان مداخله و ٱزادی مارا سلب مينمایند .ازاين روحیه ازادی طلبی ٱنان ميتوان د رك نمود كه بيدون توجه عاطفی وروانكاوانه بااين گونه افراد مهاجر اگر برخورد های نامناسب با ارايه الفاظ ولحن ٱزار دهند ه د رمورد كنار گذاشتن اين لباسهای عجيب وغريب كه جزء كلتورشان است دستوری صادرگردد نزد ٱنان طبعآ سلب ٱزادی ونبود حق انتخاب د رلباس پوشی تلقی شد ه باور به دموكراسی دراروپا درنزد ٱنان زيرسوال قرارخواهد گرفت كه اين امر بذات خود موانعی درراه(integratie)ايجاد خواهد نمود علاوتآ اين تيپ افراد درذهن خود، كشور ميزبان اروپائی وغربی را كه داد ازد موكراسی وٱزادی اراد ه افراد ميزنند باكشور خود مقايسه نمود ه نتيجه خواهند گرفت كه اروپائی هاوغربی هانيز به زنان اجازه نميدهند ، در انتخاب لباس پوشيدن ازٱزادی عمل واراد ه برخوردار نيستند ، بناء ًمايوس وسرخورد ه شد ه بی اطاعتی را در برابر فرمان ود ستورات مسؤلين اموركشورميزبان ٱغازخواهند نمود كه اگر كشور ميزبان دربرابر اينگونه عملكردها برای تحميل اراد ه وعملی گرد يدن دستورات شان بابرخورد های نا سالم ٱميخته بااينديويدواليزم وناسيوناليزم كور دست به اقدام بزنند ابهامات وسوءتفاهمات را بیشتروعميق تر ساخته سرانجام واكنشهای بسيار جدی جوانان مهاجر رادركشورهای ميزبان بوجود خواهد ٱورد .واكنش جوانان مسلمان در مقابل وضع قيودات ومنع استفاده ازلباسهای مذهبی وسمبول های دينی درمكاتب ود فاتر رسمی درفرانسه درسال گذ شته نمونه های بارز ٱن است . پرابلم درمورد اينتی گراتسی تنهاهمين دوسه مورد نيست بلكه د ه هامورد وجود دارد كه چند نمونه ازٱن دراینجا تذ كار داد ه میشود :فرانسه كه ازلحاظ مذهبی سختگيرتر ازساير كشورهای اروپائي بود ه حتی حق تساوی حقوق زنان بامردان راكه درسال ۱۹۱۷نخست در اتحاد شوروی اعلام گرديد ه درسال ۱۹۱۸ درانگلستان و درسال ۱۹۱۹ در د نمارك درسال ۱۹۲۰ درايالات متحد ه امريكا وتعداد ديگر ازكشور های اروپائی برسميت شناخته شد ه ، نخست حق راء د هی به زنان داد ه شد ، به مرور حق انتخاب شدن نیز به ٱنان داد ه شد، فرانسه ٱن رابه رسميت نشناخت كه بعد از صدور اعلاميه جهانی حقوق بشر در ۱۰/ ۱۲/ ۱۹۴۸ مجبور گرد يد حقوق تساوی زنان بامردان رابرسميت بشنا سد . تاريخچه برسميت شناخته شدن تساوی حقوق زنان بامردان را در (صفحات يكصد وپنجا تايكصد وپنجاونه كتاب گنجينه اسرارتاليف خودم كه قبلامنتشر وبه دسترس علاقه مندان قرارداد ه شد ه است به تفصيل نوشته ام ) .فرانسه كه در جریان تاريخ گاهی بحيث يك قدرت بزرگ استعماری تبارز نمود ه كشور هائی رابصورت مستعمره زير فرمان خود داشته بر مرد مان ٱن فرمان راند ه است هنوز بعضی اكتهای استعماری وبلند پروازی های مغاير اجراات كشورهای اروپائی را درپيش ميگيردكه مغاير بااساسات اجراات امروزين اتحاديه اروپا است . دراكثر كشورهای اروپائی ، مهاجرين متنوع الخصال ومختلف الكلتور ومذهب باتبار وزبانهای گوناگون كه ازكشورها وقاره های مختلف اند پس از پذيرفته شدن تقاضای پناهنده گی شان درشهرهاوروستاها طبق پلان سنجيد ه شد ه طوری جابجا ومسكن گزين ميسازند كه ازيكطرف هميشه درمحیط زند ه گی شان در اقليت قرار داشته باٱموزش مناسبات موجود ، دربين مرد مان بومی ٱن زمینه ٱميزش وادغام به جامعه فراهم گردد وازجانب ديگر نتوانند بكدام واكنش جدی دربرابر ٱنچه خلاف خواست شان اگر ازطرف حكومت يا ديگران اعمال ميگردد دست بيازند . اما فرانسه چند سال قبل مهاجرين مربوط مستعمرات خود وحتی برخی ازمهاجرين كشور های دیگر راكه شمارشان اندك نيست درمناطق دورازشهر ها ی بزرگ اسكان داد ه امكانات زند ه گی ٱنهارا باتسهیلات ٱب وبرق تامين نمود ه اماباگذ شت زمان ٱنهارا به باد فراموشی سپرد ه به بالارفتن مناسبات وحيات اجتماعی ٱنها توجه كافی نكرد ه است ، طبق اطلاعات رسانه ها درمنطقه (ليل سن دونی ) درحومه پاريس كه مهاجرين اسكان داد ه شد ه اند سطح ٱموزش به مقايسه ساير مناطق فرانسوی نشین به مراتب افت كرد ه است كه حتی جوانان فارغ شد ه ازمكاتب به اصطلاح فقير نشين فرانسه نميتوانند به دانشگاها ونهادهای ٱموزش عالی راه يابند ،بناء ً درجامعه به ظاهرد موكراتيك ودارای قوانين عادلانه وعدالت گستر فرانسه اصطلاحاتی مانند محلات فقير نشين ، فقرای فرانسه ، مرد مان عقب ماند ه فرانسه وامثال ٱن وارد منعكسات رسانه های جمعی گرديد ه است كه درحقيقت شيفوريست برای جلب توجه مقامات رهبری فرانسه واروپاكه اگربه اين اصطلاحات نامانوس در جامعه اروپائی توجه معطوف نگردد و برای رفع اين نقيصه سريعتر وپلانيزه اقدام صورت نگيرد فاصله بين طبقات جامعه فرانسه واروپا رابيشتر نمود ه پرابلم های جدی بيشتری را پيش پای شان خواهد گذاشت . ورهبران رازير فشار های غير منتظره قرار خواهد داد .اگرچه گفته ميشود پيشگامان ملی وجانبداران تساوی حقوق كليه ساكنین فرانسه خواهان رفع چنين تبعيضات وطرفدار ايجاد زمينه های شگوفائی چندين فرهنگی وزبانی درفرانسه اند اماعد ه يی ازناسيوناليست های فرانسه كه در پست های گوناگون ارگانهای دولتی راه يافته اند باصراحت با اين خواسته های ملی مخالفت مينمايند ، باوجود ٱنكه فعاليت های ناسيوناليستی دركشور های اروپائی جرم محسوب ميگردد گرايش به ٱن دربعضی ازاين كشورها گاه گاهی درلفافه ويا عريان خود رانشان ميد هد . هاره مارتون يك نماينده پارلمان فرانسه درماه د سامبر سال گذشته گفت چند فرهنگی بودن دركشورمامفهوم ندارد ولزوماً مهاجرين ازكشوروازهرقوم وزبان يامربوط به هردين ومذهب كه با شند بايست دارای كلتور وفرهنگ فرانسه وكشور ميزبان باشند وازٱن پيروی نمايند . همين ناسيوناليست ها توانسته اند ٱمارهای رسمی برمبنای شاخصهای نژادی ، زبانی ، مذهبی وجغرافيائی را ممنوع قرار بدهند درحاليكه درتمام كشورهای اروپائی وازجمله هالند ٱمار مشخص جغرافيائی ،زبانی ، مذهبی ، وحتی جنسيتی وسن سال افراد ساكن در قلمرو ٱن وجوددارد . ناديد ه گرفتن و يا ملغا قراردادن ٱمارگيری دقيق نژاد ، زبان ، مذهب ، درجه تحصيل وحالت مد نی در يك كشور به فراموشی سپردن ونابود كردن ريشه های قوم وتبار ، كلتور وفرهنگ وزبان بومی وبی هويت نمودن ٱنها ست . اين همان كاری است كه امپراتوران سيطره جووتفوق طلبان قومی در روسيه تزاری ، هسپانيا ، فرانسه ، اعراب ، انگليس ، قبل ازجنگ جهانی اول انجام ميداد ند وپس ازٱن موسيلينی ، هتلر وامپراتور جاپان درٱغازجنگ جهانی دوم باهمين ایديولوژی تفوق طلبی قومی ونژادی ٱتش جنگ را مشتعل نموده به قتل وكشتار نژاد های دیگر ازجمله يهوديان ٱغاز نمود ند اما جهان كمونيست وامپرياليست كه دشمنان ٱشتی ناپذيرتلقی ميگرد يد ند دراين مقطع زمانی باهم متحد گشته اين فاشيست هارا به ٱتش خود شان سوختاند ند . ولی هوس برتری جوئی قومی كاملا ً ازذهن وروان عد ه يی از فا شيست های نژاد گرا ، زدود ه نشد .اين انديشه برتری جوئی نژادی درايران ، باسكتاريزم جغرافيائی دروقت رضاشاه با ايجاد حزب روستاخيزملی تقويت يافت ودرافغانستان درزمان ظاهرشاه انديشه برتری جوئی قومی ونژادی ٱمیخته باناسيوناليزم محلی ومنطقه يی باتاسيس حزب افغان ملت كه بعدهابنام ( افغان نازی ) شهرت يافت تقويت گرديد كه در زمان حكومت طالبان به گل وشگوفه نشسته بود كه پس ازرويكار شدن حكومت حامد كرزی به ثمر نشسته است كه برزيگران متخصص درامور ايجاد افتراق ملی بامهارت خاص شان درمناطقی كه امكان روئید ن انديشه تفوق طلبی فاشيست مٱبانه وجود نداشت اكنون بافراهم نمودن وسايل لازم تلاش مينمايند اين تخم گند ه وتاريخ گذ شته را باكار برد مهارت وتخصص لازم به مرحله رشد برسانند وتجارب ناكام جهانی ومنسوخ شد ه رابارديگر به خريداران ناٱگاه ازتسمم ٱن به نمايش بگذارند . ٱشوبهائی كه درماه نوامبر ود سامبرسال پيش ازطرف همين افراد هويت گم كرده ها در شهرهای مختلف فرانسه برا ه انداخته شد بخوبی نشان داد كه تفوق طلبی ناسيوناليستی كور كه درحالت رشد به فاشيزم تبديل ميگردد درسيستمهای دموكراتيك جای ندارد وزير شعار د موكراسی نميتوان به سازمان وحزب فاشيستی بجز فاشيست فكران راجلب وجذ ب نمود . طبق ٱخرين ٱمار منتشر شده بيشتر از۹۰۰۰موتر های خورد وبزرگ درجريان ٱشوب درشهر های فرانسه در محلات پا ر كينگ هاوجاد ه هابه ٱتش كشيد ه شد ه ، به عمارات شخصی ودولتی ازطريق كوبيدن شيشه هاوٱتش زد نها ميليونها دالر خساره وارد گرديد كه حتی دولت فرانسه بادرنظر داشت وخامت اوضاع حالت اضطرار اعلام نمود .اتحاديه اروپا اظهار ٱماد ه گی كرد كه پنجا ه ميليون دالر خسارات وارد ه ناشی از ٱشوب را به فرانسه كمك نمايد . خوزه مانويل رئيس كميسيون اروپا اعلام نمود كه يك ميليارد يوروبرای ايجاد اشتغال ومساعدت به وحدت ملی واجتماعی فرانسه معاونت مينمايد .بعضی ازمهاجرين مقيم فرانسه كه (ستيزن ) ويا بگفته هالندی ها ( نيشنليتايد) كه مفهوم تابعيت واقامه دايمی راميرساند بد ست دارند ميگويند : قبل ازسالهای۱۹۹۰نام مهاجرين ازطرف ناسيوناليسهای فرانسه باكشور شان يكجا گرفته ميشد مثل عرب تبار فرانسوی ، ايرانی تبار فرانسوی، پاكستان تبار فرانسوی وامثال ٱن . اما بعداً بنام مهاجرين سياه يعنی افريقائی ومهاجرين كله سياه يعنی ٱسيائی ياد ميگرد ید ، بعد از يازد سپتامبرسال دوهزار ويك ، ٱنهائی را كه مسلمان بود ند بنام فوند ه مينتاليست وگاهی القاعد ه يی ها ميگويند معلوم نيست كه در ٱيند ه هابكدام نام مارا ياد مينمایند . اگر اين گفته ها حقيقت داشته باشد اينگونه برخورد ها غيرانسانی ، مؤهن وخصم ٱفرين بود ه بجای آنكه integratie ( اينتیگراتسی ) راجازم تروقايم تر نمود ه افراد جامعه را بهم نزديك نمايد ازهم دور ميراند ودر حديقه قلوب شان تخم خبث نفاق را ميرويا ند ، فاصله بين جامعه بومی وغير بومی را افزايش داد ه خصومت هارا عليه همديگر شان دامن ميزند . طبق اطلاع رسانه ها پنجهزار نفردرجريان ٱشوبها درفرانسه ازطرف پوليس ضد شورش دستگيروبه حبس كشيد ه شد ه اند ، رهبر جبهه ملی فرانسه گفت مهاجرينيكه در نتيجه شركت در ٱشوب دستگير شد ه اند بايد از ٱنها سلب تابعيت شد ه اسناد اجاز ه اقامت وشهر وندی فرانسه از ايشان گرفته شود وٱنان ازفرانسه اخراج گرد ند .اينگونه طرح وگفتار سراسر احساساتی وٱلود ه به لوث كدورت وناسيوناليستی دربرابرمهاجرين ناشی ازفقر ٱ گهی ازمقررات بين المللی است كه ناصواب است زيرامحرك د شمنی بين ملت فرانسه ومنقرض سازند ه رشته های جد يداً برقرارشد ه بین بومی ها وغير بومیها در فرانسه است وميتواند سنگ محكمی برشيشه تحكيم اينتی گراتسی به حساب ٱید .درانگلستان نيز زمانيكه در هفتم جولای سال دوهزاروپنج ميلادی يك رشته انفجارات درخطوط ترانسپورتی زمينی وزيرزمينی درلندن رخ داد كه پنجاوهفت كشته وهفتصد زخمی بجای گذاشت تونی بلير صدراعظم بريتانيا در جريان سخنرانی هایش بالحن تهديد ٱميز اظهار داشت : هريك ازمهاجرينیكه ثابت گردد در اين ا نفجار دست داشته باشد ازبريتانيا اخراج خواهد شد . تونی بلير كه در ٱن لحظه حواسش پرت بود شايد بيدون عمق انديشی وبيدون توجه به ريشه های ژرف چنين طرحی احتمالا تصور نمود ه بود كه سخنانش باعث جلب توجه خراب كاران گرد يد ه ازتكرار حواد ث جلوگيری خواهد نموداما اوكه بحيث شخص اول درراس قدرت اجرائی بريتانيای كبيربشمار می ٱيد اين سخنان عمق ناانديشانه اش به تبر ناسيو ناليسها دسته داد كه ٱنچه نبايد ميگفتند به اتكای گفتار تونی بليردرانگلستان و فرانسه وسايرجاها گفتند . بعد ازسخنرانی احساساتی صدراعم بريتانیا پوليس ٱنكشور محصلی رابنام مجدی محمود النثار كه در لندن در دانشكد ه كيميا واناليز تحصيل میكرد ه وبا استفاد ه از رخصتی قانونی اش به قاهره سفر كرده بود بعنوان مظنون در بم گذاری های لندن دستگير وبه حبس سپرد ، سه نفر ازمسلمانان دارای تابعيت بريتانيارا نيز ازشهر های مختلف انگلستان به همين ارتباط دستگيروزندانی نمود . وقتی بتاريخ بيست وهفت ٱ گست سال گذ شته تعداد كشته های انفجارات لند ن اعلام شد مخالفين حضور مهاجرین در بريتانيا گفتند دولت اكنون تاوان مهمان نوازیهای بيدون محاسبه خودرامی پردازد . به جريان قضايا وحركات وگفتارخصومت آ ميز شخصيتهای سيا سی وامنيتی د قت بعمل آيد به وضاحت احساس ميگردد كه لبه تيز هرگونه مخالفت هاتوام باتوطئه وبد نام سازی عليه مهاجرين گريخته ازجنگ وتعقيب شكنجه گران ازمؤطن اصلی شان بنظر ميرسد . بريتانيا بحيث يك كشور بزرگ استعمارگر نيم قرن پيش هنوزهم زير ماسك د موكراسی خشن ترين رفتارديكتاتوری راكه حتی به صراحت مغاير اعلاميه جهانی حقوق بشر وكنوانسيون های بين المللی است برضد مهاجرين وحتی ازهركس كه بدش بيايد به عنوان مظنون به اجرا ميگذارد و انجام ميدهد . تونی بلير درماه جولای سال دوهزاروپنج به رسانه ها گفت سه نفر ازمتهمان بم گذاری هاد رلند د ربريتانيامتولد گرد يد ه ، بزرگ شد ه وتحصيل نمود ه اند اود رسخنرانی اش د رپارلمان گفت هر تبعه خارجی كه ازافراط گرایان باشد ازبريتانيا اخراج خواهد شد . اين تصميم صاف وساد ه بيانگر خصوصيات روحی تبعيض گرايانه است كه با اعلاميه جهانی حقوق بشر منافات دارد . زيرا هرخارجی ومهاجر كه تابعيت كشوری رابدست آورده باشد شهروند همان كشور محسوب ميگردد . لزوماً د روقت ارتكاب جرم وجنايات مانند هر شهروند ديگر محاكمه ومجازات بايد شود اما حكومت ها طبق قوانين بین المللی حق سلب تابعيت وحق تبعيد شهروندان خود راندارندواين يكی ازمظاهر دموكراسی شمرد ه ميشود .تونی بلير بتاريخ نهم آ گست سال پار گفت روحانيون تندرو اسلامی ازبريتانيا سلب تابعيت شد ه به كشور شان ديپورت ميشوند . هيچكدام آنها حق دعواومحاكمه راد رمقابل اين تصميم ندار ند وحق د فاع ازآنها سلب شد ه است . به تعقيب آن چارلز كلارك وزیر داخله بريتانيا به اتكای سخنان تونی بلیر گفت : مهاجرين كه به داشتن ارتباط به تروريزم متهم اند ازبریتانیا اخراج وتبعيد ميشوند . اين د رحاليست كه طبق مقررا ت بين المللی واصول اساسی د موكراسی ، مهاجرين ازهر كشور، با هر كلتور ، زبان ومذهب به كشور ديگر پناهند ه ميگرد ند وكشور ميزبان به عنوان متعهد به ميثاق های بين المللی ومهاجر پذير ، تقاضانامه های پناهند ه گی آنهارا پس ازبر رسی های همه جانبه طبق معيارهای مهاجر پذيری مقررات د اخلی خودش وموافق قوانین بین المللی می پذیرد وبا گذ شت زمان وعملی شد ن شروط مربوط به مهاجرت اسناد تابعيت كشوررا به آنها ميد هد .اينگونه مهاجرين جزئی از ملت همان كشور ميزبان محاسبه ميگرد ند ، هم مهاجرين وهم اولاد شان طبق ماد ه پانزد ه وماد ه بيست وسه اعلاميه جهانی حقوق بشرد رجمله ساكنین وملت كشور ميزبان ازحقوق مساوی برخوردار ميگرد ند . صدور حكم تبعيد به آنانيكه تابعيت يك كشور را داشته باشند مغاير حكم ماده هفتم اعلاميه جهانی حقوق بشر واعلام سلب حق اتباع كشورد رمورد دعوا د رمحكمه برعليه عمل وگفتارحاكمان ، خلاف موازين حقوق بشر وقانون اساسی كشورومغاير حكم ماد ه دهم اعلاميه حقوق بشر است .دعواد رمحكمه برای د فاع ازحقوق انسانی خود را فرد فرد افراد ملت داراهستند كسی بجزپارلمان يا محكمه عالی صلاحيت سلب اين حقوق راندارد . كشورهای كوچكتراروپائی نيز كه د رجمله كشورهای مهاجر پذير قرار دار ند اگرباملاحظه كردار واستماع گفتار رهبران كشور های بزرگتر ارو پائی مثل بريتانيا ، فرانسه وآلمان اجراات نمايند ، طبيعی است كه ميثاق های بين المللی واعلامیه حقوق بشر روی كاغذ ما ند هبی اثر خواهد گرد يد كه بازتاب این عمل يك انارشیزم اجتماعی را د رهر كشور سر پيچيد هازقوانين بین المللی د امن خوا هد زد . بناء ً ميتوان گفت : اينگونه برخورد ها هيچگاهی راه حل بحران را بد ست نميد هد وپرابلم های كوررا نميكشايد بلكه آتش خصومت هارا دامن ميزند ، افتراق ملی رابوجود می آورد وروی پلان integratie خط بطلان ميكشد ویا آنرا كند ودير پا ميسازد .مسايل فراوانی د ربرخورد نا سالم بامهاجرين د ركشور های اروپائی وغرب وجود دارد بتاريخ سی ماه آ گست گذ شته ازطريق رسانه های خبری شنيد ه شد كه د ريك ساختمان قابل تخريب د رپاريس كه عد ه يی ازمهاجرين د رآن اسكان داد ه شد ه بود ند د ردو آتش سو زی ناشی ازشارتی برق بيست وچهار نفر به آتش سوختند وتلف گرد يد ند ، عد ه يی هم جراحت وخيم بر داشتند ، راديو بی بی سی گفت تا اول آ گست سال ۲۰۰۵ دوصد وشصت ونه مورد برخورد بزهكارانه پوليس د رمقابل مسلمانان ثبت گرد يد ه است د رهالند نيز د راثر وقوع آتش سوزی د رباشگاه مهاجرين چند تن جان باخت وچند ين تن زخم برداشت . همچنان صدهاتن ازمهاجرين كه با ا ستفاد ه ازكشتی وقايق های بحری ازوطن بسوی بی وطنی ومهاجرت حركت نمود ه بود ند قبل ازرسيدن به كشور ميز بان د رآبهای طوفانی بحر غرق شد ند وجان باختند . باصرف نظرازشرح طولانی احوال روبه وخامت مهاجرين د ركشور های ميزبان ، برای كاستن ازوخامت اوضاع مهاجرین وزمينه سازی برای ادغام مهاجرين به جامعه كشورميزبان مشوره های ذيل بقسم پيشنهاد ارايه ميگردد : پيشنها داول مهاجرانیكه تقضانامه های پناهند ه گی شان پذيرفته شد ه اسناد تابعيت واقامه دايمی رامطابق به معيار های قوانين داخلی كشور ميزبان وكنوانسيون های بين المللی بد ست آورد ه باشند باآنها لزوماَ طبق احكام قانون اساسی كشورمیزبان ومقررات بين المللی واعلاميه حقوق بشررفتار شود . برخورد تبعيض آميز وتوهين كنند ه همانطوريكه د رمقابل ساكنين بومی كشور ميزبان صورت نميگيرد، د ر مقابل مهاجرين نيزكه غير بومی گفته ميشوند صورت نگيرد تا بوی خصومت وتبعيض ازان به مشام نرسد .دوم اد ارات مربوط كار يابی د ركشور ميزبان مؤظف به پيدانمود ن كار مناسب مطابق به توانائی جسمی وفكری واجدان شرايط كار طبق فقره(ب) ماد ه ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر كه ميگويد :همه حق دارند كه بيدون تبعيض د رمقابل كار مساوی اجرت مساوی د ريافت دار ند ).بايستی كار پيداومهاجرين را مصروف بسازند ، زيراسپردن اموركار يابی به خود مهاجرينوتعقيب آن منتج به نتايج مطلوب نميگردد ، بخصوص زمانی كه ازطرف ادارات مربوط بالای مهاجرين فشار آورد ه شد ه گفته شود كه كارپيدانكند حقوق وامتيازات شان قطع ميگردد ، اين تهد يد وضع را بد ترنمود ه موضوع تبعيض وبرخورد نامناسب بامهاجرين را د رذهن آنها تداعی مینماید كه بازتاب گسترد ه چنين عمل به اينتی گراتسی وادغام شدن به جامعه كشور ميزبان ضربه ميزند ومهاجرين هميشه خودرا بيگانه واندر ميشمارند . علاقه به كار وزند ه گی د رآنها ميميرد ويا ضعيف ميگردد . سوم هرگاه يك يا چند نفر مهاجر د ريك يا چند كشور، متهم به بزهكاری ويا د ست داشتن به جنایات مثل ترور وانفجار وداشتن روابط باالقاعد ه وامثال آن گرد يد بايست ازآنها طبق قوانين نافذ ه كشور ميز بان ومقررات بین المللی بحيث یكی ازاتباع كشور كه اسناد تابعيت ٱنرا دارد تحقیقات صورت گرفته ومحاكمه ومجازات شوند . زيرا تهديد به اخراج وتبعید ازكشور، مهاجری راكه مجرم هست وادار به دست كشیدن ازبزهكاری وجنایات نمیكند بلكه احساسات بیگانگی به همچو افراد د ست داد ه خود را برد ه های بی نام ونشان و زير فرمان مشتی زورگویان تلقی نمود ه ، خاطر آزرد ه آنها آماد ه هر گونه برخورد درقلمرو اين زورگویان میگرد د و اگر اين سرخورد ه گان ، بهم بپيوند ند، زيرفرمان هرجنايت كاری كه ازٱيند ه روشن ٱنها را اميدوار بسازد قرار بگيرند د رهر قاره ومكانی كه هستند مثل باروت منفجر خواهند گرد يد كه امواج متراكم آن جامعه راتكان داد ه بسوی بحران خواهد لغزانيد .همچنان سلب تابعيت ازمهاجرين واخراج ٱن ازكشور ميزبان بعنوان تبعيد ، نسبت خلاف نورماتيف های بين المللی ومغاير كنوانسيون هاواعلاميه جهانی حقوق بشر بودن ، وجهه كشور ميزبان راد رانظار جهان مكدر خواهد ساخت . اين امرجزپراگنده ساختن تخم مضر ز يان بار به مناطق وقاره ها ی ديگر معنی ديگر ندارد يابه عبارت ديگر اين عمل ايپید يمی ساختن تروريزم وخراب كاری های جنايت بار خواهدبود كه د رحقيقت نه تنهابه كشور ميزبان سود به بار نخواهد ٱورد بلكه بستر مناسبی برای رويش د شمنان ٱشتی ناپذير وگروه های جديد تروريستی جنايتكارانه ايجاد نمود ه ناٱرامی های بيشتربه منطقه وجهان روی خواهد داد .چهارم كشور های ميزبان بايد مهاجرين يااتباع غير بومی خودرا كه باطی مراحل قانونی اسناد تابعيت رابدست ٱورد ه د رنقاط مختلف كشور شان مسكن گزين گرديد ه اند د رجمله شهر وندان خود بحساب ٱورد ه امكانات استفاد ه ازكليه تسهيلات ورفاه اجتماعی موجود د ركشور را، مساوی باساير ين فراهم نمايند تا بيدون احساس بيگانگی ٱهسته ٱهسته به جامعه وملت كشور ميزبان به حركت بيافتند . عد ه يی ازمها جرين كه امتياز اقامه دايمی راگرفته امامراحل اخذ اسناد تابعيت شان هنوز طی نگرد يد ه ، ازسهولت های تامينات اجتماعی واسكان برخوردارگرد ید ه اند بازمينه سازی برای ٱموزش كار مناسب مطابق توانائی جسمی وفكری ٱن ٱماد ه نمايندود رصورت امكان برای شان كار مهياوبه آن جذ ب گرد ند ، اشخاصيكه بنام cantektperson يعنی عضو ارتباط ازادارات مربوط بامهاجرين توظيف گرد يد ه اند تامشكلات ايشان راد رتماس بامقامات بالاتر حل نمايند ، تاجائیكه شنيد ه ميشود ، د ربعضی مواقع برخی ازهمين كانتیكت پرسون هادربرخورد بامهاجرين سبب ازيت ٱنان گرد يد ه اند مثلا گفته اند چراد رخانه تيلفون داری ، چراموترداری ، چراهرشب گوشت وپلو ميخوری ، پول اين مصارف را ازكجا ميكنی ،وازاين قبيل چراهای ديگر خيلی شنيد ه شد ه است ، بناء ً ادارات مسؤل رالازم است برای حمايت ازمهاجرين به ٱنها حق بد هند ،درصورتيكه ازمداخلات بيجای كانتيكت پرسون خود شكايت داشته باشند ، به كانتيكت پرسون ، توصيه به اصلاح شد ن ودست برداشتن ازچراگفتن های بيموردخود داری نمايند ، وظيفه ٱنهارا د ربرخورد بامهاجرين روشن ومشخص كرد ه به مهاجرين نيز طی نامه يی اطلاع بد هند تامهاجرين ٱ گاه شوند كه كانتيكت پرسون شان تاكدام حد ميتواند پای خود را دراز نماید . مهاجرانی كه هنوز تقاضانامه های شان تحت بررسی است ويا جواب منفی گرفته د رنتيجه اعتراض منتظر غور مجدد به پروسيژر مسئله مهاجرت خود هستند ،ازطرف ادارات مربوط به ٱموزش زبان رسمی محيط زنده گی مهاجرين د ركشور ميزبان وٱموزشهای مفيد ديگری كه ٱشنائی با خصايص جامعه را برای شان ٱسان مينمايد توجه معطوف گردد ، همچنان به ٱنها اجازه داد ه شود كه بتوانند روزهای رخصتی كاربكنند وپول اجرت ٱنرا خود بگيرند واگر د رروزهای رسمی كارميكنند به دولت بلاستینگ بپردازند ، د رچنين حالات مهاجرانیكه د ركمپ هازند ه گی مينمایند بكاروفعاليت عاد ت كرد ه نسبت تامين ارتباطات باكار فرمايان شان د رحركات واطوار ٱ نها تغيرات وارد ٱمد ه ذهنيت هائی برای پذيرش مناسبات موجود ، د ركشورميزبان ، د رنهاد مهاجرين ايجاد گرديد ه ٱ گاهی مطلوب ازكلتور وفرهنگ كشور ميزبان نيز بدست خواهند ٱورد كه زمينه های زود ترادغام شدن ٱنان را به جامعه فراهم مينماید .پنجم د رعد ه يی ازكشورها زمانيكه بعضی از مهاجران نسبت نارسابودن جواب های اینترويو ، ويامشكوك ومبهم بودن قسمتی ازگفته های شان ، مورد قبول واقع نگرد يد ه جواب رد ومنفی ميگيرند ، باٱنكه د رنتيجه اعتراض مهاجر و وكيل قانونی اش كه ازطرف دولت توظيف شد ه است د ركمپ د رحالت انتظار باقی ميماند وچه بساكه بعداً جواب مثبت واجازه اقامه دايمی ميگيرد ، به مجرد اخذ اولين جواب منفی ازٱموزش زبان محروم ساخته میشود بناء ًلازم است مهاجرين اگر جواب منفی گرفت به اميد اخذ جواب مثبت منتظر ماند ٱموزش زبان به ٱنها بايد قطع نگردد تاد رجريان دوران انتظار كه چند سال راد ربر میگيرد زبان را كاملا ياد بگيرد كه اگر تقاضای پناهند ه گی اش سرانجام پذيرفته شد ه ماند گار شد به خواند ن د رس ٱموزش زبان ضرورت نمیشود واگر نسبت عدم قبولی پناهند ه گی اش كه ازكشور بيرون ميرودزبان كشور ميزبانش را باخود مي برد واين يكنوع ترويج زبان وكلتور ميباشد كه به هيچ صورت به ضرر كشور ميزبان نمی باشد . والسلام
27/01/2006 ==== email : sasdolati@hotmail.com