Wednesday, June 28, 2006

دفاع از فاشیزم به چه معنی است ؟



سیداحمدشاه دولتی فاریابی
--------------------
25 / 6 / 2006 میلادی
فاشیزم ومدافعین آن هردو محکوم اند
*************************
مقد مه : ازچندی است که ماهرین فـن سیطره جوئی وحامیان اند یشۀ نژاد پرستانه وبرتری خواهان قومی با قلم وزبا ن به تاخت وتاز هائی آغازنموده هما نند دوران رژیم شاهی میخواهند نام ( پشتون ) را به سویچ سرخ تبد یل کرده بازی با آنرا خطرجانکاه وانمود بسازند و آوای حق گویان وروشنفکران جامعه را با تهدید وارعاب خاموش گردا نند وبرگلوی شان سرمه بریزند بی خبر از اینکه این تلاشبیهودۀاشیست مآبا نۀ شان مغایربا اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، قوانین بین اgمللی، کنوانسیونهای بین الدول وقانون اساسی افغانستا ن است ، ادامۀ این تلاش احساساتی آگنده با بارمنفی تاثیر پذ یر ازاند یشه فاشیسی هتلر وهم اندیشه های او نه تنها به ثمرنمیرسد بلکه سبب خواهد شد تمام اقوام ساکن کشورعلیه حرکات فاشیسزم درافغانستان بسیج گردیده ، خود این بازیگران به بـن بست خواهـندرسید که درآن وقت همچون مگس دست نـد امت بسر خواهد کوفت وسودی نخواهد گرفت بهتر آن است این گروپ کوچک فاشیست های وطنی بجای آنکه درایجاد فاصله بین اقوام تلاش نمایند ، براه اینتی گریشن باز گرد ند وبرای هم آهنگ سازی قول وگفتارخود بپردازند0
اشخاصیکه بحیث خا د مان گروه فاشیست مشربان افغانستان درخط نا مقـد س تبعیض گرایانه ونژاد پرستانۀ این گروه که دور ازآزرم ، دراین وهلۀ خاص باپلان های قوم ستیزی بیرق شؤنیستی را به احتزاز درآورد ه بیداد گری وفعالیت مخربانه را آغاز کرده اند ، قرار گرفته اند دیر یازود به بی ثمر بودن این تلاش های خویش پی خواهند برد ، گروه فاشیست ها وهمکاران گمراه ایشان که برای دامـن زدن به جنگ قـومی وافتراق ملی مصروف اند تلاش دارند که خود را درمحور اقوام پشتون تبارها قرارداده بحیث نمایندۀ آنها جلوه جلوه گر شوند درحالیکه دانشمندان ، روشنفکران ، بزرگان وآگاهان اقوام پشتون تبار افغانستان با ماهیت مزدور منشانۀ آنها که درخدمت بیگانه ها قرار دارند ودرغـم پرکردن جیب وحسابات بانکی خود اند به اندازۀ پشیزی به محتاج ترین خانوادۀ پشتون ها معاونت نکرده اند به بازمانده گان هزاران افراد عادی غـیر وابسته به تروریستان که اعضای خانوادۀ شان درجریان بمبارانهای بیدون دقت نظامیان خارجی به خاک وخون غلطیده اند حتی ازترس باداران شان نتوانسته اند با ابراز همدردی به آنها تسلیت بگویند پس چگونه میتوانند به نفع پشتونها کار بکنند ، طبیعی است که حرکات فاشیست مشربان مغرضانه است با تکیه با نیروی اقوام پشتون تبارها به چشم خارجی ها خود را یک نیروی سیاسی قوی قلمداد نموده از هویت رزم آئینی ایشان درمقابل استعمارگران و.اشغالگران میخواهند سود ببرند و با سپرنمودن آنها زمینه را برای جمع کردن پول وثروت بیشتر برای خود مساعـد نمایند واز جا نبی هم ، درمقابل نوشته های افشاگرانۀ عده یی ازروشنضمیران پاکـنها د که بر کاستیها واعمال ناهنچارآنها توجه مسؤلین امور وسازنده گان افغانستان نوین را معطوف مینمایند ازهرسو فریا د م میکشند که پشتون تباران مورد تاخت وتاز قرار گرفته اند وبا ایجاد اینگونه هیاهـو، بروی خیانتها وجنا یتهای خویش پرده می اندازند که این موضوع برای تمام اشخاص ذی بصیرت اظهرمن الشمس است 0
یک عمل سخیف دیگراین با ند مخرب آن است : بجا ی اینکه نقا یص پلان وبرنامۀ کاری خودرا اصلاح نموده آنرا با اسلوب دموکراسی واعمال دموکراتیک هم آهنگی ببخشند با همان جهالت وزورگوئی های معمول دردوران رژیم ا سـتـبـد ادی شاهی درحرکت اند وبا سوء استفاده ازاعتما د امریکا وسمپاتی نیفو تیزم گرائی حا مـد کرزی رئیس جمهورافغانستان ، کا روا ن آشوب اندازسیاسی خود را درشبهای بی مهتاب به پبیش می میکشد اما ستاره های روشن ونظاره گر، با هم چشمک میزنند وذ رات نورکه ازآن بصورت امواج پراگنده میگرد د زیگنال میدهـد که کاروان فاشیزم با کج بارهای خود بسوی منزل مـقصود درحرکت اند ودرمسیرخود تخم نفاق وشقاق می پاشد وجنقه های هیزم ومواد سوختنی وحشت آفرین میگذارند که این هیزم ها ومواد سوختنی دیر یازود مشتعل گرد یده تباهی بار خوا هـد آورد 0
وظیفۀ تمام روشنفکران وآگاها ن د لسوز افغانستان است که برای بیداری هموطنان وبا لابردن شعورسیاسی ودرک ودانش آنان ازهر طرق ممکن دست بکارشوند ونگذارند افراد وسازما نهای فرصت طلب با سوء استفاده از اوضاع متحول افغانستان به ضرر اقوام ساکن درکشور با طرح های نژادپرستانه وفاشیستی که درکشورهای اروپا ، امریکا وسایرممالک متمدن جهان جرم شمرده میشود جولان گاهی برای خود دست وپا نمایند وافتراق قومی ، لسانی ، سمتی ، مذهبی وسایر مسایل مربوط به انسد ا د راه های هـمد لی وهمبستگی اقوام ساکن درافغانستان را پیش بکشند وباطرح اقلیت واکثریت قومی فتنه های خفتۀ دوران عـبد الرحمن خان د ست پروردۀ روس نوکر انگلیس ، هاشم خان جلاد کاکای ظاهرشاه ومحمد گل مهمند بنیان گذار شیوه وشگرد فاشیزم درافغانستان بیدار گرد د 0
بسیاری ازمردمان افغانستان به وضاحت میدانند که گروه فاشیستها درافغانستان نظر به کل اقوام پشتون تبارها باکمیت ناچیزی قرار دارد که حتی به فیصدی نمی آیـد وکمتر ازنیم فیصد نفوس پشتون هارا تشکیل مید هـد ، بایـد یا د آورشوم که درزمان رژیم شاهی ومیراث خور آن سردارداود تمام اعضای حزب دمو کراتیک خلق افغانستان بشمول رهبران آن که اکثریت آن ازاقوام مختلف پشتون تبار ساکن در افغانستان بودند مبارزه علیه فاشیزم ازفعالیتهای چشمگیرآیشان شمرده میشد وهنوزهم بجز ازچند نفرمحدود ازاعضای سابق حزب باصرف نظر ازتعلقات وفرکسیون های دیروز، برضد فاشیزم ، راسیزم وعلیه تمام حرکاتیکه ضد همبستگی ملی صورت میگیرد میرزمند ومردم را ازهر قوم وتباریکه باشد ازآیندۀ درخشان امید وارمیسازند وبرای اتحاد وهمدلی ساکنین افغاتنستان فعال اند 0
یـقـیـن برآن است که احزاب وسازمانهای سیاسی متعد د که درداخل افغانستان فعال ا ند تلاش خواهند داشت که این گروپ کوچک فاشیست نژاد پرست وبرتری جوی آلوده با لوث سخافت وراسیزم ، پشتون تبارها بخصوص جوانان تحول طلب وترقیخواه را بیالایند وبه فاشیستان مجال نخواهند داد تا آنهائی راکه آرزومند دموکراتیزه سازی وتامین عـدالت اجتماعی وبه امید بالارفتن سطح رفاه اجتماعی فعالیت دارند ازمسیراصولی آن منحرف سازند جوانان کشور اکنون ازهر وقت دیگر بیدارشده اند بخصوص آنهائی که با کمپیوتر وا ینتر نیت سروکار دارند به جهان خارج از کشور دسترس د ا رند ومیدانند که ایدۀ فاشیزم ونژاد پرستی درقوانین بین المللی ، کنوانسیونهای بین الدول وقانون اساسی افغانستان که مؤید آنها است جرم شمرده شده است
دفاع ازفاشیزم به چه معنی است ! شخصی بنام انجنیرشیرساپی درواکنش به نوشته یی تحت عنوان ( فاشیزم ، سکتاریزم وجنگ مذهبی سه بلای عظیم ) بحیث مدافع فاشیست ها ودفاع ازمقولۀ منفور ومطرود فاشیزم درصحنۀ نبرد حق وباطل ظاهر گردیده سینه را آماج تیر انتقاد های ضد فا شیستی نموده است ، این وکیل مدافع قصیرالمعلومات وکثیرالغیظ با مراجعه به آنجا واینجا چند مطلب را سرهم بندی کرده بزعم خویش برای رد نوشته ضد فاشیستی وضد نژادپرستی که با مستندات تاریخی ارقام گردیده ارایه کرده است ، به ساپی وساپی نظران باید گفت که فاشیزم یک مقولۀ سیاسی نژادی منسوخ شدۀ جهانی است ، علاقمندان این مقوله درردیف هوشیاران جامعه قرار د اد ه نمیشوند زیرا این آدمان (ان نورمل) خلاف مسیرآب میواهند شنا کنند ومیخواهند خلاف مسیر حرکات جهانیان سیرنمایند وخود این تیپ افراد نیزممکن است باتمام عـقب ماده گی ذهنی شاید درک میکنند که ازاین تلاش خود ، جزخود خستن ثمری به ارزش پشیزی بدست نمی آورند اما بروفق آرزوهای دیرینه و پیشین شان سرگردان اند تا آب درغربال کنند، وبا این تلاش بی ثمر، آنان میخوا هند عزم متین شان را درمورد تغیر ناپذیری و تحجراندیشی وماندن درلجن فاشیزم ونژادپرستی نشان بدهند که تا سفباراست 0 شیر ساپی معانی سید را ازلای فرهنگ یافته ضمن تحریرمفاهیم آن نوشته است : سید امروزه درزبان عربی بجای کلمۀ آقا درفارسی بکارمیرود.) باید گفت : کاربرد کلمۀ (آ قا) درپیشوند نامها هنوز درادبیات فارسی معمول است که با ر پررنگ برترشمردن را، د ا رد اما استعمال آن ازطرف روشنگران وروشنضمیران درپیشوند نامها درجامعۀ دموکراتیک ویا جامعۀ که با تلقیح روح برابری دربین کشور فعال اند غیرمجازشمرده میشود ویابعضا ً نا آگاهانه ازطرف بعضیها طبق تعاملات مورد استعمال قرار میگیرد ، عربها نیز آنطوریکه شیر ساپی ازآن برداشت کرده ، درپیشوند نام اشخاص کلمۀ (سید)را استعمال نمیکنند مثلا ًدرگذشته ها هیچ عرب ویا غیر عرب ، البیرونی را (سید البیرونی ) ننوشته است ، عرب زبانهای عصر حاضرنیزهیچگاه ساپی را (سید ساپی) نخواهند نوشت زیرا گفته اند ( هرکلمه جائی وهرنقطه مکا نی دارد)0
انجنیرشیرساپی که نسبت نوشته من دربارۀ نفی فاشیزم خیلی عصبانی شده است مینویسد : (ازهمان روزی که سید احمد شاه دولتی به فاریابی تغیریافته
ازموضوع چپ به راست نشسته باچنان فصاحت وبلاغت مدرسه یی ازبستربیمارچپ افغانی برخاسته پس ازغسل تعمید درسنگرترکتبار به گروهی ازمداحان روشنفکرمزدور نزول کرده است ) انجنیر ساپی باید بداند که نام من همیشه سید احمد شاه دولتی فاریابی بوده وهست ، اگرکدام وقت درنوشته هایم ، سید احمد شاه دولتی ویا دولتی فاریابی تذکاریافته باشد عیبی ندارد ، خوب است که شیرساپی باهمه دشمنی وبد بینی بامن ، به فصاحت وبلاغت نوشته های من نتوانسته است اعتراف نکند ، دراین جملات مملو از پارادوکس که مشابه یک سفسطه است برای متوجه ساختن ساپی ودیگران توضیات تحلیلی ارایه میگرد د: بیمارچپ افغانی -- شیرساپی نخست یاد آورمیشود که دولتی فاریابی ازچپ به راست نشسته ، دربطن این جمله این رمزنهفته است که ساپی میخواهد بگوید دولتی مانند گذ شته به مبارزاتش ادامه ند اده است اما بعدا ًمیگوید (ازبستربیمارچپ افغانی برخاسته و.... ) منظور ساپی که ازبیمارچپ حزب دموکراتیک خلق افغانستان است درتمام دورۀ مبا رزاتش مخالف سرسخت فاشیزم ونژاد پرستی بوده برای بسیج تمام زحمتکشان تحت ستم جباران حاکم درافغانستان بودند که این موضوع بهمه آفتابی است ، ازهمین سبب حزب دموکراتیک خلق افغانستان واعضای آنرا مانند هرمرتجع وهرفاشیست مشرب دیگر بیماری چپ افغانی خطاب میکند که این نیرنگیست برای پرده انداختن بالای اعمال سخیف فا شیستی خودش وهمفکرانش ، ساپی نمیداند که مردمان آگاه ازسیاق کلام انسانها به کنه خصلتهای نهفتۀ شان پی می برند چنانچه گفته اند ( تا شخص سخن نگقته باشد = عیب وهنرش نهفته باشد ) اگرساپی نمیداند ویانمیخواهد بداند ، مردمان افغانستان وجهان میدانند که هیچ سازمان چپ که با پیش کشیدن مرام نامه وخط مشی روشن ملی وعامه پسند به عرصۀ سیاسی کشور وارد میگرد د نه تنها بیمارچپ نمیباشد بلکه علیه تمام انواع بیماریهای سیاسی موجود درکشور، وایزم های انحرافی که برای رسیدن به اهداف شوم سیاسی شان بمنظورفریب د ادن اقوام ساکن کشوردست وپا میزنند مبارزۀ اصولی خود را بروفـق معیارهای قبول شـد ۀ جهانی به پیش می برند که حزب دموکراتیک خلق افغانستان ازجملۀ همینگونه سازمان سیاسی بوکه هزاران نفردرساحات ملکی ونظامی را درآغوش داشت و درتمام قلمرو جغرافیائی وقضائی افغانستان علیه مفکورۀ منفورومنسوخ فاشیزم ، برتری جوئی قومی ، سکتاریزم ، تفوق طلبی مذهبی وسایرنارسائی ها ، بی امان مبارزه مینمود ند وآنها راعوامل عقب مانی وعقب نگهداری کشورتلقی میکردند وتلاش داشتند سنگ بنای محکم همبستگی ملی را با مساعد گردانیدن زمینه های اشتراک مردان وزنان کشور، درعرصۀ سیاسی وفرهنگی کشور جا بجا نمایند ، اصطلاح (نیشنل بلدینگ) که پس ازقرار گرفتن افغانستان درتحت الحمایۀ امریکا ، به ساجق سیاسی عـده یی ازافغانهای مبتلا به طاعون فاشیزم ، برتری خواهان قومی ونژاد پرستان وفاد اربه آرمان تحقـق نیافتۀ هتلر، موسیلینی ودیگران بدل گشته است ، ازطرف رهبران وفعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان وهواداران آن ، دردوران رژیم فاشیستی شاهی و وارث آن ، بارها درسخنرانیها وتوشته ها شرح شده است بناءً حزب دموکراتیک خلق افغانستان واعضای آنرا که بحیث کادرهای قابل اعتماد رهبری حزب مانند حافظان منافع ملی افغانستان علیه سبوتاژگران ومنحرفین چپ .راست مبارزه کرده اند بیمارچپ گفتن ، تنها میتواند خصومت دیرینۀ این فا شیستان ومنحرفین را به نمایش بگذارد ومشت گره شدۀ آنها را که اگرامکان یافت بر فرق مبارزانیکه در راه دموکراتیزم ودموکراتیزه سازی حیات سیاسی واجتماعی درافغانستان مبارزه میکنند خواهند کوفت معنی دیگر نمیتواند داشته باشد ، ساپی باید بداند که حزب دمو کراتیک خلق افغانستان نه بیمار چپ بود ونه دربستر، بلکه همیشه فعال علیه فاشیزم واستبد اد بود وهنوزبنام دیگری مطابق خواست زمان وشرایط خاص کشوردلیرانه وبی هراس در راه توسعۀ دموکراسی وتامین عـدالت سیاسی واجماعی تلاش دارد ، البته بعضی ازفرصت طلبان واپورچونیستها که بنا به بعضی اجبارات ازآرمانهای انسانی وترقی خواهانۀ حزب خود را کنار کشیده آستان بوسی این وآنرا پیشه کرده اند ازاسنثنا آت است که اینگونه بیخاصیتی ها به سایر اعضای حزب ارتباط ندارد0
حزب دموکراتیک خلق افغانستان هیچگاه دنباله روحوادث نبوده همیشه حلقۀ زرین ابتکارعمل را در دست داشت فعالیت رزمجویانۀخودرا، حتی درسخترین شرایط که داودخان احزاب سیاسی را ملغی اعلام نموده باتقلید ازناسیونا لیست های ایران گفته بود هرکس خواهان مبارزه است به (حزب غورزنگ ملی ) بپیوند د که این حزب مربوط به حکومت داود بود- اما رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان با خونسردی داهیانه راه مبارزۀ مخفی واندرگراوند را برگزید وحوزه های حزبی را به شکل مثلثی درآورد وآموزش سیاسی خود را تا زمان سقوط رژیم داود، پیروزمندانه به پیش برد وقتی که یک حزب سیاسی واعضای آن ازبدو تاسیس تا دم پیروزی پیچ وخم راه مبارزه را با ثابت قدمی وفعالانه طی کرده باشد آنرا بیمارویا دربستربیمار گفتن اگر دیوانگی نباشد هـذیان گوئی تب آلود است ، اما چاره چیست ؟ خصلت فاشیستی چه درافغانستان وچه درسایر کشورهای جهان همیشه همینگونه است ، سخنان منطقی وکلام وزین دیگران چون نوک خار برچشم آنها است ، جز به یاوه های خود وهمفکران شان به دیگران ارزش قایل نیستند وبه آن خط بطلان میکشند 0
غسل تعمید که ساپی آنرا ذکرکرده یک مقولۀ سیاسی مذهبی است که درصورت وارد آمدن تغیرات کلی درزنده گی شخصی واجتماعی اشخاص ویا تغیریافتن موضع گیری سیاسی و مذهبی آنها میتواند درمقابل آنها استعمال شود ، این مقوله درمقابل فاشیست مشربان افغانستان نیزقابل کار برد است که باترک تابعیت افغانستان مدتها درخارج ازافغانستان زنده گی نموده باطوفان نظامی امریکا ومتحدین آن توام با گرباد حوادث به مراکز قدرت ومنابع پول وثروت درکابل فرو افتادند درزنده گی شان تغیرات کلی وچشم گیربوجود آمد وآنچه درخواب هم نمید ید ند باچشم بازدربید اری دید ند وبیاد حرکات فاشیستی دیرینۀ شان افتادند و باشعارهای (نیشنل بلدینگ واینـد پینـد ینت ایکونومیک) که درافغانستان زمزمه گردید برای فریب دادن خارجی ها با این شعاردست افشانی کردند اما تمام تلاش شان احیای سیستم ناکارآمد ساختار حکومت استبدادی عبد الرحمن خان قاتل ورژیم شاهی جبارالغداربود ، اما استعمال مقولۀ غسل تعمید درمقابل من ورفـقای همانند من بیجا ودورازعقلانیت است زیرا نه درزنده گی ما تغیرات مالی رخداده ونه درموضعگیری سیاسی ما درمبارزه علیه فاشیزم و نژادپرستی تغیرات آمده ونه ازمبارزه بخاطر دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی واجتماعی وتامین عدالت وارتقای سطح رفاه اجنماعی درافغانستان دست کشیده ایم ، تاجائیکه به شیرساپی ودیگران روشن است من درصف روشن ضمیران رسالتمند افغانستان قراردارم مطابق معیارهای بین المللی وقوانین افغانستان ، کمر به روشنگری بسته ام وآنچه را بعنوان مسایل علمی سیاسی ازاستاذان وپیشگامان یادگرفته ام توام بافراورده های مطالعه وتجربۀ خویش درمورد شناخت خوب ازبد ومعرفی چهره های مضربه همدلی وهمبستگی ملی تشخیص میگرد د افشاخواهـد شد تا جوانان کشور، ازرفتن بسوی د امهای دست وپاگیر که ازجانب سازمانهای تفرقه افگن وبرتری جوتعبیه شده است ، برحـذ روهوشیارباشند انجام چنین کاری وظیفه ورسالت تاریخی هر روشن ضمیر وهر مبارزوطن پرست است 0
سنگرنو ترک تبار در نوشتۀ ساپی : تورک تبارها درافغانستان طبق احصائیه های ارایه شدۀ تخمینی حدود 30 فیصد کل نفوس کشور را تشکیل میدهـد که قرار شواهـد تاریخی ازبیست هزار سال قبل تا امروز، درقلمروسرزمین بخـدی یاشمال افغانستان امروزی که تازمان به قدرت رسیدن ظاهرشاه درتمام مکتوبات ومستنـد ات کشور ، بنام تورکستان یاد میگردیـد زیسته اند وطبق شواهد تاریخی بیشتر از17قرن درسرزمین افغانستان امروزی ، فارس ، هنـد ، آسیای مرکزی ، آسیای جنوب غربی ، اروپای شرقی وقسمتهائی ازکشورهای افریقائی بشمول مصروایتوپیا فرمانروائی کرده اند ، باید گفت تورک تباران کد ام سنگرگیری خاص درطول فرمانروائی شان علیه قوم وتباران زیر فرمان خود نداشته اند وهیچگاه برتری قومی ، زبانی ونژادی را پیشۀ خود نساخته اند واین خصلت خوب آنها بوده است تورک تباران فعلی افغانستان نیزمانند وارسان اخلاق وکلتوراسلاف خویش ازبرتری جوئی نژادی بـدوربوده اند ، جنرال دوستم وسایر شخصیت های تورک تباران درشمال وسایر نـقاط افغانستان تا به میدان آمدن طالبان پناگاه خوبی برای پشتونهانیز بوده اند ، فرار هزاران نفر ازکابل به شمال افغانستان بخصوص مزارشریف که مقرفرماندهی جنرال دوستموقرارگاه نیروهای رزمی شمال کشوربود وزیر پوشش گرفته شدن وتامین امنیت واعاشۀ ایشان ، فرا موش هیچکسی نمیشود بجزنمک حرام ونمکـد ا ن شکن !
اقوام تورک درپهلوی آگاهان سایر ملیتها وپشتون تبارهای ضد فاشیزم وضد نژادپرستی وسایرانحرافات سیاسی علیه مبلغان ودریوران لوکوموتیف بی چراغ سیاسی که منجربه زیر پا گردیدن منافع ملی میگشت آگاهانه مبارزه کرده است واین مبارزه تا قـید نفس ، باند فاشیستها که درحال تجرید ازحوزۀ روشنفکری پشتون تبارها ودرحال روی گردانیدن توده های ملیونی اقوام مختلف درجنوب وساکن درنقاط دیگرافغانستان است زیرا آنان درک نموده اند که فاشیستهای تبهکار ونژادپرست کشورکمترازنیم فیصد ملیت پشتون تباران را تشکیل میدهند ، ازنام قوم پشتون به نفع خود سوء استفاده مینمایند ، به حامیان خارجی خود، خویشتن را نمایندۀ تمام نفوس پشتونها معرفی میکنند ، این همان کاری است که طالبان برهبری ملاعمروسایر تروریستهای وابسته به آن میکردند ، بی ثمر بودن فعالیت آرمان گرایانۀ فاشیستها به آگاهان ودانشمندان کاملا ًروشن است وحتی کوچیهای جنوب کشوروساکننین روستا ها نیز نمیخواهند درقرب وجوارفاشیست ها باشند وبنام فاشیست شهرت پـیـد اکنند ، دراین حالت حساس اگرشیرساپی ودوستان وهوادارانش سواردرمرکب جهالت فاشیزم ونژاد پرستی به حرکات خصمانه با توده های ملیونی که ضد فاشبزم اند ادامه بدهند باهمه مروج اندیشه های فاشیستی وراسیستی بودن درمرداب این اندیشه های منسوخ ومردود بافریاد های گیچ کننده فرو خواهند رفت وباتمام آرزوها وآرمانهای شان نابودخواهند گردید0
مـداحان روشنفکر: شیرساپی که ازنوشتۀ ضد فاشیستی من خیلی برآشفته است با وقا حت مرا به مزدورومداح تشبیه کرده به غلیان احساسات خود آب سرد ریخته است ساپی باید بداند که هیچ مبارز وروشنضمیر رسالتمند جامعه ، کمربه مداحی قدرتمندان نمی بندند ، از آغازمبارزات مشروطه خواهی درافغانستان که درسال 1901 میلادی آغازگردید هیچیک از مبارزان ضد استعمارواستبداد درمقابل فرادستان فرودستی نکرده اند ، دردوران نظام شاهی درافغانستان نیزمبارزان عـدالت خواه ودموکراسی طلبان باتحمل ستم وشکنجه های ظالملنۀ هاشم خان جلاد که صدراعظم تام الاختیاررژیم شاهی مطلقۀ افغانستان بود میرزمیدند ، ده ها نفرشان زیر سا طور جلادان حاکم قرارگرفتند اما از عقیدۀ راسخ شان که آوردن دموکراسی وعدالت اجتماعی درکشوربود سر نتافتند که کارنامه های آنها ثبت تاریخ است ، مـداحان وستایشگران برای رسیدن به منصب ومال وثروت در دربارشاهان رسما ًوجود داشته است اما ازآغاز قرن 19میلادی رسمیات مداحان ازبین رفته ولی مدیحه سرایان ومداحان معتاد به مداحی بحیث کاسه لیسان شاه ودرباریانش باقیمانده برای حفظ نظام شاهی جان کنده اند، اما درمقابل آنان مبارزان وطن پرست ومردم دوست رخنه کردن به د ژ شاهان وتلاش برای قطع ریشه های رژیم شاهی استبدادی باخستگی نا پذ یری ادامه داده اند ، به شیرساپی ومشاورینش باید بگویم جنرال دوستم د رزمانیکه ولایات ومناطق تحت قلمروش را درشمال کشوربه سیستم آغازین مرحلۀ فـدرال اداره میکرد که مداحی ومداح پروری درآن گنجایش نداشت ، دیگر اینکه من بحیث یکی ازروشن ضمیران افغانستان ، باجنرال دوستم حتی درمزارشریف وجوزجان ملاقات نکرده ام واورا ازنزدیک نمی شناسم ، جنرال دوستم از زمان رویکارآمدن وقدرتمند شدن تا الحال خواستار ملاقات با من نشده است ، درچنین حالاتیکه هیچگونه روابط عینی بین من وجنرال دوستم وجود نداشته باشد چگونه میتوان گفت دولتی مداح دوستم است ؟ اما شیرساپی علاوه با اظهارچنین جملاتی ، مرا برتری جو و فاشیست نیزگفته است ، ساپی معنی وفاشیزم رانفهمیده گفته است ویا فهمیده عمد ا ًبرای تسکین غیظ وغضبش آنرا علیه من استعمال کرده است ، برای کمک به آگاهی جوانان باید بگویم که جملات برتری جو وفاشیزم همیشه درمفابل افراد وابسته به قوم حاکم درکشورکه برای حفظ دایمی حاکمیت بدست خود تلاش میکنند بکار برده میشود ودرمقابل قوم تحت ستم که برای تساوی حقوق وبرقراری عـدالت ملی مبارزه میکنند استعما ل آن نابخردانه است، ساپی خواسته است با جمع بندی کردن چند جملۀ ملوث به لجن مقوله های سیاسی نژادی منسوخ ومترود ، من وهم اندیشان مرا به کمان وفلاخون بسته هیاهو ایجاد نماید نژادپرستان وچهره فاشیستان رابشمول خودش درخاکباد سیاسی ومناقشۀ این هیاهو گم کنند ، این است مقولۀ مشهور(چهره نمائی بخاطرچهره نهانی) واین است حـقا یـق نهفته درمعنی شعر شاعران که گفته اند ( شخصی که سخن نگفته باشد ---- عیب وهنرش نهفته باشد ) ویا (پستۀ بی مغز اگرلب واکند --- خویشتن را بی گمان رسواکند) حقیقت این است که اگر انجنیرشیرساپی دربرارمقاله یی که در نکوهش فاشیزم ، سکتاریزم وجنگ مذهبی نوشته شده حساسیت نشان نمیداد چهرۀ فاشیستی ونژادپرستی و اند یشه های مسموم کننده وافتراق آفرین او ویارانش نا افشا میماند ، اکنون باید گفت (خود کرده را نه درد است ونه درمان ) شیرساپی بداند : روشنفکران که گلهای سرسبد جامعه دریک کشور محسوب میشوند هیچگاه طوق مزدوری ومداحی را بگردن خود نمی آویزند ، روشنفکران ازلحاظ افشای پنهان کاریهای رذیلانۀ قدرتمندان مستبد جامعه وانگشت انتقاد گذاشتن بالای کاستی های قدرتهای اجرائی به دفاع ازمنافع ملی فعالیت میکنند ، هرقلم بدست وخط نویس مثل ساپی ها وساپی گونه ها از لحاظ کلاسیفیکیشن درجملۀ روشنفکران محسوب نمیشوند ازهمین سبب است که بسیاری ازقدرتمندان ضرورتمند به مزدور قلم بدست ، نفرمطلوب خودرا ازمیان قلم بدستان غیر روشنفکر، جستجو واستخدام میکنند ، افتخار د ارم که من ودوستانم درجملۀ این کتگوری قرار نداریم ، مزدوران قلم یدست که شیرساپی آنرا ندانسته روشنفکران مزدورگفته است افرادی اند که زیر حمایت قدرتمندان حاکم ، مطابق پالیسی آنها به ستایش هم کسوتان آنها وسرزنش رقبای باداران شان قلم میزنند وگده های کاغـذ راسیاه میسازند ، اعمال خشن ضد مردمی باداران شان را با الفاظ فریبکارانه ملمع کاری میکنند و میخواهند خیانت آنهارا بپوشانند ، این نمونه درنوشتۀ دفاعیۀ شیرساپی درمورد مقالۀ من که بر ضد فاشیزم و... نوشته شده است نیزبمشاهده میرسد0
ساپی درجای دیگر ازنوشته های تخریبی اش که درحقیقت لجن پراگنی بیش نیست گقته است : دولتی دیروزفاریابی امروز مردی که در راه آرمان های انسانی میجنگید اینک بدست چماقداران سکتاریست به دوران قرون وسطی رانده شده وهـذیان میگوید ) به شیر سا پی باید بگویم که من دیروزهم
سید احمدشاه دولتی فاریابی بودم امروزهم هستم ، طبق اعتراف ساپی دیروزهم درراه آرمان های انسانی می جنگیدم یعنی مبارزه میکردم امروزهم درهمین راه روان هستم ، قلم زدن برضد فاشیزم ونژاد پرستی را امروز هم مانند دیروز ادامه میدهم وازمبارزه علیه ایزم های نامطلوب وافتراق آمیز دست بر نداشته ام ، تا نابودی کامل اندیشه های افتراق آفرین وضد ملی خواهم رزمید وجوانان وطن را در راه مبارزۀ اصولی که منتج به وحدت اقوام
مختلف وهمبستگی دایمی آنها درکشور میشود تشویق خواهم نمود ، این وظیفه انسانی ورسالت تاریخی هر روشنفکر و روشنضمیر است که افراد مضرجامعه را درهر جای وطن که باشد تاحد امکان اقشا نمایند تا این دشمنان وطن وجامعه تجرید گردیده مانند هر جاندار متحرک مضر به خاک بخسپند وتوان ضرر رسانیدن به مردم کشور را از دست بدهـند 0
ساپی وساپی صفتان متوجه باشند که درزمانۀ حاضرخلق افغانستان به گفته های چرند وپرند خصمانۀ این وآن باورنمیکنند هراتهام علیه هرشخصی، ازطرف هرکی ارایه گرد د ، درلابراتوارمغزخود آنرا به انالیز میگیرند مخصوصا ً اتهامات به اشخاص وافراد راکه ازطرف قلم بدستان مزدوربی خاصیت وابسته به حاکمان مستبد وفاشیست مشربان که فاقـد خصلت روشنفکری اند درمحراق توجه قرار میدهند ، این وضعیت نشاندهندۀ بلاغت سیاسی مردم افغانستان را به نمایش میگذارد که افتخارخلق وروشنفکران واقعی افغانستان است ، درچنین حالات است که دروغ گویان وفریب کاران درجامعه افشا میشوند وپلانهای نامطلوب شان که برای ترور شخصیت های سیاسی فرهنگی میخواستند ازقلم بجای چماق وازالفاظ بحیث مرمی و ساچمه های تفنگ برای ازپا دردرآوردن آنان استفاده بکنند برملا گردیده ، پیش ملت بی حرمت میگرد ند ، اگربعضی ازپشتون تبارهای واقعگرای بعد ازمطالعۀ مقالۀ من ازشیرساپی بپرسند که درکدام جای نوشتۀ دولتی فاریابی به طرفـداری از سکتاریزم وقوم گرائی ویا به تمجید ازجنرال دوستم چیزی نوشته شده است ؟ شیرساپی وقیحانه خواهـد گفت ( دولتی خو اوزبک دی ولی تا سو دفاع کوی ) 0
ساپی گفته است دولتی هـذیان میگوید - درنوشتۀ من تحت عنوان (فاشیزم ، سکتاریزم وجنگ مذهبی سه بلای عظیم)با تکیه به مستندات تاریخی درارتباط به هر موضوع مطالبی ارایه گردیده است معلوم نیست که کدام مطلب آن به نظر شیرساپی هـذیان آمده است ؟ فکر میشود مطالبی که بر ضد فاشیزم نوشته شده است به نظر ساپی هـذ یان بوده باشد زیرا مخالف اندیشۀ ساپی وحامیان او است ، درجهان هرحادثه و هرپدیده تاثیرات دوگانه
به انسان دارد مثلاً زرقاوی درعراق که بنام رهبر جنگجویان ضد امریکائی مشهور شده بود بود وقتی درنتیجۀ یک عملیات نظامی سربازان امریکا کشته شد با نشر خبرآن تمام مخلفان تروریزم خوشحال گشته جشن گرفتند اما طالبان والقاعـده وگلب الـد ین حکمتیاروامثالهم مغموم گردیده به دوستان وباز مانده گان آن ابراز تسلیت نمودند همچنان زمانیکه سردارداود علیه رژیم شاهی کودتا کرد تمام مخالفان رژیم سلطنتی خوشحال شده به
شاد مانی پرداختند ولی شاه پرستان وخاندان شاهی همه به سیل غم فرو رفتند ، همین قسم وقتی من مطلب ضد فاشیزم را نوشتم ازمطالعۀ آن تمام اشخاص ضد فاشیزم ممکن است شا د شده باشند اما یقینا ً که گروپ فاشیست ها وخادمان آنها ازمطلعۀ آن خشمگین گردیده حتی درآتش عشق فاشیزم سوخته اند ، درزیر پای فاشیستان ونژاد پرستان افغانستان چنان آتش درگرفته که آرامش خود را از دست داده ا ند شیر ساپی که ازهر فاشیست مربوط این گروپ کوچک پشتون تبار درحال تجرید از جامعۀ ملیونی پشتون تبارهای ترقیخواه ساکن درافغانستان بیتاب شده به دفاع ازفاشیزم برخاسته با حواله کردن سیل اتهامات به لجن پراگنی پرداخته است که تا اینجا کلمه به کلمه با تحیل نگارش یافت 0
شیر ساپی در مقابل جنرال دوستم رئیس ارکان سرقوماندانی اعلای قوای مسلح افغانستان که حیثیت معاون نظامی رئیس جمهوردربخش های اردو، داخله وارگان امنیت ملی را دارد ازلحاظ اوزبیک بودنش سخت برآشفته است درجریان حمله برمن ، جنرال دوستم را نیز هـدف قرار د ا ده است درحالیکه درنوشته های من ازسترجنرال عبـد الرشید دوستم ودیگران با تعریف وتمجید یاد نگردیده است ، جرند یات او علیه جنرال دوستم ، بازگوکنندۀ خصلت فاشیستی ونژادپرستی او است وخصومت ورزی ساپی را علیه ملیت اوزبیک ها وسایرملیت ها نشان میدهد، بلی آگاهان عرصۀ
سیاست میدانند که عـدم تحمل سایر قوم وتبار خصلت د د منشانۀ فاشیست فکران و راسیست هارا به نمایش میگذارد ، جنرال دوستم راگلم جمع گفتن نیز مبین معلومات ناقص درمورد معاون نظامی ریاست جمهوری افغانستان است (ازهرچه درد بی خبری سخت تربود)0
ساپی که سخنانش مانند آدم درحال نزع بی ارتباط است پس ازختم دشنام های دورازاخلاق به آدرس جنرال دوستم ، درحواله به آدرس من میگوید:
برداشت چانب گیرانه ومتعصبانه که عطش برتری جوئی او رانشان میدهـد ازمـتن مضمونش به ساده گی قابل درک است ) اما ساپی با این کلی بافی های بی مفهوم به آنهائی که نوشتۀ ضد فاشیزم رانخوانده اند خواسته است شک وتردید ایجاد بکند واین یک عمل شیطانی اغواگرانه است ، ساپی متوجه باشد که دروغ ساخته وپرداختۀ ذهـن دروغگوی است ، دروغ همیشه برای فریب اذهان طرف مقابل ارایه میگرد د ، ساپی باارایه این دروغ خواسته است اذهان دیگران را فریب بدهـد ، ساپی که به دروغ سازی واتهام یستن مانند متخصصان و اژیتاسیون شبکه های جاسوسی ازخود مهارت نشان د ا د ه اما درمورد ارایه دلایل وشواهـد اثباتیه ، مانند هرآدم تهمت زن ناکام بوده سند مبتری گری اش را خود امضا نموده است ، ساپی نا دا نسته مرا برتری جو گفته است درحالیکه برتری جوئی همیشه ازطرف زورمندان تعقیب میگرد د ، ستمکشان کمزور برای عــدالت خواهی ملی دربرابراین زورگویان ستمگرمبارزه میکنند واین مبارزات اقوام وملیت های تحت ستم خصلت دفاعی وآرمانی عــد ا لت خواهانه وضد برتری جوئی د ارد ، آنها ئیکه میدانند کلمۀ برتری جوئی را درمقابل کمزوران وستم کشان استعمال نمیکنند ، ساپی نوشتۀ مستند مقالۀ ضد فاشیزم ... رایاوه وابتذال گفته اما نشان ند ا ده است که کد ام جمله وکدام پاراگراف آن یاوه وا بـتـذ ال است ؟ ازقراین نوشته های ساپی میتوان حـدس زد که مطالب نوشته شده علیه استـبـد ا د رژیم شاهی ، تقبیح برتری جوئی قومی ، وفاشیست اند یش نژاد پرستانۀ گروهـش ، به نظر ساپی ابتذال آمده است وآنچه دربارۀ فاشیزم با تکیه برمستندات تاریخی ارایه گردیده به نظر ش یاوه رسیده است بی خاصیتی فاشیست ها همین است که هیچ سخن واقعی راکه خلاف میل شان باشد نمی پذیرند واین علامۀ شؤنیزم کشنده است که درنهاد راسیست ها وعظمت طلبان فاشیستخو، ریشه د ارد ، هتلروهمفکرانش درآلمان ، موسیلینی وهوا د ارانش درایتالیا ، هیروهیتو وبستگانش درجاپان نیز همین بی خاصیتی را داشتند ، چندی پیش برای بزرگـداشت سالروز قیام جوانان برضد تبعیض نژادی وفاشیزم که درافریقای جنوبی ازطرف قاشیست ها وبرتری جویان نژادی وسیطره گران سرکوب شده وبیشتر ازپجصد نفر ازشرکت کننده گان درتظاهرات که منجربه قیام ضد تبعیض نژادی وراسیزم گردیده بود توسط عمال فاشیستها وراسیستهای فارۀ افریقائی به خاک وخون کشا نیده شده وبیشتر از700نفررا مجروح ساخته بود ، باشرکت رئیس جمهورافریقای جنوبی وده هاهزارنفر ازافرادی که خود ویا اجداد شان قربای آن شده بودند ، علیه این طاعون سیاسی نژادی گردهم آئی وراه پیمائی را در شهر ژوهانس بورگ آغاز وانجام نمودند راسیست ها وفاشیست ها که با ادعای برترجوئی نژادی وفاشیستی را با استدلال های حما قتمآ بانه یی که برای نابودی نژادها وزبانهای غیرخودی متشکل ومسلح گردیده نایرۀ جنگ را مشتعل ساخته بودند ، بزور همت عـدالت پسندان وعدالت گستران آن زمان درهرجای دنیا خودرا نشان دادند با آنکه درمبارزه علیه فاشیزم وراسیزم قربانی های فراوان دادند سرانجام پوزفاشیست ها وراسیست ها را به خاک مالیدند وعلم برداران فاشیزم وراسیزم را با تمان آرزوها وامید های کثیف آنان ، به آتشی که خود افروخته بودند سوختاندند واز صحنۀ سیاسی روفتند وبه زباله دان تاریخ انداختند ، انجنیرشیر ساپی وهمفکرانش متوجه باشند که افراد وابسته به سازمانهای نژاد پرست وفاشیست درهرجای این کرۀ خاکی که انسانها درآن زنده گی میکنند به هرکمیت وتوانی که باشند سرکوب خوا هند گریدید ، اید یا لوژی فاشیزم ونژاد پرستی که بعدازختم جنگ جهانی دوم منسوخ ومردود اعلام گردیده است اگر هرعلاقمند به این اید یا لوژی رسماً شناسائی شوند با مجازات درنظر گرفته شده برای جنایت کاران مواجه خواهند گردید ، درماه جون سال روان کمیسیون مبارزه نژادپرستی اتحادیۀ اروپاکه فعلا ً25کشور عضو دارد به خبرنگاران گفت هنوز دربعضی کشورهای اروپائی نیز تبعیض نژادی خود نمائی میکند وازحرکات فاشیستی وراسیستی درکشورهای ( روسیه ، ایتالیا ، د نمارک ، لوکزامبورگ وقبرس درشاخ افریقا) نام گرفته توجهات دولتهارا به ان معطوف کرد ،
هرآن شخص که خوی فاشیستی دارد ویا به سازمان فاشیستی عضویت یافته باشد متوجه باشد که ازنظر جهان ضد فاشیزم وضد نژاد پرستی ، حاملین این اندیشۀ مخرب جنایت باروحشتناکترین عاملان نقض حقوق بشر دریک کشور بشمار میروند ، هرتیم وسازمان سیاسی ویا افراد مشخص ونامشخص که در راه آرمان تفوق طلبی ونژاد پرستی برای مشتعل نگهداشتن آتش افتراق ملی هیزم کشی میکنند سر انجام مانند هتلروهوادارانش،
خود وهمفکران خود را به این آتش مواجه خواهد ساخت وخواهـد سوخت ! بناءً شیر ساپی وهمفکرانش همان طوریکه مدعی وطنپرستی هستند لزوما ً
با اسلوب وپرنسیپ های وطنپرستی ومبارزۀ اصولی برای رسیدن به دموکراسی وحدت ملی وعـدالت اجتماعـی خود را آ شنا بسازند واگر آشناهستند
برای عملی کردن آن دست بکار شوند وازفعالیت های فاشیستی ونژاد پرستی عملا ًدست بکشند ودر صد د ترورشخصیت های سیاسی وفرهنگی سایر ملیت ها نبا شند درک ودرایت خودرا با شخصیت های سیاسی وفرهنگی پشتون وغیر پشتون که با فعا لیت های فاشیستی مخالف اند هم آهنگ سازند نزد نژاد پرستان وفاشیستان افغانستان وحدت ملی معنای خا ص د ارد وآن به اصطلاح کله به کله شدن تعدادی ازهم زبان وهم عـقیده است که برضد قوم وزبان وعقاید دیگر قرار د ارد ونسبت به آن خصومت آشتی ناپذیررا درپیش گرفته است گقته میشود نژاد پرستان نسبت به هروقت دیگر درماحول چند نفرسر شناس( افغان نازی) در ارگانهای دولتی جمع شده فعالیت های خرابکارانۀ خودراعلیه سایر ملیتها تشدید کرده اند ، ویبلاک نویسان افغانیستان ، وزارت مالیۀ افغانستان را به سبب استخدام بی رویۀ نژاد پرستانه بعنوان وزارت فاشیستان نوشته اند ، ادامۀ این وضع نه تنها انگیزۀ برای واکنش جدی توده های ملیونی ضد فاشیست خواهـد شد بلکه سبب پیشانه ترشی حامیان خارجی دولت افغانستان نیز خواهـد گردید 0
همان طوریکه من درنوشتۀ ضد فاشیزم در مورد پیدایش و وجود تبعیض نژادی در روسیه را شرح کردم وزارت داخلۀ روسیه نیزهفتۀ سوم ماه جون گفت حملات نژاد پرستانه در روسیه علیه خارجی ها افزایش یافته است وزارت خارجۀ روسیه نیز گفت پارلمان روسیه مصوبه یی را زیر برسی دارد که با تصویب آن نژاد پرستان درصورت حرکات غیر قانونی مجازات خواهـند شد این گفته ها میرساند که فاشیستان ونژاد پرستان امکانات فعالیت های فاشیستی را نمیتوانند مانند دوران هتلربه اوجش برسانند ، هوشیاران وپیشگامان سازمان فاشیستی افغانستان باتحلیل اوضاع داخلی وبین المللی دربرنامۀ عمل ونحوۀ فعالیت خود تجدید نظرخواهـند کرد و مدتی بعد که زیر ضربه قرار بگیرند مجال باز سازی سازمان سیاسی خود رانخواهـد یافت 0
انجنیر شیرساپی نوشته است :(دولتی فاریابی مجموعـۀ ملامتی ها ، دشنام ها ، حکم ها ، تاکتیک ها را برای بد نام کردن ومغلوب نمودن افغان ها که
به نحوی از انحی جنگ روانی است به ارادۀ خود واشارۀ دیکران سازمان داده وبه پیش میرود سر انجام به گمراهی وکج اندیشی خطرناک شده که مظهر نوعی عـقـدۀ روانی است ) به شیرساپی باید گوشزد نمایم آنهائیکه مفکورۀ تبعیض نژادی وفاشیستی را در سر می پرورانند سخن پذیر نیستند وگرنه هرشخص با هوش میداند که شخص ویا اشخاصیکه دارای اندیشه نژاد پرستی وفاشیستی است از سببیکه ازطرف جامعـۀ جهانی ترویج
این اندیشۀ نامطلوب وافتراق آفرین غیر مجاز وغیر قانونی شمرده شده است همیشه در معرض تیر ملامتی قرار د ارد ، گلایه وعصابانیت دراین مورد جائی ندارد ، درنوشته های من آنطوریکه ساپی ادعا کرده است دشنام به آدرس هیچکس وجود ندارد اگر شخص وگروهی بصورت مستند ، فاشیست ، نازیست ، راسیست ، نزادپرست ، برتری جو ، سیطره گر وامثال آن گفته شده باشد این جملات مقولات سیاسی نژادی است که به پیروان وعاملان آن باید گفته شود ، افرادیکه آلوده به لجن نامطلوب این اندیشۀ مخرب همبستگی ملی باشد لزوما ً به آنها بایست یاد دهانی گرد د تا برای سرگردانی به حمل وترویج آن که ثمری به نفع ملت ومملکت ندارد وقت خودرا به آن ضایع نگردانند (زمین شوره سنبل برنیارد--- دران تخم عمل ضایع مگردان )ایجاب میکند آنهائیکه به اصطلاح به پول ملت تحصیل کرده وتربیه شده اند لزوما ًبه نفع وطن وتمام ساکنین آن بیا ندیشند وفعلیت نمایند نه اینکه بحیث سازمان دهنده گان کانال کشی برای فعال ساختن آسیای نژادپرستی وفاشیستی مصروف باشند ودرحلقۀ نمک خور ونمکدان شکنها قرار بگیرند ، نوشته هائی که از گفتار رهبران حزب دموکراتیک خلق افغا نستان ویا بزرگان بخاطر نشان دادن طرزتلقیات وعـمـق اندیشه های آنان ارایه گردیده است که آنها نخبگان زمان خود بودند وطرح ملی داشتند وبنفع تمام ساکنین کشور می اند یشید ند وکار میکردند ، ساپی بداند که یک نوشته همیشه بر سه اصل استوار است : نویسنده با استفاده از اندوخته های علمی وفرآورده های مطالعۀ خود مینویسد ، از زبان شاهدان عینی ومحد ثان وروایتگران حقایق را منعکس میسازد وبرای ثبوت نوشته های خود ازتاریخ وکتب دیگر نقل قول مینماید وگفته های خود را به ان استوار میسازد واین قاعـدۀ کلی درامر نویسنده گی است نه تاکتیک ، واین همان کاری است که انجنیر شیر ساپی نیزکرده است 0
در نوشتۀ ساپی جملۀ مغلوب کردن افغانها به چه معنی است ؟ ساپی وهمسنگرانش بدانند که دریک کشور هرشخص ویا سازمان سیاسی که درخدمت وطن وملت باشد درآن غالبی وپیروزی نهفته است واگرحرکات غیر ملی وغیر وطن پرستی درآن نهفته باشد مغلوبیت ، شکست ومواجه شدن به بن بست با وی توام وحتمی است ، راهی که ساپی وهمفکرانش برگزیده اند انجامش بلاشک ناکامی ومغلوبیت است که ممکن بیشتر از نود ونه ونیم فیصد نفوس کشور روحیۀ ضد فاشیستی داشته باشند که ازشکست قطعی نژاد پرستان وفاشیست ها ناخورسند نخواهند گردید واینکه برای دفع فعالیت های تخریبی ، افتراق آفرینی وسایرمزاحمت های این گروپ مخرب ، فرصت وزمانی راکه برای همبستگی ملی ، عمران وانکشاف افغانستان باید مصرف گرد د ضایع میشود ناخورسند اند ، برای اینکه ساپی موقعیت ضعیف وتجریدی خودرا قوی نشان داده باشد مانند سایر همفکرانش کلمۀ افغان را بجای پشتون بکار برده است که درحقیقت کلمۀ افغانهان رابجای کلمۀ (پشتون) بکارگرفتن مثل آن است که افغانستان بنام پشتونستان یاد شود وهمینگونه بی مبالاتی هاست که درکشور تقابل ملی را ایجا د وافتراق را دامن میزند زیرا کلمۀ افغان درقانون اساسی وتاریخ به تمام ساکنین کشور اطلاق شده است وکلمۀ ( پشتون ) برقوم خاص که درپهلوی سایر اقوام درافغانستان زنده گی مینما یند اطلاق گردیده است که نبایستی ازآن بجای کلمۀ (افغان ) استعمال شود که باتقلید ازپشتون تبارهای ناسیونال فاشیست که ازلحظ کمیت حتی نیم فیصد نفوس پشتون تبارهای ساکن درافغانستان راهم احتوا نمیکند شیر ساپی نیز آنرا استعمال کرده است ، درمادۀ چهارم قانون اساسی آمده است ( ...ملت افغانستان عبارت است ازتمام افرادی که تابعیت افغانستان را داشته باشند-- ملت افغانستان متشکل ازاقوام پشتون، تاجیک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن ، بلوچ ، پشه یی ، نورستانی ، ایماق ، عرب ، قرغیز، قزلباش ، گوجر ، براهوی وسایر اقوام میباشد -- برهر فرد ازافراد افغانستان کلمۀ افغان اطلاق میشود ....) همین مطلب قانون اساسی نشان میدهـد آنهائی که
کلمۀ (افغان ) را بجای کلمۀ ( پشتون ) بکار میگیرند چهرۀ ناشایست خودرا درتحریک سایر اقوام علیه مجموع پشتون تبارها برجسته مینمایند واین خیانت بزرگ به حق ملت ساکن در افغانستان است که بیشترناسیونال فاشیست های وطنی مرتکب شده ومیشوند ، فعالیت نژاد پرستانه وفاشیستی مغایربه حکم مادۀ ششم قانون اساسی است که میگوید: ( دولت به ایجاد یک جامعـۀ مرفه ومترقی بر اساس عـدالت اجتماعی ، حفظ کرامت انسانی ، حمایت حقوق بشر، تحقق دموکراسی ، تامین وحدت ملی ، برابری بین همۀ اقوام وقبایل وانکشاف متوازن درهمه مناطق کشور مکلف میباشد ) ودرمادۀ بیست ودوم قانون اساسی آمده است : ( هرنوع تبعیض وامتیازبین اتباع افغانستان ممنوع است -- اتباع افغانستان اعم از زن ومرد ، در برابر قانون دارای حقوق و وجایب مساوی می باشند ) انجنیر شیرساپی بامطلعۀ این مطالب قانون اساسی متوجه خواهـد شـد که هیچگونه فعالیت سیاسی طبق ایـدۀ راسیزم وفاشیزم درافغانستان مجاز نمیباشد ، ساپی اگر امروزنسبت فـقـدان معلومات درعرصۀ سیاسی وداشتن غرورناسیونالیستی وجوانی، حقایق بیان شده درنوشتۀ ضد فاشیزم را درک نکند ، یقین است که فردا اندوخته های علمی سیاسی ، تجربه وفرآورده های مطالعه اش اگر افزایش بیابد به او کمک خواهـد نمود به واقعیت ها پی ببرد وچهرۀ واقعی استا ذان مغرضش راکه چشم درک اورا خیره کرده به بیراهه سوق داده اند درک بکند 0 شیر ساپی نوشته ضد فاشیزم را جنگ روانی ، گمراهی ، کج اندیشی خطرناک وانمو کرده آنرا مظهر عـقـدۀروانی قلمداد کرده است ) شیرساپی باید بداند که نوشتۀ ضدفاشیزم ، ضد سکتاریزم وضدجنگ مذهبی نه جنگ روانی است ونه گمراهی وکج اندیشی است بلکه افشا وبیان خصلت ضد همبستگی ملی این پدیده های شوم است وبرحذرد اشتن مردم ومخصوصا ً سد گرایش جوانان کشور بسوی آن است که ازطرف را سیست ها وناسیونال فاشیست ها ، با الفاظ فریبنده بسوی آن کشانیده میشوند ، ازدید گاه فعالین فاشیست فکر ، ممکن است همان طوریکه شیرساپی گفته است خطر ناک باشد زیرا لبۀ تیز تیغ این نوشته بسوی آنها میباشد ، فاشیست ها ونژاد پرستان سازمان یافته در افغانستان اکنون چنان افشاشده به پرتگاه رسوائی قرین گردیده اند که هرگونه تلاش برای پنهان ماندن به ضرر شان تمام خوا هـد شد ، گروپ فاشیستی ( افغان نازی) مطابق احکام قانون اساسی نه تنها در افغانستان عرصۀ فعالیت ندارند بلکه طبق قوانین بین المللی وحامیان دولت افغانستان (امریکا واروپا) نیز محکوم اند درصورت زیاده روی درفعالیت های فاشیستی وبرتری جوئی شان اگر ازجانب رئیس جمهور کرزی خلاف نص قانون اساسی کشورگذشت صورت بگیرد یقینا ً ازجانب جامعۀ بین المللی وامریکا واروپا در برابر فاشیست ها گذ شت نخواهـد شد وبه فاشیست های افغانستان مجال بر افراشتن بیرق ضد وحدت ملی را نخواهند د اد فاشیست ها وراسیست ها درافغانستان وجهان درنتیجۀ بررسی های گوناگون فعالین حقوق بشر بشمول افراد موظف درشناخت شخصیت های افغانستان ، احزاب وسازمان های سیاسی تا صفر درجه بد نام شده اند عـربده کشی ها وشعـبده بازی های آنها درافغانستان وجهان ، عمل غیر شریفانه وخیانت به اقوام قبایل ساکن درافغانستان پنـد ا شته میشود ، اگر امروزچند جوان کم معلومات ویا چند آدم محتاج واپورچونیست درماحول فاشیست های د ا رای توان مالی وسیاسی غمبر میزنند اگر روزی گل های رستاخیز ملی بشگـفـد ومواد مندرج درقانون اساسی عملی گرد د همین بلی گویان وخادمان بظاهر وفا د اربه جونده گان ساجق سیاسی فاشیزم وراسیزم نخستین افراد گلوگیروحمله کننده به آنها خواهند گردید ، همان طوریکه عـده یی ازکارمندان ارشد ضبط احوا لات رژیم شاهی که همیشه به دهل وسرنای شاه میرقـصید درقرصت دیگر به د امن سرد ارد اود فروافتاد و رقص وپای کوبی را به هارمونیۀ او آغاز کرد وبرسینۀ شاه ورژیمش دست رد گذاشت که نمونه های این چنینی در تاریخ افغا نستان فراوان بچشم میخورد ، من به دوستان ودشمنان خود میگویم : ازاینکه من در مقالۀ ضد فاشیسزم وراسیزم ... بانقل قول ازرهبران حزب دمو کراتیک خلق افغنستان درمورد حزب افغان نازی نوشته ام ، واضح ساخته ام که پشتون تبارها وسایر آگاهان ازعلوم سیاسی وجامعه شناسی با فاشیزم ، برتری جوئی وراسیزم مخالف انـد ودرهربرهـه یی از زمان علیه آن مبارزه کرده اند ودرطول مبا رزات ملی شان به جوانان ومردمان اقوام مختلف ساکن درکشور درس اخوت وهمدلی داده امکانات باهم نزدیک شدن اقوام را برای گذاشتن سنگ بنای وحدت ملی درافغانستان تلاش کرده اند 0
شیرساپی درنوشته اش ازحق تعین سرنوشت ،عشق و وفاداری وخدمت به وطن صحبت کرده است ، درحالیکه فاشیست ها درهیچ کجای دنیا درخدمت وطن ومردم قرار نداشته اند واگر وقتی به قدرت رسیدند وطن ومردم را درخدمت گرفته با برافروختن آتش جنگ ونزاع قومی عطش سادیستی وفاشیستی خودا فرو نشانده اند وبرضد حق تعین سرنوشت که نوعی خود مختاری وآزادی ارادۀ ملی مفهوم دارد حرکت کرده ومانع تحقـق حق تعین سرنوشت ملتها شده اند همین اکنون این شیوه وشگرد فاشیستی درافغانستان عملا ً بصرت نامرئی ونیمه علنی جریان دارد 0
شیرساپی درجائی ازنوسته اش چند سطرسفسطه گونه یی راسرهم بندی نموده بقسم اندرزگفته است : روشنفکرافغان ! این حقیقت را فراموش مکن که برای هرافغان راستین افغانستان حقیقت والا ، حقیقت حیاتی ، حقیقت مرگ وزنده گی ، که باهر ذره ازذرات وجود او وهرتپش ازتپش های قلب اودرآویخته است وهیچ چیزدیگری درجهان وجود ندارد که برای وی ازآن مقدس تر وعزیزترباشد ) این مطالب آرمانی ازلحاظ سیاسی وفلسفی به تحلیل گرفته شود مثل آن میشود که ( ماهی شوربه روغن داغ انداخته شود ) برای اثبات این موضوع کمی بادقت مکث میکنیم : مثلا ًجملۀ افغانستان حقیقت والا، ازمحتوا ومفهوم خالی است ، زیرا ازلحاظ فلسفی کلمۀ حقیقت همیشه جهات سوبژکتیویستی دارد که دارای جنبه های ذهنی است ، اما افغانستان ویا هرپد یدۀ مادی عینی ویا قابل احساس بحیث پد یدۀ خارج ازذهـن وجود دارد که واقعیت عینی وقابل درک گفته میشود ،
اگرافغانستان حقیقت والا گفته شود بمعنی آن است که حقیقت غیر والا یعنی حقیقت ادنی نیز وجود دارد ، درحالیکه چنین چیزی وجود ند ارد ، همچنان افغانستان را حقیقت حیاتی ، حقیقت مرگ وزنده گی گفتن به اصطلاح المعنی فی بطن الساپی است ، ذرات وجود گفتن نیز وقتی زیرذره بین انالیز قرار داده شود بی مفهوم بودنش هویدا میگرد د زیرا وقتی ازذره وذرات سخن به میان می آید به تشعشعات نوری تعلق میگیرد که حرکاتش موجی ، سرعتش
نوری وحین ساطح شدن ازمنبع شکل ذره وذرات را دارد ، اگر منظور شیرساپی از ذرات وجود تاروپود وبافت بدن باشد که بنام های سلول ، مالیکول، نورون یارشتۀ عصبی ، سیناپس یارشتۀ اتصالات بین دوعصب یاد میگرد د که هیچیک ازدانشمندان کیمیا وبیولوژی آنها را بنام ذره وذرات یاد نکرده اند وفتی دروجود چیژی بنام ذرات وجود نداشته باشد رابطه اش به تپش قلب هم بی معنی میباشد ، از دید علمی قلب حیثیت یک کمپریسور رادارد که باساختار بیولوژیکی اش بصورت طبیعی درقفسۀ سینه قرار دارد وظیفه اش درنتیجۀ انقباض وانبساط که درزبان فارسی بنام تپش قلب مسمی شده است خون ناصاف را ازطریق وریدها ازبدن جمع وخون ناصاف را توسط شریان ها به تمام بدن رساند ن است که تمام مواد مورد ضرورت بدن درآن وجود دارد ، تمام ریخت وساختار فیزیکی وجود ازلحاظ فعل وانفعالات به مراکز معینی ازمغز توسط شبکه های حسی وحرکی مرتبط است که بازیگنال های معین مخصوص بخود درارتباط با همدیگر کار میکنند ، شیرساپی گفته است : هیچ چیز دیگری درجهان وجود ندارد که برای وی(افغان راستین ) از آن ( افغانستان) مقدس تر وعزیزترباشد ) این گفتۀ ساپی ازلحاظ مذهبی کفرآمیز است زیرا خداپرستان معتقد اند آنچه مقدس ومقد سترین است آفرید گارعالم است وجهان ومافیها در برابرآن هیچ است وازلحاظ ادبی این جملات شیرساپی حرافی آرمان گرایانۀ بیش نیست جنبۀ عملی ندارد، بدترشدن اوضاع سیاسی درافغانستان درهربرهه یی از زمان درطول تاریخ نشان میدهـد که دروقت جنگ و حشت ، وطنپرستان ودیگران خانه وکاشانۀ خودرا ترک کرده بکشورهای دیگررفته اند چنانچه گروه حرافان مثل ساپی دروقت هجوم شوروی به افغانستان ( سه روز قبل از 1980میلادی ) پیشتر ازهر آدمی که فاشیست مشربان به وطنپرستی شان شک داشتند فرار نمودند وخاک مقـدس وعزیزترازجان خودرا بجایش گذاشتند ، هیچیک از این بی غیرت های لافوک وحراف ، آماده نشدند که ازوطن مقدس وعزیزتر ازجان خود به دفاع برخیزند خلقی ها، پرچمی ها، شعلۀ ها، اخوانی ها وهزاران مبارزین سیاسی دیگر تاکه توان جنگ ومبارزه با مخالفان مسلح راداشتند به مقابله پرداختند اما زمانیکه توان مقابله بادشمن را ازدست دادند مجبور به ترک وطن شد ند ، باید دانست که مهاجرت عمل پیامبران است محمد ص - دروقت جنگ وخرابی اوضاع ازمکه به مدینه هجرت نمود تا جانش ازخطر مصؤن باشد ، عیسی مسیح وقتی زیر تعقیب پاد شا ه اسرائیل قرار گرفت باحواریونش ازیکجا به جای دیگرسفر کرد تامصؤن بماند وبه پیروانش گقت هرگاه شمارا درشهری اذیت میکنند درشهر دیگر بروید ، طالب ها که باشعار لوی قندهار بحیث سکتاریست وعملی کنندۀ پلان فا شیستی درافغانستان بودند و سخنان ساپی مانند میگفتند وقتی تحت فشار حملات نظامی امریکا ومتحدینش قرار گرفتند بهر طرف تیت وپراگنده شدند وهنوزهم برای رسیدن به آرمان فاشیستی وسکتاریستی خود لوی قندهار گفته فریاد میکشند وجوانان بیگناه را به توپ وتفنگ وبمباران امریکائی ها وخارجی ها برابر میکنند 0
شیر ساپی که گفته های دیگران را درمورد رژیم سلطنتی فاشیست پرور افغانستان جعل تاریخ قلمداد کرده ، برمبنای نوشتۀ احمد سعیدی مطالبی ارایه کرده است که درحقیقت محتوای آن هم آهنگ باگفته های اشخا ص ضد رژیم استبدادی شاهی است اما بانرم زبانی افاده شده است ،
درنوشتۀ احمد سعیدی که شیر ساپی آنرا نقل کرده آمده است : قانون احزاب که ازطرف کمیسیون مؤظف مورد تائید قرارگرفته بود ...ولی شاه ازتوشیح آن امتناع ورزید وبه خاموشی آنرا تردید نمود ) ظاهرشاه که از بوجود آمد ن احزاب سیاسی با توشیح نکردن قانون احزاب میخواست جلوهرگونه فعالیت های ضد رژیم استبدادی وحرکات ضد فاشیستی را بگیرد وتلاش داشت که هر چه درتوان دارد برای حفظ سیطره قبیلۀ محمد زئی ها را بالای سایر قبایل پشتون تبار واقوام دیگر ساکن درافغانستان تحمیل نماید که به این آرمانش نرسید وناکام ماند که همین عمل ضد ترقی وضد تحول وضد پیشرفت افغانستان میتواند بحیث مشت نمونۀ خروار ازعمل وخواست رژیم شاهی فاشیست پرور باشد ، اگرشیرساپی نمیداند حقیقت پسندان میدانند که مبارزان ضد رژیم استبدادی برای ایجاد فضای دموکراتیزه سازی حیات سیاسی واجتماعی جامعۀ افغانستان فعال بودند و مانند سیل خروشان هر روزبیشتر از روزقبل موج میزدند ، رژیم شاهی ووابستگان آنرا از حالت در حال نابودی رژیم شاهی وتسخیر دژ به ظاهر تسخیر ناپذیری آن خبرمیداد ، کنترول اوضاع از دست شاه وفاشیست های به آن چسپیده درحال خروج بود 0
درنوشتۀ ساپی آمده است : حزب افغان سوسیالیست دمو کرات ( افغان ملت ) یک حزب ملی ، اسلامی ودمو کرات است - ازبدو تاسیس بر ارزش هائی چون استقلال ، تمامیت ارزی کشور، وحدت ملی ، حاکمیت ملی ، اسلام ، دمو کراسی ، پیشرفت وعـدالت اجتماعی پا فشاری نموده دربرابراحزاب چپ
چپگرا واحزاب راست گرا، از ارزش های ملی دفاع نموده ومینماید ) دراین نوشته ، کلمات وجملات سیاسی عرضه شده قابل مکث است با توضیحات به تحلیل گرفته شده درمقابل آن توضیحات قصیر ارایه میگرد د تا فریب ودغابازی وپارادوکس گفتاروکردار عاشقان راه فاشیزم وراسیزم به خواننده گان وجوانان آرزومند دموکراتیزه سازی سیستم اداری کشور وتامین عـدالت اجتماعی وسیاسی درکلیه نقاط حیطۀ جغرافیائی وقلمرو قضائی افغانستان روشن گرد د وماسک سیاه ازچهره های فریب کاران پائین کشیده شود :
--- افغان سوسیال دموکرات معادل است بنام حزب هتلرکه بنام آلمان سوسیال دموکرات بود ، افغان ملت معادل است باآلمان نازی که دراین اواخر بنام افغان نازی یاد میشود ،
--- حزب ملی ازنظر گروه فاشیست های وطنی ، حزب افغان ملت (افغان دازی) است که درخدمت اقلیت کمتر ازیک فیصد نفوس پشتون تباران افغانستان قرار دارد وملیون ها پشتون تبارهای دیگربخصوص روشنفکران ودانشمندان پشتون تبار ها علیه مفکورۀ مردود وافتراق آور فاشیزم آگاهانه مبارزه میکنند ، حزب ملی ازلحاظ سیاسی به حزبی اطلا ق میشود که برنامۀ عمل آن شامل حال تمام ساکنین کشور و مشی سیاسی آن به نفع تمام ساکنین مملکت بوده درمورد همبستگی ملی آنچه لازم است در مرام نامه اش منعکس شده باشد وعملا ً برای برقراری حقوق سیاسی فرهنگی تمام اقوام درتمام قلمرو قضائی کشورتاجائیکه ممکن است فعالیت صورت بگیرد ،
--افغان ملت یک حزب ملی اسلامی ودموکرات است : باید به شیرساپی بگویم هرحزب وسازمانیکه اعضای آن خصلت برتری جوئی ، راسیستی وفاشیستی داشته باسایر اقوام کشور باخصومت رفتارنماید نمیتوان حزبش را نظربه نوشته های پرطمطراق لفا ظا نۀ آن حزب ملی گفت حزب ملی درتمام کشورها برضد اپارتا ید ، راسیزم ، فاشیزم ،سکتاریزم وسایر ایزم های انحرافی مبارزه میکنند هواداران ویا اعضای حزب افغان ملت
مانند ساپی وهمفکرانش به دفاع از فاشیزم سرگردانند وادعای دموکرات بودن میکنند واین به مسخره کشانیدن دموکراتیزم است ، بصراحت باید گفت حزب افغان ملت طرفدار اسلام واسلامی ها نیز نیست که از بدو به قدرت رسیدن حامد کرزی افغان ملتی ها همچون طفیلی زی ها اطراف اورا گرفته به پست های حساس فروافتاده علیه مجاهـدین که خودرا رهبران فرقه های مختلف اسلامی درافغانستان میدانند همچنان با جهادی ها که خودرا مسلمانهای ناب میدا نند مخا لف اند ، ازلحاظ اتنیکی ممکن است از طریق نماینده گان طالبان درپارلمان وارگانهای دیگر که نقش عضو رابط را باطالبان با زی میکنند مخفیانه امدادهای مالی واطلاع رسانی را بکنند اما علنا ً نمیتوانند به نفع وضررآنها بجنبند این حرکت آنها ( یوخواپلنگ دی ، یوخوا پان دی) رادراذهان تداعی میکند ، افغان ملتی ها چند چهره ازاقوام غیر پشتون را که به دلایلی با انها هم عقیده شده با میلودی سنفونی آنها به حرکت افتاده دست افشانی کرده اند نگهداشته است واین بمعنی ملی بودن آن نیست ،
---- دفاع ازاستقلال تما میت ارضی که در مرام نامۀ افغاملتی ها آمده ازطرف هر اندیشمند سیاسی فعلا ً زیر سوال قرار دارد زیرا افغانستان ازتاریخ هفتم اکتوبر سال 2001زیر حملات نظامی امریکا ومتحد ین آن قرار گرفته تا امروزبحیث یک کشور تحت الحمایۀ امریکا بشمار می آید عملا ً استقلال خودرا ازدست داده است صلاحیت دفاع ازقلمرو فضائی وزمینی از رئیس جمهور افغانستان گرفته شده است به امر رئیس جمهور کرزی طیاره های نظامی وحتی ملکی افغانستان بیدون موافقۀ خارجی ها به پرواز نمی آید خانه های مردم درولسوالی ها واطراف آن درافغنستان بخصوص درجنوب کشور بیدون اجازۀ حامد کرزی تلاشی وبمبارد میشود به بهانه های مختلف تشکیل مدافعۀ هوائی وزارت دفعا ع درمهتاب قلعه ملغی و800 نفر افسران تعلیم یافته وسابقه دارآن ازوظیفه رانده شده وده هاتانک زرهی وماشین محاربوی وزارت دفاع فلج نگهداشته شده است وازمدت پنجسال تاکنون نیروهای رزمی وزارت دفاع عمد ا ً ناتکمیل گذاشته شده است وده هامطلب ازاین قبیل ....
اگرساپی ودوستانش انتخابات ریاست جمهورواعضای پارالمان را دلیل استقلال کشور وانمود کنند چنین انتخابات درمدت های معین درفلسطین ، سومالیا ، چیچیین ، عراق نیزصورت گرفته است ودرسال های قبل ازاعلام استقلال هند نیز در زیر کنترول استعمار گران انگلیس انتخبات پارلما نی صورت میگرفت وقانون اساسی تدوین وتصویب میگردید ، درحقیقت همۀ آن حقه بازی وفریب دادن مردم بود همینگونه پلانهای استعماری اکنون بنام های دیگری درحال عملی شدن است عـده یی از رهبران وکادر های فعال احزاب سیاسی درکابل با استفاده از تریبیون ها ومجالس سخنرانی وگاهی باتشکیل کنفرانسهای خبری ومطبوعاطی فریاد استقلال طلبی واعادۀ مجد د اسقلال عام وتام کشوررا بگوش ملت رسانیده به غاصبان استقلال هوشدارهائی داده اند که باسرنوشت مردم افغانستان بازی نکنند وخون های ریخته شده برای استقلال افغانستان را نادیده نگیرند اما درتمام مراحل ، افغان ملتی ها خاموش بوده به کانال کشی پول وثروت بسوی خا نه وخزانه های بانکی داخلی وخارجی مصروف بوده اند معلوم نیست که آنها چه وقت ازاستقلال وتمامیت ارضی کشور دفاع میکنند وچه وقت به آنچه درمرام نامۀ خود نوشته اند عمل مینمایند ؟ دفاع ازتمامیت ارضی واستقلال شاید (مانند وسیله یی باشد که در روز مبادا کار آید !)، درحال حاضر تاجائی که دیده وشنیده میشود فاشیست های وطنی ودامن زننده گان راسیزم درافغانستان بحیث دست نشانده گان ومزدورا ن خارجی حاکم بر سر نوشت کشور به جمع کردن پول ومال وچسپیدن به منابع سرشار عایدات رشوت وتحفه وقت گذرانی میکنند ، مرحوم محمد گیلدی درد لی وکیل دولت آباد فاریاب در دورۀ دوازدهم ولسی جرگه دررژیم شاهی درمذمت رشوت شعری سروده بود که یک مصرع آن چنین است (رشوه را بر نام تحفه نامزد فرموده اند) اکنون بندل بندل پول ، قالین های مرغوب کشور ، موتر های مودل جدید وامثال آن بنام تحفه ازطرف تاجران و قاچاقبران به صاحبان قدرت که فاشیست های وطنی را نیز دربرمیگیرد وقتا ً فـوقتا ً تقدیم میگرد دوچندین برابر این تحفه ها ازطریق گرکات وغیره سود بدست می آورند کجای این اعمال وطنپرستی است البته که هیچ .....
وحدت ملی : افرادیکه دارای مفکورۀ فاشیستی وبرتری جوئی نژاد پرستانه باشند نمیتوانند بسوی وحدت ملی گام بردارند این افراد که شعار وحدت ملی را درتبلیغات ضد ملی خود برای فریب ساکنین افغانستان افزوده اند به نظر آنها وحدت ملی به مفهوم متحد گردانیدن تمام اقوام وقبابل پشتون تبارها درمقابل سایرتبار ها وزبان ها میباشد تا بد ین وسیله هـف سترا تیژیک دست یافتن به حفظ سیطره قبیله سالاری وتحمیل ارادۀ فاشیستی خود بردیگران است که برضد ایدۀ منسوخ ومردود فاشیزم وراسیزم بخاطراحقاق تساوی حقوق تمام ساکنین کشور تلاش ومبارزه مینمایند ، مثلا ً از مجموع 72 حزب سیاسی راجسترشده درافغانستان ، هزاران عضو فعال آن پشتون تباران هستند که طبق برنامۀ حزب شان فعالیت مینمایند که مبارزه علیه تبعیض نژادی و ضد برتری جوئی جزئی ازاهـداف مرامی آنها را تشکیل میدهـد ، فاشیست های وابسته به افغان نازی ، پشتون تبارهای فعال علیه شؤنیزم وراسیزم را نیز مانند سایر مبارزان ضد فاشیزم وراسیزم ملیت های دیگر، دشمن خود می پندارند و بیشترین سخنان تخریباتی شان علیه آنها ست همین امر نشان میدهـد که فاشیست های وطنی محصور به افغان نازی (افغان ملت ) درمقا یسه به نفوس کشور درجمع فیصدی نمی آیند وحتی درمقایسه به نفوس پشتون تبار های ساکن درافغانستان نیز کمتر از یک فیصد هستند ، مبلغان بسته به این گروه فاشیستی وراسیستی تلاش میکنند پشتون تبارهای ملیونی کشور را قانع بسازند که بین اعضای حزب افغان ملت وپشتون تبار های دیگر هیچ فرقی وجود ندارد ومیگویند هرکی افغان ملتی ها را فاشیست بگوید بمعنی آن است تمام پشتون هارا فاسیست بگوید ، همینگونه تبلیغات دارای خاصیت خیست وخمیرمایه یی است که نگرانی ایجاد میکند که مبا د ا این خباثت وسخافت تبلیغات خمیر مایه یی ، عـد ه یی ازافرا د بسرعت تاثیر پذ یر را همرنگ وهمردیف مبلغا ن افغان نازی خوهـد کرد وبه آرمان همبستگی ملی تمام ملیتهای ساکن افغانستان ضربه وارد خواهـد نمود ، بعضی ازاشخاص قلم بد ست که هنوز درمرحلۀ حسی واحساساتی قرار دارند نا آگاهانه بحیث خا دمان خوش خدمت افغان نازی درمقابل آنهائیکه برضد فاشیزم وراسیزم سخن گفته اند تاخته حرفهای رکیک ودور ازهنجار را به آدرس آنها ارایه کرده اند گروه فاشیست مشربان نیز کوشیده اند با تشویق چنین افراد ، خودرا نمایندۀ کل پشتون تبار ها وانمودکرده خواسته اند مبارزه را برضد سایرین که دشمن فاشیزم ونژاد پرستی اند تشد ید نمایند وافتراق ملی را دامن بزنند ،
عـده یی ازروشنفکران رسا لتمند اعم از پشتون وغیر پشتون که بحیث منادیان عـدالت ودموکراسی با پیروی ازمثل وطنی( اگر بینی که نابینا وچاه است -- وگر خاموش بنشینی گناه است ) خوف وخطر ناشی از طرح های نادرست آدم ها وسازمان های سیاسی قوم گرا وفاشیست مشرب را مورد انتقاد قرار میدهند تا زمینۀ گرایش ایشان بسوی حرکات معقول وانسانی که امکان بهم نزدیک شدن کلیه اقوام ساکن کشور درآن مضمر باشد فراهم گرد د ، این گروه کوچک ناسیونال فاشیست باانصراف از خط مشی دوران رژیم شاهی که درسال 1965 درپیش گرفته بود مطابق شرایط روز وخوا ست مردم افغانستان وجهان مرام نامه وفعالیت خود را عیار نماید ، واینکه تا حال مرغ آنها یک لینگ دارد مربوط به جزمیت وتحجر اندیشی سیاسی کادر رهبری افغان ملت مربوط است ،
ایده وتیوری ناسیوالیزم درافغانستان بر مبنای نظریات ناسیونا لیست شؤینیست های ایران استوار است که این امر بیانگر وجود توافقات روحی بین ناسیو نال شؤنیست های افغانستان وایران میباشد که پس از شکست حزب سوسیال دمو کرات آلمان درجنگ جهانی دوم که به آلمان نازی شهرت یافته بود با استفاده از مرام نامۀ هتلر پدر نازیزم وناسیونال شؤنیست که شوروی ها آنرا فاشیست میگفتند درافغانستان درزمان ظاهرشاه حزب افغان ملت بوجود آمد که بعـد ها به افغان نازی شهرت یافت ودرایران دروقت رضا شاه حزب رستاخیزملی بوجود آمد که بنام ایران نازی گفته میشد ،
ناسیونال شؤنیست های ایران به دستور رضا شاه بنام دموکراسی ، ناسیو نالیزم وانواع آن وامثالهم کتب ورساله هائی نوشتند که هیچ کدام آن از نظر جامعه شناسان وتیو ریسن ها طرف توجه قرار نگرفت وبه آن ارج قایل نگردیدند شیرساپی خواسته است بانقل قول ازکتاب منوچهر صالحی گفته هایش را رنگ روغن بدهـد ، منوچهر صالحی نوشته است (دموکراسی دو جنبه از حرکت انسانرا دربعد تاریخ تصویرمیکند این حرکت کوششی است که انسان طی قرن ها برای تحقـق نظم اجتماعی متکی بر عـدالت ورفاه انجام داده است ، این حرکت تلاشی است که انسان برای کسب آزادی فردی بعمل آورده است ) این نوشته که بر مبنای ضرب المثل های ( اول خویش دوم درویش ، اول خود شناسی دوم خداشناسی ) استواراست ازریشه نادرست است ، انسان مبارز وروشنگر درهیح مرحله یی از تاریخ اول برای آزادی خود وبعـدبرای آزادی دیگران تلاش نکرده است بلکه همیشه با
ا ستفا ده از آزادی های طبیعی خود با آنکه عمال رژیم های استبدادی استفاده ازحق آزادی طبیعی را به آنها محدود ساخته ویا کاملا ً ازاین حق آنها را محروم گر دانیده اند اما انسانها با تهور انقلابی وروحیۀ سر شار ازمبارزه جویانه ضد استبدادی که داشته اند ازحق آزادی طبیعی بصورت مخفی وعلنی برای بیداری ملت وهموطنان خود با قلم وزبان استفاده کرده شیپور آزادی ومبارزه برضد استبداد را بگوش توده های عظیم مردم رسانیده اند جورج واشنگتن ودوستانش درا مریکا علیه استعمار انگلیس درقرن 18میلادی ، نیلسن مند یلا وهمرزمانش علیه راسیزم واپارتاید درافریقا ازسال های 1960 به بعـد ، سید جمال الدین افغان اسعـد آبادی درنیمۀ دوم قرن 19میلادی درافغانستان وآسیای مرکزی ، مارکس وانگلس ، ژان ژاک روسو ولتر ودیگران دراروپا ، مهاتما گاندی وجواهر لعل نهرو وهمرزمانش درقارۀ هند ، سون یات سن ، لیم پیا ؤ وما ؤستونگ درچین ، لینین ویارانش درروسیۀ تزاری ، همه شخصیت های سیاسی وفرهنگی بوده اند که برای بیداری ملت ها وعقیم گردانیدن فعالیت های استبدادی حکام واستعمارفعالیت داشته دربیداری توده های ملیونی کشورهای شان تلاش کرده اند هیچگاه این اشخاص وصدها اشخاص دیگر درهیچ کجای دنیا اول برای آزادی خود وبعـد اً برای آزادی دیگران مبارزه نکرده بلکه ازهمان نخستین لحظۀ بیداری شعور سیاسی درنهاد شان مبارزه آنها برای آزادی مردم ودمیدن روح مبارزه بخاطراعمال تساوی حقوق بین کلیه انساها بیدون تبعیض وتفوق بوده است این مبارزان عـدالت خواه میدانستند که وقتی درنتیجۀ مبارزات روشنگرانۀ شان توده های وسیع مردم بیدار گردیده برای رسیدن به آزادی ونجات اززیرپاشنه های آهنین استبداد با هم پیوستند به نیروی لایزال شکست ناپذیر مبدل میشوند که هر غول زورآور را به زانو در می آورند ، وقتی درزیر تاثیر ارادۀ توده های وسیع مردم عـدالت ودموکراسی شکل میگیرد مبارزان نیزمثل عضوی ازاعضای این جا معۀ دموکرات به آزادی هائی میرسند که مردم ازآن برخوردار اند، جوانان علاقمند به معلومات آفاقی
باید نوشته های ناسینال شؤنیست های ایران وافغانستان را بیدون تحلیل قبول نکنند وخواننده گان گرامی متوجه خواهند بود که گفته های ناسیونال شؤنیست های ایران وافغانستان مشابه هم اند به اسطلاح هرد دوپشت وروی یک سکه اند ویا به اسطلاح ایرانی هر دو سر وتۀ یک کرباس اند0
ساپی نوشته است: درافغانستان عزیز دراین روند دوقشر استبد ا د گرای جامعۀ ما یعنی انقلابی وجهادی که سالها علیه هرگونه نهاد دموکراتیک درتوطئه بودند ) شیر ساپی خواسته است مثل هرفریبکار دیگر با افغانستان عزیز گفتن ها خود وهمفکرانش را وطنپرست جلوه بدهـد درحالیکه در عمل ثابت شده است که طرح ها ، گفتار وعمل این تیپ افراد برضد منافع ملت ومملکت تمام شده است ، ازمدت بیشتر از 40سال است که همفکران شیرساپی درگرد حزب سیاسی افغان ملت جمع اند کاری در مورد همبستگی وتامین وحدت بین اقوام مختلف ساکن در افغنستان نکرده بلکه در راه اتحاد وبهم نزدیک شدن آنها با طرح ها وتلاش های بیجای راسیستی وفاشیستی آگاهانه ویا نا آگاهانه سنگ اندازی نموده اند وهنوز به آن ادامه میدهـند وبرای حفظ قبیله سالاری وقبیله گرائی تلاش کرده مانع ورود تغیرات اساسی در زنده گی خانواده گی اقوام وقبایل افغانستان گشته اند اینهم قابل یاددهانی است شخصی که وطن ، یا شخصی را عزیز میگوید مسؤلیت دفاع از اورا به دوش خود میگیرد درزمانیکه این (عزیز) چه وطن باشد وچه فرزند ، برادر ویا یکی از اعضای فامیل واقربا باشد ، درمعرض خطرحمله وآسیب بد خواهان قرار بگیرد لزوما ً تا پای جان از این عزیزخودباید دفاع نماید درغیر آن ، عزیز وجان وقربان گفتن ها همه جنبه های فریبنده گی پیدا میکند ونشان میدهـد که گفتار وکردار این تیپ افراد با هم همخوانی ندارد ، چنین اشخاص منافقان سیاسی ومردم فریب یاد میگردند واز لحاظ مذهبی نیز منافـق گفته میشوند ، ساپی وساپی گونه ها که زیر حمایت رئیس جمهورکرزی ونیروهای نظامی امریکا ومتحد ینش در داخل وخارج افغانستان مستی میکنند و مانند هنر مندان راگ خوان مدت هاست (هه هه هه به به به) میکنند معلوم نیست که سرانجام چه میگویند زیرا مردم افغانستان متوجه هستند که آنچه در مرام نامۀ افغان ملت نوشته است مثل وحدت ملی ، دفاع ازتمامیت ارضی وامثالهم همچنان روی کاغـذ مانده وجنبۀ عـملی بخود نگرفته است ، بجای وحدت ملی باطرح اقلیت واکثریت ، شمال وجنوب ، پشتون تاجیک ، هزاره واوزبیک ومطالب افتراق آور دیکر ضد وحدت قرار گرفته اند ، بجای دفاع ازتمامیت ارضی واستقلا ل کشور، آمادۀ راگ خوانی ودست افشانی به سازسمپونی اشغالگران افغانستان شده اند واگر گفته شود که این تاکتیک است نیز قابل باور بنظر نمیرسد چراکه هرکدام ازاین مبارزان کاذب با استفاده از زمان وشرایط خاص کشور به قافیدن وچاپیدن مصروف اند ، مانند گذشته ها درغـم مردم ومملکت نیستند ، ساپی باید بداند در یک جامعه قشر استبدادگر وجود نمیداشته باشد بلکه استبداد گران جامعه ستون فقرات ویا به اسطلاح دیگر ستون سیاسی یک رژیم استــبــد اد ی اند که باعث استحکام وقوامیت استـبـد ادگران میگرد د ، همین ستون های سیاسی وحامیان ومحا فظان رژیم مـسـتـبـد اند که توده های ملیونی مردم را به ذرایع گونا گون وادار به اطاعت از این مـسـتبـد ین مینمایند ، زمان امیر عـبـد الرحمن خان کله مینارساز وزمان رژیم شاهی سیاه چال دار نمونه های بارز این گونه رژیم های استبدادی حامی گروه خاص اجتماعی افغانستان بود ند که پایه های این حکومت های استبدادی را تشکیل میدادند ، نهاد دموکراتیک که ساپی ازآن نام برده است درافغانستان هیچگاهی وجود نداشته است نسبت نبود دموکراسی ونبود دولت دموکراتیک بود که سازمان های سیاسی با مرام نامه های دموکراتیک خود تلاش داشتند رژیم استبدادی غیر قابل اصلاح وغیر کارآمد را کنار زده بجای آن یک رژیم دموکراتیک رابرقرار نمایند ودر راه دموکراتیزه سازی حیات سیاسی واجتماعی گام های بعدی را بردارند ، اگر منظور ساپی دموکراتیک قلمداد کردن حزب افغان نازی باشد مثل آن است که زاغ ها همدیگر را سفــیـد ک قـنـد ول بگویند ویا مثل ضرب المثل وطنی است میگویند ( خارپشتک چوچۀ خود را بخمل بچیم میگوید ) ساپی گفته است قشرهای گوناگون ستمی وتجزیه طلبان افغانستان به وحدت ملی ایمان ندارند ) با این گفته خود ساپی یکبار دیگر موفـق شده است که خورا بکوبد زیرا او مثل همیشه نافهمیده سخن گفته انست به ساپی باید گفته شود که ستمی قشر های گوناگون ندارد ، خود ستمی نیز یک قشر گفته نمیشود بلکه ستمی ها بمعنی مبارزان سیاسی ضد ستم ستمگران اند از این لحاظ هرگونه تلاش برای آسیب رسانیدن به شخصیت مبارزان ضد ستم بمعنای دفاع از ستمگرا ن وحکام مستبد کشور میباشد ، ستمگران حاکم که بصورت گسترده بخاطرتحمیل سیطرۀ یک قوم بالای اقوام دیگربا استفاده از شیوه های رزمی مسالمت آمیز وقهرآمیز تلاش مینمایند تمام اقوام وملیت های دیگر زیرستم جباران حاکم قرار میگرند وآنگاه است که ازمجموع اقوام وملیت های ساکن کشور بجز یک قوم وزبان مربوط به حکام صاحب قدرت همه زیر ستم قرار میگیرد که بنام ستم ملی یاد میگرد د مبارزانیکه شعار رفع ستم ملی پیش کشیده علیه ستمگران مبارزه میکنند درحقیقت به دفاع ازاکثریت مطلق جامعه که مربوط به تمام ملیت های تحت ستم هستند سخن میگویند بناءً هرگونه تلاش برای بدنام کردن این مبارزا ن ملی ضد فاشیزم وضد استبداد رژیم های سیطره جو وغیر دموکراتیک را نمیتوان با چند چرندوپرند قانع ساخات ویا دور گـذ ا شت لـزوماً باید طبق قانون اساسی آنهارا ازمتساوی الحقوق بودن تمام ساکنین افغانستان بر خوردار ساخت وهمین است راه حل ،
ساپی که ما نند بعضی ازماهران فـن به تاپه زدن ها لایق به نظر میرسد خواسته است تاپۀ تجزیه طلبی را نیز بر بند دست مبارزان ضد ستم بکوبد و این مقوله های پوسیدۀ دوران استبداد ی امیر عـبد الرحمن خان ورژیم مطلقۀ شاهی را ازقاموس ناسینال فاشیستی دوران استبداد کشیده درعصر حاضر برضد مبارزان عـد الت طلب اقوام مختلف افغانستان که بیشتر از 60فیصد نفوس کشور را تشکیل میدهـند استعمال نماید که عاقلان چنین کاری را نمی کنند ، ساپی ویارانش همیشه غیر ا ز خود تمام مبارزین افغانستان را با دلایل غیر منطقی ولاطایلات خواسته اند رد بکنند واین یکنوع یکه تازی با تکیه بزور خارجی ها وحمایت قوم گرایانۀ حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان است و خلا ف پلورالیزم سیاسی ومغایرمادۀ ششم قانون احزاب نیز میباشد که میگوید (احزاب سیاسی نمیتوانند تعصب قومی ، نژادی ، لسانی ، یا مذهبی را تحریک کند) مبارزان غیر افغان نازی را ستمی ، تجزیه طلب وامثال آن گفتن نفی فعالیت های وطنپرستانه وترقی خواهانۀ احزاب سیاسی درافغانستان است که خود خیانت بزرگ محسوب میگرد د مبارزان عـالت طلب ودموکرات منش ، افغانستان که ازطرف عـده یی ازگروه فاشیست ها بنام تجزیه طلب یاد شده اند این مبارزان وفادار به آرماهای والای ملیت های تحت ستم فریاد اعتراضات خود را علیه عملکرد های ظالمانۀ حکومت ها و جباران کشور بلند کرده اند که هم در کذشته و هم در حال حاضر برای ارعاب وخاموش ساختن ایشان علاوه ازوارد نمودن فشارها وتهد ید های مخفی وعلنی خواسته اند به آنها تا پۀ تجزیه طلبی را نیز بزنند ، بیدون آنکه کلمۀ تجزیه طلبی وآزادی خواهی ازطرف این مبارزان ضد استبداد وعـدالتخواه طرح گرد د حکومت های توتا لیتار در هر برهۀ از زمان گلو پاره کرده اند که ستمی ها تجزیه طلب اند ،
استقلال خواهی وخود مختاری طلبی که از طرف یک ویا چند ولایت دریک کشور طرح وبرای تحقـق آن علنا ً مبارزه صورت میگیرد بجز مغرضین غاصب هیچ یک ازعلما ودانشمندان آنرا تجزیه طلبی نمی پندا رند بلکه آنها را درعملی شدن آرمانهای شان محق میشمارند > خود مختاری طلبان گروه رزمندۀ ایتا دراسپانیا ، خود مختاری طلبان ایا لت دارفور درسودان ، خود مختاری طلبان ببرهای تامیل در سریلانکا ، خود مختری طلبان کوردها درعراق نمونه های برجسته خود مختاری خواهان است که هیج کدام آنها ازطرف جامعۀ جهانی تجزیه طلبی قلمداد نشده اند بلکه ازطرف مجامع بین المللی مبارزات خود مختاری خواهی آنان مورد تا ئید قرار دارد که بتاریخ 17/ 6/ 2006 در مورد خود مختاری ( ایتا ) دراسپانیا رسما ً ریفرندوم وهمه پرسی صورت گرفت صدر اعظم اسپا نیا اعلام کرد با خود مختاری طلبان (باسک ) نیز به میز مذاکره مینشیند ، طراحان فدرالیزم وایجاد سیستم فدرالی در افغانستان را تجزیه طلب خواندن ، وبا الصا ق تاپه های ستمی وسکتاریست دست رد به سینۀ مبا رزان حق طلب وعـدالت خواه گذاشتن اگر سفاهت نباشد صاف وساده حماقت است که با پروسۀ دموکراتیزه سازی درافغانستان وجهان ساز گاری ندارد ، ساپی که مانند گروه فاشیست های وطنی ، مبارزان ضد استبداد وضد راسیزم سیطره جو را ستمی ، تجزیه طلب وسکتاریست خوانده است درحقیقت بیدون پی بر دن به کنه مطلب سیاسی ، این مقوله های سیاسی را نشخار کرده است ویا بعبارت دیگر آنرا بحیث ساجق سیاسی به خا ئیدن آغاز کرده است امید وارم انجنیر شیر ساپی که جوان به نظر میرسد درمورد علوم سیاسی بیشتر مطالعه نموده سطح آگاهی سیاسی خودرا بالا ببرد تا حد یکه ، آنچه میخواند یا میشنود درلابراتوار مغز خود انالیز کرده سره را از نا سره فرق کرده بتواند آشفته فکری ودنباله روی را کنار بگذارد (که به نقعش نیست (والسلام
sasdolati@hotmail.com (25 / 6 / 2006 میلادی