Thursday, August 10, 2006

سیاست ومذهب بمثابه دوتیغ برنده



سیداحمد شاه دولتی فاریابی
5 / 8 / 2007 میلادی
سیاست ومذهب مانند دوتیغ برنده است
اگردرکاربرد آن احتیاط نشود به کار ضرر میرسا ند
********************************
با بوجود آمدن قانون و مقررات بحیث قرارداد اجتماعی در جهان ، کنترول به اجرای آن نیز ضرورت دیده شده تا آنچه برای ایجاد نظم اجتماعی وبهبود بخشیدن روابط همزیستی وتلاش برای شکل دهی عدالت اجتماعی درقانون ومقررات قید گردیده است بایستی از طرف همگان قبول و مرعی الاجرا قرار گیرد ، افرادی که خلاف آن مرتکب خودسری وجرم میگردند به تناسب جرم شان مجازات شوند که درقانون پیشبینی گردیده است ، نکتۀ مهم دراینگونه قوانین این است که عملی شدن بسیاری ازموارد آن که به نفع عامه میباشد ، اهل کشور را قدم به قدم از شرارت و خود سری بسوی در نظر گرفتن منافع جمعی سوق میدهد و آهسته آهسته ، راه شرافتمندانۀ زیست باهمی بین انسان های دارای عقاید گوناگون ، نژاد وزبانهای مختلف باز میگردد که مرحله به مرحله به تکامل دموکراسی می انجامد ، اراده وخرد جمعی روی توافق مشترک در تمام عرصه ها تاثیر گذار میشود ، خود دانمی ، خودمنشی ، و ایندیویدالیزم که ثمرش عظمت طلبی ، دیکتاتوری ، تحمیل ارادۀ فردی به دیگران و ده ها کثافت دیگررا دارا است عقیم ساخته میشود ومجال رشد به آن داده نمیشود درپهلوی مسایل امور اجتماغی ، سیاسی وفرهنگی مسایل دیگری نیز وجود دارد مثل دین ومذهب ، عقیدۀ روحانیت وربوبیت که به روح وروان جامعه ریشه گرفته در زنده گی روزمره از دوران طفولیت ، شبابیت وشیخوخیت ، زیر تاثیر تبلیغات روحانیون مذهبی ، باورهای مذهبی و امیدواریهای عقیدتی در نهاد ایشان بوجود آمده به مرور زمان رشد کرده است که طبق پلان قصیرالمدت ، به عجله وسرعت ، نمیتوان به آن تاثیر گذاشت ویا آنرا عوض نمود ، ازهمین سبب است که امپراتوران ورهبران جهان در برخورد با عقیدۀ سیاسی ومذهبی همیشه جانب احتیاط را گرفته اند ( برخورد ها ی احتیاط آمیزبین اردوگاه کمونیزم وکپتالیزم درسالهای قبل از1991 وبرخورد ها ی محتاطانه با عقیدۀ اسلام وسایر ادیان درگذشته وحال نمونۀ آن است )
پیشگامان ورهبران جهان با ملاحظۀ کارنامه های گذشتگان درک نموده اند که کاربرد سیاست ومذهب مانند دوتیغ تیزاست که اگردراستفاده از آنها احتیاط صورت نگیرد به کاری که برای رسیدن به اهداف انجام میگرد د ضرر میرساند که گاهی اوقات میتواند جبران ناپذیر نیز باشد ( مثل مخالفت داکترنجیب باجنرال دوستم وسایر همکاران نظامی وسیاسی اش درسال1990 م برسرتغیروتبدیلی ها طبق پلان تبعیض گرایانۀ جمه اچک رئیس تنظیمۀ زون شمال شامل مزارشریف ، جوزجان ، فاریاب وسمنگان ومخالفت طالبان با امریکا وجامعۀ جهانی برسرحفاظت ونگهداری اوسامه بن لادن که هردو به ضرر جبران ناپذیرمواجه گردیدند ) 0 ذهن وتفکرات اطفال که در سنین صباوت ونوجوانی با قرار داشتن زیر تاثیر جو محیط زیستش شکل میگیرد ، دربزرگسالی طرز تلقیاتش همگون با بزرگان خانواده میباشد ، بسیارکم اتفاق می افتد که اطفال وجوانان به چیزی مغایرعقاید والدین وبرادر وخواهرروی بیاورند وعقاید اعضای خوانواده را نفی کنند . یگانه عامل مهم دربوجود آمدن انقلاب فکری درجوانان یا مطالعۀ همه جانبه وبالا بردن سطح آگاهی شان است ویا تغیرمحیط زنده گی وآشنائی با مناسبات جدید جدا از محیط قبلی زنده گی میباشد ، اختلافات خداپرستی : یکتا پرستان (مسیحیان ومسلمانان) درانجام امورمذهبی وعملی کردن آنچه بعنوان احکام الهی وشریعت دراختیار دارند مغایر همدیگرعمل میکنند وهریک ازاین دو، خودرا بهترین مومن وطرف مقابل را گمراه میدانند مثلامسیحیان قبله ندارند نمازنمیخوانند ، مسلمانان خانۀ کعبله را قبلۀ خود میدانند در24ساعت پنج بار نماز میخوانند -- مسیحیان روزه نمیگیرند ، مسلمانان دریکسال یکماه پوره بلا انقطاع روزه میگیرند -- مسیحیان دریک هفته یکبار به عبادتگاه شان (کلیسا)میروند وبرای دوساعت سرودهای مذهبی میخوانند ودعامیکنند ، مسلمانان درصورت امکان دریکروزپنج باربه عبادتگاه شان (مسجد) میروند ونمازمیخوانند ودعامیکنند -- مسیحیان روزیکشنبه بنام رخصتی وسبت کار نمیکنند ، مسلمانان روزجمعه را بنام روزآدینه کار نمیکنند به مسجد جامع میروند ونمازجمعه میخوانند واعظان وخطیبان تبلیغات سیاسی مذهبی مینمایند -- مسیحیان قربانی وحج ندارند ، مسلمانان سالانه در عید قربان گوسپند ویا گاو رابنام قربانی ذبح میکنند وگوشت آنرا خیرات مینمایند ودرطول عمرشان اگر توان مالی داشتند یکبار بزیارت خانۀ کعبه ( به عربستان ) میروند -- مسیحیان درحین رفتن به کلیسا ولو به قصد عبا دت باشد وضو وطهارت نمیکنند ، مسلمانان که به قصد عبادت به مسجد میروند وضو وطهارت مینمایند ، مسیحیان مطابق به ارشادات دین و آئین شان همدیگر را برادر وخواهرمیگویند ، مسلمانها نیز براساس ( انمالمئومنون اخوت) همدیگر رابرادرمیگویند فرق چشمگیرکه میان این یکتا پرستان وجود دارد این است که مسیحیان روحیۀ لیبرال دارند هیچ وقت درنکوهش ادیان دیگر زبان نمیگشایند تنها دربا رۀ محسنات آئین ومعتقدات خودشان درعبادتگاه های شان تبلیغات مینمایند ( البته بعضی برخورد های سیاسی علیه دین اسلام گاهی ازطریق رسانه ها که توام با تخریبات وتحقیرات همراه میشود جنبۀ استثنائی دارد و دور ازارادۀ پیشوایان مذهبی مسیحیان انجام میگردد ) 0 اما واعظان مسلمانان بجای روحیۀ لیبرال روحیۀ مداخله گرانه دارند مثلا وقتی به تبلیغات دینی می پردازند بزودی از مسیر اصلی تبلیغ که رهنمائی وتشویق سامعین به اجرای اموردینی ومذهبی اسلامی است خارج میشوند وبه نکوهش ونفی آئین یهودیان ومسیحیان می پردازند واگرسوالی درمورد چگونگی خصوصیات ادیان دیگر نیز پیش آید جواب آن نکوهش ونفی آن میباشد که اینگونه تبلیغات خلاف آیۀ ( لکم دینکم ولیه دین ) بوده همیشه اسلام را دربرابر کل ادیان جهان قرار میدهد وتحریک آمیزوقابل احترازوغیرلیبرال است ،
اسلام ودموکراسی :اگرچه مسلمانان معتقد اند دین اسلام یگانه دین و ترویج کننده دموکراسی وعدالت اجتماعی درجهان است ، قراری که تاریخ نشان میدهد : زمانیکه اسلام ظهور نمود مسیحیت بحیث یگانه دین مقتدریکتاپرست روی زمین فعال وتفتیش عقاید را ترویج نموده هرکس را که درپذیرفتن آئین مسیحیت تعلل به خرچ میداد آنرا زیر استنطاق قرار میداد ومیگفت تا حال چرا آئین مسیحیت را نپذیرفته است وجزاهای گوناگون را به آنان تجویز میکرد اما دین اسلام دران زمان به همگان ولومحتاجان غیر مسلمان میبود مساعدت میکرد وکسی را مجبور نمی ساخت دین اسلام را قبول نمایند ، برخورد های پیشوایان مذهبی مسلمانان ومسیحیان که از طرف نخبگان جامعه دران زمان مقایسه میگردید اسلام را دین مدارا ودارای کرکتر عدالت خواهانۀ بیشتر قلمداد مینمودند اما این روش مسلمانان دردوران امارت معاویه ، عباسیان وامپراتوری عثمانی وبعد ازان کنار گذاشته شده به برخورد های قاطع با مخالفین تاکید صورت گرفت که نتیجه اش امتزاج سیاست ومذهب گردید که گاهی حکومت ها برای تقویۀ پایه های سیاسی ونظامی خویش دین وپیشوایان دین را دراختیار گرفت ، ملاها هارا یا باتطمیع ویا با تهدید وادار ساختند به نفع دولت تبلیغات نمایند ، دربعضی اوقات پیشوایان مذهبی با استفاده اززور وتوان حکومت در راه توسعۀ قلمرو اسلام زمینۀ تاخت وتازبه کشورها ومناطق وسرکوب غیرمسلمان را مساعد ساختند که هنوز ممزوج نگهداشتن سیاست ومذهب واستفاده ازآن برای رسیدن به مقاصد سیاسی ومذهبی درافغانستان ، ایران ، عربستان سعودی وکشورهای اسلامی غیر سیکولارمروج است چنانچه صدور حکم احیای مجدد نهاد نظارتی مذهبی بنام ( امربالمعروف ونهی عن المنکر) درافغانستان نمونۀ باررز آن است ، ایجاد نهاد نظارتی مذهبی درکشوراسلامیکه مشی سیاسی آن رفتن بسوی دموکراسی باشد بمعنی ایجاد بن بست در راه عملی گردیدن مشی سیاسی دولت است که آنهم با صدورفرمان ریاست جمهوری افغانستان قراراست احیا شود ، وقتی احکام واصول دین اسلام وپرنسیپ های دموکراسی با هم مقایسه گرد د مشاهده میشود که در برخی قسمت ها حتی تناقضاتی آشتی ناپذیروجود دارد واین تناقضات سبب میگرد د که از دو احکام اسلام ودموکراسی یکی پذیرفته شود ، مثلا درمادۀ ( 16) اعلامیۀ جهانی حقوق بشر آمده است :
(الف : هرزن ومرد بالغی حق دارد بدون هیچگونه محدودیت از نظر نژاد ، ملیت ، تابعیت ، یا مذهب با همد یگرزنا شوئی کنند
وتشکیل خانواده دهند ، درتمام مدت زنا شوئی وهنگام انحلال آن ، زن وشوهر درکلیه امورمربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی میباشند ،
ب : ازدواج باید با رضائیت کامل وآزادانۀ زن و مرد واقع شود ،
ج : خانواده رکن طبیعی واساسی اجتماع است وحق دارد ازحمایت جامعه ودولت بهره مند شود
اما درکتب مذهبی مسلمانان ذکرگردیده است که یک مسلمان با شخصیکه دین اسلام را نپذیرفته باشد ازدواج ننماید ، دردین اسلام مرد صاحب صلاحیت درجه اول وزن صاحب صلاحیت درجه دوم است ودرمورد گرفتن میراث ازاموال میراثی پدر متوفی دودختر برابر یک پسر مستحق میراث شناخته شده است ، بملاحظۀ این موضوع بخوبی روشن میگرد دکه اگر دولت بخواهد با پیروی ازحکم مطالب ذکرشده درفقرۀ ( الف ) اعلامیۀ حقوق بشر عمل نماید احکام شریعت اسلام را باید دیده ودانسته کناربگذارد واگربنا به مجبوریت های دینی ومذهبی حکم شریعت اسلام را درمورد ازدواج که میگوید هیچ مسلمان باشخصیکه دین اسلام را نپذزرفته باشد نمیتواند ازدواج نماید عملی سازد دیده ودانسته مندرجات فقرۀ(الف ) اعلامیۀ جهانی حقوق بشر را زیر پا گذاشته است ، وجود اینگونه تناقضات درمیان اصول وپرنسیپ های دموکراسی واحکام دین وشریعت اسلام مبین این حقیقت است که درسیستم حکومتی غیر سیکو لار که اسلام ودموکراسی بصورت ممزوج عمل میکند پرابلم های ناشی ازتناقضات برای همیش لا ینحل مانده باعث بوجود آمدن بن بست هائی در راه انکشاف دموکراسی میگرد د ، اگرتاثیرات بنیاد گراها بالای ارگان های دولتی بیشتر باشد ( مثلیکه حامد کرزی با قرار داشتن زیر تاثیربنیاد گراها حکم احیای مجد د نهاد نظارتی مذهبی امربالمعروف ونهی عن المنکررا صادر نمود) سرانجام جنازۀ دمو کراسی خاموشانه درتابوت نابودی گذاشته میشود وهواداران دموکراسی باداد وفریاد های تاسفبار به دشمنان دمو کراسی نفرین میفرستند وبرای احیای دموکراسی مسیحا دمی را جستجو میکنند وبرای تغیر سیستم دست بکار میشوند ، درهمچنین حالت ها ست که میتوان گفت حکام سیاسی مذهبی با امتزاج دین وسیاست با یک دست قبر خودرا میکنند وبادست دیگرساکنین کشور را بسوی انارشی ، افتراق ، بی عدالتی ، حق تلفی ،خصومت ورزی قومی باقمچین سیاسی مذهبی میرانند وجلو عمران وانکشاف کشور را میگیرند سرانجام خود با بد نامی ازصحنه خارج میگرد ند ، حرکت مردم بسوی دموکراسی سر از نو آغازمیگرد د اما در کشور هائیکه دین وسیاست ازهم جدا بوده مجزا ازهم عمل میکند درعملی گردیدن اصول ومقررات دموکراسی پرابلم بوجود نمی آید ویا کمتر وضعیف تر خودرا نشان میدهد ، درچنین سیستم که سیکولار گفته میشود دولتمداران سیاست پیشه وروحانیون مذهبی هیچکدام نمیتوانند افکار عمومی را به ضرردیگری تغیر بدهند یعنی توازن خاص بین سیاست ومذهب برقرار میشود ،
درکشورهای دارای سیتم سیکولارروحانیون که باسیاست سر وکار ندارند پرورش روحی وتزکیۀ نفس پیروان مذهبی شا ن درمحراق توجه قرار میگیرد وبه هدف عمده بدل میشود مردم را براه راست واعمال صادقانه دعوت مینمایند وازمنهیات دینی برحذر میدارند این پیشوایان مذهبی که آگاهانه ازجادۀ سیاست خود را دور ساخته اند با دولت وسیاست پیشه گان رقابت نمیکنند ودولتمداران نیز باروحانیون خصومت نمی ورزند یکنوع صمیمیت دوجانبه متداوم بین شان برقرارمیشود ، درجامعۀ سیکولار
آنچه بنام دموکراسی به مردم با وضع قوانین اجازۀ آزادی عمل داده شده است اگرکدام عمل دموکراتیک مغایر با فرمایشات دین وشریعت شان باشد رهبران مذهبی با آنکه آنرا نمی پذیرند برضد این عمل ناشایسته وبر ضد دولت تبلیغات نمیکنند ،
مثلا درغرب ازدواج مرد با مرد وزن بازن بنام همجنس گرائی رسماً وجود دارد ، هیچیک از رهبران مذهبی برضد دولت که به ازدواج مرد بامرد وازدواج زن بازن اجازه داده است انتقاد نمیکنند ، تنها تبلیغات شان این است که میگویند شریعت حکم میکند که ازدواج زن ومرد برای بقای نسل رواست وازدواج همجنس گرایانه که بقای نسل ازآن متصور نیست خلاف حکم شریعت ومغایر طبیعت است آنهائیکه پیرو احکام شریعت اند وظیفه دارند از احکام شریعت پیروی نمایند آنهائیکه به ازدواج غیر طبیعی ( همجنس گرائی )روی آورده اند آفریدگار عالم آنهارا باکرم خود براه معقول آنطوریکه اراده اش است هدایت کند وبحق همه گان دعا مینمایند وهمین خصلت لیبرالیستی انها مطابق آیۀ ( لکم دینکم ولیه دین ) که درشریعت اسلام آمده است مطابقت دارد که خود مسلمانان کمتر به آن توجه دارند ،
درشرایط زمانی ومکانی درآستانۀ قرن 21 که مازنده گی میکنیم تمام رهبران ادیان بسوی دموکراسی لیبرال تمابل دارند وبعضاً مدت هااست که بسوی آن حرکت نموده اند وخیلی پیشرفته اند اما پیروان شریعت اسلام هنوز به شیوۀ دورۀ معاویه وبعد ازان ویا به شیوۀ آغازین مرحلۀ ظهور دین اسلام میخواهند عمل نمایند که ازاین لحاظ درمحراق توجه جهانیان بحیث عقبگرا ومخالف دموکراسی لیبرال قرار گرفته از هرسو زیر ضربات قراردارند که اتهمات ( تروریست بودن ، فونده مینتالیست بودن ، سنت گرابودن وعقبگرابودن ) به آدرس مسلمانان سیل آسا در جریان است وکشورهای اسلامی که توان وقدرت مقابله ورقابت با متعرضین را ندارند روز بروز خودرا به عقب کشیده درحال غنودن به لاک خود اند ، اینگونه حالت یک انزوای کشنده است
دوام این وضع را به هیچصورت نمیتوان به نفع پیروان شریعت اسلام ارزیابی نمود ،
درچنین اوضاع واحوال که افغانستان بحیث یک کشوراسلامی درحال حرکت بسوی دموکراسی قرار دارد احیای نهاد نظارتی مذهبی (امر بالمعروف ونهی عن المنکر) مطابق خواست بنیاد گرایان مذهبی واکنش های جدی حامیان مالی وسیاسی دولت افغانستان را نیزدرقبا ل خواهد داشت زیرا فعال ساختن یک نهاد نظارتی متحجر که بحیث سلب کننده وکشندۀ آزادی مردان وزنان عمل خواهد نمود نه تنها موقعیت لرزان رئیس جمهور کرزی را بهبود نخواهد بخشید بلکه زمینه را برای بدنامی و .همنوائی اورا با مفکورۀ طالبانی وفونده مینتا لیستی برجسته خواهد ساخت که به هیچصورت به نفع کرزی نخواهد بود ، نظری به گذشتۀ نهاد نظارتی مذهبی : درآغاز ظهور اسلام تا مدتها تشکیلاتی بنام کنترول ونظارت بر اعمال مسلمانان وجود نداشت که در زمانه های بعد حکام ارگانی را بنام (محتسب ) درتشکیلات خویش گنجانیدند که وظیفۀ اصلی ومهم آن تشویق مسلمانان به تادیات عشروذ کا ت وخیرات به موظفین حکومت بود که بحیث واعظان وخطیبان درپهلوی تبلیغات مذهبی مردم را به اطاعت از اوللامر و خدمت به حکام نیز تبلیغات مداهنه گرانه مینمودند که از همان آوان نام واعظان ومبلغان مذهبی بنام ستون دین ودولت مسمی گردیده که تا حال به این نام یاد میگردند ، محتسب ها درزمانۀ خود علاوه بر وظیفۀ اصلی، برای ارعاب ومطیع ترساختن مسلمانان کنترول ومراقبت های اضافی را درمورد نماز گزاری وروزه گرفتن وآموزه های دینی را نیز به آن علاوه کرده مسلمانان را به مضیقه گذاشتند ، شاعران متقدم ومعاصرهمیشه ازمحتسب بحیث برهم زنندۀ عیش ونشاط یاد کرده عمل آنهارا نکوهش کرده اند ،
( گفت پروانه به شمعی محتسب مهمان کیست ؟ + شمع اشک افشاند : چراکردی تو از شیا د یا د) محتسب ها دربعضی از دوران حکومت ها که رشوت ستانی وفساد رواج داشته بجای آنکه علیه این مفاسد اجتماعی مبارزه وعلیه آن تبلیغ و رشوت دهی ورشوت ستانی را تقبیح ومردم را به رشوت ندادن ورشوت نگرفتن تشویق وتشجیع نمایند خود شان به منبع فساد ورشوت ستانی بدل گردیده زمینه سازی هائی مینموده اند تا به آسانی بتوانند از مسلمانان ویا مطابق به آیت ( انمالمومنون اخوت) از برادرن دینی خود رشوت بستانند (قصه های لطیفه گونۀ زیادی دراین موارد بصورت فولکلورومکتوب درجوامع اسلامی وجود دارد مثلا میگویند وقتی محتسب به مسجد محله یی رسید همان قسمیکه توقع داشت از طرف ملای مسجد استقبال نگردید ، محتسب برای انتقام گیری ، ملا امام مسجد را تحت فشارقرارداد وگفت راپوری که بمن داده شده تو بحیث امام مسجد کمتر به مسجد می آئی ونماز نمیخوانی وبعد یک حاجی را که محتسب باوی همراز بود خواست و پرسید آیا ملا امام شما نماز میخواند وبه مسجد می آید ؟ حاجی دستی به ریش کشید وگفت خدا گردن مه بسته نکنه من هیچ وقت به مسجد آمدن و نماز خواندن اورا ندیده ام ولیکن درماه رمضان شراب خوردن ملا را دیده ام ....) اگرنهاد نظارتی مذهبی در افغانستان غرق در فساد ورشوت ستانی ، فعال گردد بدتر ازهر نهاد سابق عمل خواهد نمود نهاد نظارتی بنام محتسب در دوران رژیم شاهی نیز درافغانستان وجود داشت که درهرچند وقت بعد برای کنترول امور مذهبی ویا بهتر است گفته شود برای جمع آوری پول ومال بنام تحفه ( که محتسب به رشوت گذاشته بود) می آمد ، از سال 1973 تا 1992 درنتیجۀ تغیرات سریع که حکومت ها یکی جای دیگری را گرفتند محتسب ها عملا درصحنۀ نظارتی مذهبی وجود نداشتند وقتی در28 اپریل 1992 مجاهدین به قدرت رسید برای تقسیم قدرت سیاسی ودارائی عامه که بنام غنایم مسمی کرده بودند جنگ داخلی آغاز گردید با آنکه ایجاد نهاد نظارتی بنام امر بالمعروف ونهی عن المنکر ازطرف ربانی رئیس جمهورآن وقت طرح گردید اما فراگیر نشد زمانیکه درسپتامبرسال 1996 کابل بدست طالبان افتاد ریاست امربالمعروف را درتشکیلات خود گنجانیده بجای ریاست جمهوری افغانستان نام امارت را برگزیدند ، قانون اساسی را ملغی اعلام نمودند وگفتند قانون اساسی ما ، قرآن واحکام شریعت اسلام است ، ملاقلم الدین را رئیس ریاست (امربالمعروف ونهی ازمنکر) مقرنمودند بزودی آنرا به وزارت ارتقا داده برای ملا قلم الدین علاوه ازوزارت امربالمعروف وظیفۀ ریاست المپیک را نیزسپردند درهمین زمان بود که بعضی از دوستانش ازوی پرسیده بود ( المپیک سره خنگه یاستی؟) قلم الدین گفته بود ( المپیک نه زه بیریدم داخو هیچ شی نه وو، هلکان هریخواته زغلی توپونه په لگد وهی نوخلاص ...) وزارت امربالمعروف طالبان که بنام پولیس مذهبی شهرت یافته بود مقرراتی برای نظارت براعمال مردم افغانستان وضع نمود که نمونه آن درهیچ کشور اسلامی دیده نشده بود پولیس مذهبی طالبان امر کرده بود شیشه های خانه ها بارنگ تیره رنگ شود ازداخل بیرون معلوم نشود ، دوکتوران مرد حق ندارند زنان مریض را معاینه بکنند واگر بسیارعاجل باشد زن باید پشت پرده قرارگیرد وداکتر سوراخی درپرده ایجاد نموده ازداخل همین سوراخ پرده ، زن مریض را معاینه بکند وده ها اعمال مزخرف مثل این را میخواستند ترویج نمایند، زنان راکه نصف جامعه راتشکیل میدهند عاطل وباطل درخانه ها حیس نموده حق تحصیل وکار بیرون خانه را از ایشان سلب نموده بودند ، وقتی در13نوامبر2001 طالبان باچور وچپاول دارائی بانکها ومغازه های طلافروشی درنتیجۀ حملات امریکا وائتلاف شمال ازکابل فرار نمودند قلم الدین بنام جنایتکار جنگی دستگیر شد همۀ مردم بخصوص زنان درافغانستان خوشحال بودند اما زمانیکه قلم الدین در14سپتامبر 2004 م براساس پیشنهاد فضل هادی شینواری رئیس ستره محکمه ومنظوری حامد کرزی از زندان آزاد گردید شایعات وجود داشت که قلم الدین که با تمام جنایاتش آزاد گردید پولیس مذهبی نیز دوباره احیا خواهد گشت اما افراد خوشبین به دموکراسی فکرنمیکردند که این نهاد نظارتی دوباره احیا گرد د واین نهاد را مخالف جدی با اساسات دموکراسی می پنداشتند ،
نقش علمای دینی دربسیج مردم : علمای دینی که اکثریت قاطع شان به اصطلاح به نرخ روز نان میخورند بیشتراوقات در خد مت امیران وسلاطین قرار داشته از دسترخوان آنها تغذیه کرده وبه نفع آنها تبلیغات نموده اند در دورۀ حاکمیت مستقیم استعماردرافغانستان بیشترین جواسیس و مبلغان اجیر آنان را ملا ها تشکیل میداد که گاهی درلباس ملنگ وگاهی در لباس پیرومجاور ومتولی قبور فعالیت مینمودند ، همین تیپ ادم ها بودند که شاید به اشارۀ مسئولین سیاسی ونظامی استعماردرشمالی(پروان ) مردم را اغوانمودند یکی بشکل درامتیک ازخوابی که دیده قصه کرد ودیگری ازالهامیکه درخواب برایش شده بیان نمود ویکی با ارایۀ آیات وحدیث ، مردم را قانع ساخت که امیر امان الله خان مقهور ومغضوب الهی شده است بجای او نام حبیب الله خادم دین رسول الله به قرعۀ فال ظهور یافته است ، مردم که دران زمان نمیتوانستند کلام پیشوایان مذهبی را تر دید نمایند خاموشانه منتظر اعلام تصمیم ازجانب آنها بودند که حبیبالله کلکانی را پادشاه اعلام نموده خطبۀ نماز جمعه را بنام اوخواندند ومردم را به حمایت ازآن واداشتند وزمینۀ جنگ با امان الله خان را فراهم نمودند ، پس ازشکست امانالله خان باز هم همین ملاهای اجیر استعماربود که این بار طبق پلان تبلیغات کردند ، بسر رسیدن دورۀ پادشاهی حبیب الله خادم دین رسول الله وظهورمحمد نادرشا المتوکل علی الله راابلاغ نمودند ، اکنون که افغانستان باردیگرزیر پلان استعماری قرار گرفته با استفاده از همان تجارب تاریخی با وجود آنکه درهمه چیز بجز مفکورۀ ملاها تغیرات آمده با یک دست کاری باشیوۀ جدید با ایجاد شورای علمای مرکزی وشوراهای علمای ولایات با تامینات زنده گی ودادن معاشات دالری وپوشاندن لباس دموکراسی به آنها که ظاهرا مستقل اما درحقیقت درخدمت دولت وحامیان آن قرار دارند بکار گرفته اند ، تعدادی ازاین ملا ها همان اشخاص اند که درتاریخ بیستم ماه مارچ 1996در قندهار جمع شده به ملاعمر رهبر طالبان لقب امیرالمئومنین داده بودند ودر شوراهای ولایتی نیز ملا هائی وجود دارد که در گذشته ها همکار صمیمی طالبان بودند ، بتاریخ 26 نوامبر2005 میلادی سیمیناری سه روزه درکابل دایر گردید که درآن عده یی ازعلمای پاکستان ، ایران ومصر نیز دعوت گردیده بود ، درسیمینار بحثهائی دربارۀ نقش علما ی دینی درافغانستان وشیوه های تاثیر گذاری آنان دربرقراری صلح وثبات ، گسترش مدارس دینی با آموزش های جدید صورت گرفت ، علمای افغانستان تا کید داشتند که مردم افغانستان را ما خوب تر میشناسیم ونقش ما ملا ها دربسیج مردم بسیار مهم است ...
گفتارعلمای افغانستان که تقریبا شکل رکلام را داشت سراسر ازاهمیت نقش خود درجامعه صحببت نمودند تا به اثبات برسانند کاری که علمای دینی میتوانند به نفع دولت وحامیان آن انجام بدهند مستحق خواهند بود که بیشتر طرف تفقد قرار بگیرند ، با همین دیده درائی ها عده یی از بنیاد گراترین این ملا ها با اصرار زیاد امر احیای مجدد نهاد نظارتی مذهبی را ازرئیس جمهور بدست آوردند که از تاریخ صدوراین حکم نه تنها مردم افغانستان بلکه جامعۀ جهانی ودیده بان حقوق بشردرنیو یارک ونویسنده گان بیدون مرز ودیگر اندیشان در بارۀ خطر نهاد نظارتی مذهبی به دموکراسی درشرایط فعلی افغانستان مطالب وگزارش هائی را ارایه نموده اند ،
پولیس جنائی افغانستان : درچوکات تشکیل وزارت داخلۀ افغانستان ارگانی بنام ریاست عمومی جنائی وجود دارد همچنان درتشکیلات قوماندانی های امنیه ولایات نیزآمریت های جنائی موجود است که هرگونه مسایل جنائی را درمرکزو ولایات بصورت متداوم کنترول مینماید ، علا وتا کمیسیونی نیز بنام ( کمیسیون مبارزه با فساد اخلاقی )درچوکات وزارت داخله ایجاد گردیده است که بامفاسد اجتماعی مبارزه مینماید ، بتاریخ 11جون 2006 مسول این کمیسیون به خبر نگاران گفت : 10 محل ترویج فساد اخلاقی دررستوران ها ومهمان خانه ها در شهرکابل فعالیت میکردند که عاملین آن دستگیر ومحلات فعالیت شان عجالتا مسدود ساخته شد ، عبدالجبارثابت مشاورحقوقی وزارت داخله گفته است هفت زن ، صد ها بوطل مشروبات الکلی و
تعدادی ازفیلم های مستهجن (D V D و C D ) نیزازمحل تلاشی بدست آمده است وتعدادی ازکلینت های خارجی آنها نیزدستگیر گردیده است اوگفتته است قبلا نیز یکصد زن که همه خارجی بودند ازمحلات فعالیت شان که تن فروشی میکردند دستگیر شده ازافغانستان اخراج گردیده بودند ، درتاریخ سوم فبروری 2005رادیو بی بی سی گفت 25نفرزن چینی که بعنوان گارسون وپیش خدمت دررستورانی که توسط چینائی ها اداره میشد کارمیکردند به اتهام تن فروشی دسیتگیر شده اند ، در31 جنوری 2006 رسانه ها ازقول یک منبع وزارت داخله اطلاع دادند که 15 رستورا ن ومهمان خانه های مسافر پذیر درشهر کابل بعد از کشفیات تلاشی گردید که گرداننده گان آنها افغانها وخارجی ها بودند سه رستوران نسبت انجام کارهای خلاف اخلاق اسلامی مسدود گردید ، دیده میشود که مبارزه علیه فساد اخلاقی وعلیه اعمال خلاف حکم شریعت اسلامی درکشور ادامه دارد علا وه بر این ارگانهای نظارتی ارگان دیگری را بنام امر بالمعروف احیاکردن زاید به نظر میرسد ، این نهاد که درزمان طالبان به سطح جهانی بد نام گردیده است در صورت فعال شدن نیز بخاطر جبران گذشته منفعل عمل خواهد نمود که در مهار کردن فساد اخلاقی نه تنها موثر واقع نخواهد گردید بلکه چون سدی در برابرآزادی های دموکراتیک قرارخواهد گرفت وبرای دولت
همیشه مشکل آفرینی خواهد کرد !
ترس ازنفوذ آئین مسیحیت درافغانستان : دیر زمانی است که افغانستان بحیث یک کشور تک دین باقیمانده سایر ادیان در پهلوی مذهب عمد تاً سنی دین اسلام و سایرشاخه های آن ( مثل شیعه ، اسمعلیه ، جعفریه و وهابیت ) که پس از سالهای 1980 توسط جهادی های وابسته به عربستان سعودی تخم افشانی گردید ، بشمول مسیحیت نتوانسته است خود رانشان بدهد ، دین بودائی که اززمان تسلط اسکندر مقدونی درآسیای مرکزی وفارس وبغداد درقرن سوم قبل ازمیلاد به افغانستان نیز تاثیرات عمیق داشته آئین بودائی دین رسمی یونانی ها درافغانستان رواج ورونق گرفته بوده است که درتاریخ بنام کلتورگریک وبودیک یاد شده است ( اروپائی ها یونان را " گریک " میگویند ) تعدادی ازخانوارهندی نیز درافغانستان زنده گی میکنند که آئین مذهبی خودرا منفعلانه حفظ نموده در صدد انکشاف آن باجذب دیگران نشده اند ویا این امکان برای شان میسر نبوده است ، اکنون که افغانستان دراشغال امریکا ومتحدینش قرار گرفته ملاها وپیشوایان دین اسلام درتشکیلات سیاسی شورای علما ، در مرکز و ولایات توسط دولت تنطیم و در بدل معاش دالری ماهرا نه درخدمت گرفته شده اند ، برای اینکه مردم افغانستان نگویند که ملا ها نوکران امریکا ومتحدین آن است با دولت یکجا به ساز سنفونی آنها میرقصند ، گاهی پلان روی کارنمودن پولیس مذهبی را پیش میکشند وگاهی مخالفت به ورود مسیحی مذهبان حساسیت نشان داده ، دولت را دربرقراری مناسبات کلتوری وفرهنگی با کشورهائی که ازلحاظ حمایت مالی برای باز سازی افغانستان وهمسو بودن با امریکا ومتحدین آن ازجملۀ کشورهای دوست بشمار می آیند مشکلات ایجاد مینمایند ، طبق پرنسیپ های قبول شدۀ بین الدول هرگاه تعدادی ازشهر وندان یک کشور بصورت گروپ وار و یا دسته جمعی برای انجام کدام کاری به کشور دوست قرار شود که فرستاده شوند ازهمه اول تر بین وزارت های خارجۀ دوکشور( مهمان ومیزبان ) توافق نامه امضا گردیده شرایط بود وباش واجرای برنامه برای مهمان ها درکشور میز بان فراهم میگردد و پلان مراقبت وحفظ امنیت آنها روی دست گرفته میشود اما برخوردهای نامناسب درمقابل حدود دوهزار دانش آموز کوریای جنوبی وآموزگاران آنها که 600 شاگرد کمتر از هجده سال نیز دربین آنها بوده است به افغانستان آمده به شهر باستانی هریوا (هرات ) و شهر باستانی بامیان دارای دوپیکر ضربه دیدۀ بودا سفر نموده بودند که غوغای نا بجا ازطرف بنیاد گراها درکابل وسایر جاها برا ه اداخته شد که میگفتند جوانان کوریائی مردم را بیراه میسازند ومسیحیت را تبلیغ میکنند ، برخورد ملا ها با این قضیه که بعضاً معاش خوردولت بوده مامور رسمی یک ارگان رسمی نیز بوده اند بشمول ارگان های امنیتی افغانستان با آنها طوری پیش آمد کرده که گویا جوانان کوریای جنوبی خود سرانه بیدون کسب اجازه وارد افغانستان شده باشند واز جانب دیگر فکر نمیشود که جوانان کوریائی با این سن صغارت ونوجوانی به امور مذهبی مسیحیت آنقدر تسلط داشته باشند که با تبلیغات ناچیز وموقتی شان اذ هان مسلمانان افغانستان را مغشوش وآنهارا از راه مسلمانی شان منحرف نمایند ، درحالیکه در مادۀ (18) اعلامیۀ جهانی حقوق بشرآمده است : هرکس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان ومذهب بهره مند شود
این حق متضمن آزادی تغیرمذهب یا عقیده وهمچنین متضمن آزادی اظهار عقیده وایمان میباشد ونیز شامل آزادی تعلیمات مذهبی واجرای مراسم دینی است هرکس میتواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً بطور خصوصی یا بطورعمومی برخوردار باشد )
درپاراگراف اول مادۀ هفتم قانون اساسی افغانستان آمده است : دولت منشور ملل متحد ، معاهدات بین الدول ، میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است واعلامیۀ جهانی حقوق بشر را رعایت میکند )
بملاحظۀ این مندرجات قانونی که دولت افغانستان نمیتواند از آن سرپیچی کند تظاهرات ملا های بنیاد گرا وهیاهوی مذهبی خلاف قانون افغانستان وجهان بمثابه مسخره کردن دولت وقانون ملی وبین المللی است که تمایلات نهانی ودرونی فونده مینتالیست ها وبنیاد گرایان مذهبی را به صاحبان بصیرت نشان میدهد ،
طبق اطلاع رادیو بی بی سی 340 نفر ازجوانان کوریائی به هرات رفته بودند که ازمواضع مختلف هرات بازدید نموده اند اما امکان اجرای برنامه ها ی درنظر گرفته شده شان میسر نگردیده است ، آنهاکه میخواسته اند ازهرات تا کابل از راه ترانسپورتی زمینی سفرنمایند ، بجای آنکه مخاطرات راه زمینی از هرات تا کابل برای شان توضیح گرد د به آنها از طرف وزارت داخله افغانستان گفته شده است که آمدن به کابل اجازه نیست ازهرات ، افغانستان را ترک نمائید ، اینگونه برخورد ها ی غیر دیپلوماتیک درماسبات افغانستان با کشورهای متحابه تاثیر منفی میگذارد ، ازجملۀ این کوریائی ها یکهزاروپنجصد نفر به شهربامیان رفته بودند آنها توانسته اند به همکاری مقامات ولایت بامیان برنامه های جالب شان را اجرا نمایند که طرف استقبال نیک مردم بامیان قرار گرفته است ، آموزگاران کوریائی که درحقیقت سردسته های این دانش آموزان اند گفته اند منظور از سفرما به افغانستان ضمن سیاحت ومشاهدات ازمناطق تاریخی وتوریستیکی ، اجرای برنامه های تفریحی بنام ( فیستیوال صلح ) برای مردم افغانستان بود ، دراول ماه آگست 2006 بنیادگراهای مذهبی درشهر مذار شریف در مخالفت به حضور جوانان کوریائی تظاهراتی را برا ه انداخته آنهارا متهم به تیلیغات به نفع مسیحیت نموده اند آنها شاید فکرکرده اند که حرکات دسته جمعی پسران ودختران جوان کوریائی به پسران ودختران جوان افغانستان الهام منفی میدهد و زنده گی همانند آنها را درنهاد شان زنده میکند درحالیکه امروز ستلایت ازطریق کانال های تیلویزیون ، اینترنیت ، فیلم هائیکه در دیسک های (DVD) ضبط گردیده وامثال آن ادواتی است که جوانان را ازحالت های بیخبری دوران گذشته بیرون میکشد بنیاد گراهای دینی نخواهند توانست درمهار کردن هجوم فرهنگی درکشور موفق شوند ، هرکس یاهرگروه که نتواند شرایط راتابع خود بسازد مجبور میشود برای ادامۀ حیات تابع شرایط خاص کشور وجهان شود، درافغانستان هنوزهم به قضایا ازدید قانون اساسی وقوانین بین المللی نگریسته نمیشود ، هرکس روی مسایل مربوط به جامعه ازدیدگاه خود ومطا بق درک واندیشۀ خویش مینگرد ، میگوید ویا مینویسد بتاریخ 27 / 9 / 2005 م درویب سایت احمد شاه مسعود شهید ، از طرف نویسنده یی ، با شکایت ازعملی نشدن تصامیم مقامات مذهبی درمورد منع آوازخوانی زنان درتلویزیون ورادیو ، با غیظ نوشته است : دروازه های کشورما بروی کافر ومسلمان باز است ، رستورانها یی درگوشه وکنارشهربا عرضۀ خدمات با فحاشی وشراب نوشی ، گام های دموکراسبی لجام گسیخته را استوارمیکند ... براساس گزارشات ، یک سالون رقص (نایت کلپ)در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری ومقابل ریاست عمومی امنیت ملی به فعا لیت آغاز کرده است که بعد ازساعت 9شب بروی علاقمندان گشوده میشود که عمدتاً خارجی ها وشماری از سران دولتی شرکت میکنند ... ارمغان دیگری را که دروازه های باز دموکراسی به همراه آورده است توزیع مجانی گوشت خوک است ، با وجودی که مردم میدانند گوشت خوک در اسلام حرام مطلق است درتاریخ 20 ثورساعت یک ونیم بعد از ظهر یک لاری مملو ازکارتن های گوشت خوک ، پخته وخام طور رایگان برای اهالی سرک 4 تکیه خانۀ قایمۀ افشار توزیع گردید...
این ها همه تشویشها ئی ازتغیراتی است که در ذهنیت واعمال مردم کشورآمده واین تغیرات روبه افزایش است ملاها وخادمان دین ومذهب نمیتوانند مانند گذ شته ها مردم را به قطی کنند وباایجاد پولیس مذهبی واز سر گرفتن برخورد ها ی نامطلوب ملا قلم الدین ها ومفکورۀ طالبانی مردم را به پیروی ازاحکام شریعت اسلام وادار سازند ، بهتر آن است که انگیزه های ضعف تمایل به اموردینی ودلایل ضعف تمایل مردم به پیروی ازاحکام شریعت جستجو گردد ،
مشکلات خارجی ها : درکشورهای غربی که جزقتل وترور و آزار اذیت آدمها وحیوانات هرگونه عمل بشمول عشق ورزی وبرقرار نمودن روابط جنسی درصورتیکه رضائیت طرفین وجود داشته باشد جرم شمرده نمیشود وقتی زنان ومردانی که از غرب به افغانستان وارد میشوند به قیوداتی برمیخورند وحتی اجازه ندارند بصورت علنی بیر، شراب ویا واین بنوشند گوشت خوک و یا گوشت سایر حیوانات را که طبق شریعت خودشان خوردن آنرا منع نیست بخورند وباشخص طرف پسند خود بیامیزند خود را درزندان احساس میکنند ، آنها به جوانان غریزه مهار شدۀ افغانستان شادباش خواهند گفت که اکثرا بنام حفظ اخلاق اسلامی وافغانی بلا انحراف بزرگ میشوند و طبق خواست والدین عروسی میکنند وخانواده تشکیل میدهند ...
روان شناسی اجتماعی حکم میکند که برای حفظ سلا متی محیط ومردم وارضای خاطر اشخاصی که نیاز به رفع ضرورت های جنسی وقرابتی دارند فرمان روایان لزوما تدابیری بسنجند ، این تدابیر درهر کشور نظر به شرایط حاکم دران فرق میکند ، دراروپا باوجود آزادی گشت وگذارکه به پسران ودختران وجود دارد ، درشهرهای ساحلی وصنعتی که بیشتر ازسایر شهرها مسافرین وجود دارد مکان های تامین روابط موقتی آشکارا وجود دارد که پولیس ودیگران مزاحمت ایجاد نمیکنند ،
درافغانستان در دوران شاهی وبعد ازان خانه های معینی درشهرنو ، جادۀ میوند ، دروازۀ لاهوری ، کوچۀ چینداول وغیره وجود داشت که حتی این خانه ها دردفترجنائی ثبت وراجستر بود نه تنها خارجی ها بلکه داخلی ها نیزگاه گاهی از این خانه ها دیدن میکردند وبه اصطلاح با آنها آب ونمک میشدند ، محتسب ها ومامورین جنائی نیزبا آنها سازش داشت وآنهارا محکم نمیگرفت ، فعالیت دراین خانه ها کاملا آرام ومخفیانه همیشه جریان داشت ، درایران نیز دردوران رژیم شاهی مطابق به دستورات روانشناسی اجتماعی حتی روسپی خانه های رسمی وعلنی وجود داشت که مراجعین دایمی آنها این روسپی خانه هارا بنام ( گمرک ، شهرنو، انجمن ) وامثال آن یاد میکردند ، گفته میشد درکشورهای جنوب شرق آسیانیز خانه های پذیرش ازعلاقمندان بنام استراحتگاه ، مهمان خانه موقت ، باغ آرام وامثال آن وجود داشت که شب وروز فعال بودند ، زنان که درشرق وغرب در تابستان بایک واسکت زنانه که حتی نا فشان را نمی پوشاند تو ام بایک نیکر کوتاه ( شورت ) که پای ویک بلیست بالاتر ازعینک زانوی شان لچ میباشد میپوشند وقتی میشنوند درافغانستان دمو کراسی آمده پول پیدا کردن آسان است به افغانستان می آیند در رستورانها ومهمان خانه هاکه به حساب خودشان بهترین منبع درآمد است مشغول کار میشوند وبا همان لباسی که درکشور خود روی جاده ها میگشتند دررستوران ها ویا هوتلداری درافغانستان مصروف میشوند این لباس آنها به مقایسۀ لباس زنانۀ افغانها که همه جای شان را پوشانیده مثل لچ ونیمه برهنه معلوم میگرد د هرملا ویا پولیس خارج نادیده مشکوک میشود که این زنان برای ترویج فساد آمده اند درحالیکه این ها خارجی اند وکرکتر خارجی ها همین آزاد منشی است ، رستورانی که برای پذیرائی خارجی ها فعال شده باشد وارد شدن یک دهقان ویا جوانان افغان لزوما غیر مجاز باید باشد ، درسر لوحۀ چنین رستورانها باید نوشته شود ( رستوران مختص به خارجی ها است ) واگر شخصی از اقراد داخلی بیدون ملاظۀ لوحۀ رستوران وارد گرد د بارمین وگارسون رستوران ازپذیرش آن معذرت بخواهد وبفهماند که این رستوران مختص به خارجی ها است ، دولت افغانستان را لازم است با درنظر داشت احکام شریعت اسلامی واخلاق جامۀ افغانی با درنظر داشت مشکلات خورد ونوش وروابط غریزوی خارجی ها اگر 99 راه را بسته میکند لا اقل یک راه را باز بگذارد تا ازتا ثیرات هرگونه فشارانفجاری درامان بماند ، حد اقل اجازه بد هد که درکابل وشهر هائی که ایجاب میکند مغازه های مختص به فروش مواد خوراکه ونوشابۀ خارجی ها ی نامسلمان فعال گرد د که هر آنچه میخواهند از این مغازه ها خریداری کرده بتوانند ، همچنان مهمان خانه ها ورستوران هائیکه گرداننده گان ومشتریان آنها خارجی باشند آزادی عمل درخورد ونوش ونشست وبر خواست خود داشته وزیر قیودات احکام شریعت اسلامی قرار داده نشوند زیرا احکام شریعت اسلام برای مسلمان ها قابل عملی است اما لازم است درهمچو مهمان خانه ها ورستورانها ورود افراد داخلی مسلمان اند جدا ممنوع گرد د ، دراین صورت مشکلات خارجی ها درافغانستان تا حدی حل گردیده فشار های ناشی از این مشکلات مرفوع خواهد گردید وضرب المثل وطنی که میگوید ( گوشت زاغ به زاغ ) تحقق خواهد یافت ، طالبان ، گلب الدین القاعده وفونده میتالیست های مخالف غرب تبلیغ میکنند که افغانستان توسط امریکا ومتحدینش اشغال گردیده تهاجم فرهنگی افغانستان را بسوی فساد اخلاقی وانحطا ت میکشاند بناءً هوش وفکرشان به اخلاقیات جامعه متمرکز میگرد د بجای آنکه راهای معقول جلوگیری از تهاجم فرهنگی ومقبله وخنثی کردن آنرا جستجو بکنند با عجله به فکر ایجاد یک نهاد کنترول کنندۀ اخلاق سنتی جامعه می افتند واین بدان میماند که آب بسوی کرد ها روان باشد باغبان بجای آنکه آب را بسته کند ویا مسیرش را تغیر بدهد ، برای جلوگیری از نفوذ آب به گلها ، بالای پلوان آن خاک بریزد ، بنیاد گرایان که شاید فکر میکنند با ایجاد شعبۀ امربالمعروف جلو فساد اخلاقی ودین گریزی مردم را سد خواهند نمود درحالیکه طالبان با همان شدت برخورد خود موفق نگردیده بود دروقت نماز ظهر هزاران نفر را که درکابل ودیکرشهرها روی جاده ها گشت وگذار داشتند به مساجد برای نماز گذاری سوق نمایند ویا دوکانها ومغازه هارا در وقت نماز ببندند ، درحقیقت مردم نمیخواستند به آسانی زیر ارادۀ طالبان قراربگیرند ، اگر بنیاد گرایان مذهبی خواسته باشند که با ایجاد پولیس مذهبی راه دموکراسی را سد بکنند نیزیک خواست بیجا وآرمان گرایانه خواهدبود زیرا تمام امکانات ظهور ورشد دموکراسی درافغانستان مساعد است وخواست مردم نیززیستن در فضای دموکراسی وعدالت اجتماعی است ، احیا ورشد دموکراسی درافغانستان به یک ضرورت تبدیل شده است : سیطره جویان ، قبیله سالاران ، بنیاد گرایان وانواع مختلف مرتجعین هیچکدام نمیخواهند افغانانستان به دموکراسی برسد ، هرکدام تشویش های خودرا دارند سیطره جویان ازاین نگران اند که درصورت توسعه ورشد دموکراسی تمام نهاد ها انتخابی خواهد گردید که دران صورت هیچکاری برحسب خواست شان که درسیستم های غیر دموکراتیک عملی میگردید عملی نخواهد شد ، قبیله سالاران تشویش دارند که درسیستم دموکراسی اعتبار قبیله سالار بودن وارزش قبیله شان از دست خواهد رفت ، از ردۀ اول به رده های پائین تر سقوط خواهند کرد ، اگربه انتخابات شرکت نمایند تضمینی برای برنده شدن شان مثل گذشته ها وجود ندارد پس چطور خواهد شد؟ بنیاد گرایان وانواع مختلف مرتجعین نگران اند که اگر درکشوردموکراسی گلیم بگستراند برا ما عقب گرایان چه پیشوا وچه مقتدی ازگوشۀ این گلیم جای نخواهد رسید ودر این گلیم همه افراد دارای مفکورۀ دموکراتیک بحیث نماینده گان برگزیدۀ اقشارمختلف مردم جای خواهد گرفت که ما درجملۀ آنان نخواهیم بود زیرا مارا کسی انتخاب نخواهد کرد ، بنیادگرا ومرتجع بودن مارا فراموش نخواهند نمود ، این افراد وگروه های متضرر شونده از دموکراسی ازهمین سبب تقلی دارند ازظهور ورشد دموکراسی درکشور جلوگیری نمایند اما احیا ورشد دموکراسی که به یک ضرورت بدل شده است بنا به حکم فلسفی آنچه ظهور وتبلور آن به ضرورت تبدیل گردیده باشد هیچ قدرت نمیتواند جلو ظهور ورشد آنرا بگیرد مثلا درفصل بهارروئیدن نباتات ازصفحات خاک وبه گل وشگوفه نشستن درختان میوه داروسر سبز گشتن همۀ جنگلات به ضرورت تبدیل میشود که هیچ قدرتی با هرگونه تلاش نمیتواند جلوسرسبزی جنگلات ، به گل وشگوفه نشستن درختان میوه دار و روئیدن نباتات را بگیرد همین قسم ظهور ورشد دموکراسی که درافغانستان به یک ضرورت تبدیل گردیده است هیچ تلاش وهیچ تقلای مذبوحانه نمیتواند آنرا متوقف نماید ، آصف محسنی رئیس حزب اسلامی افغانستان در28 جنوری 2005 دریک سخنرانی گفت : ( رئیس جمهور مشروعیت خود را ازخدا میگیرد رئیس جمهور بیدون شریعت یک بت است) این گفته های مطابق به افکار قرون وسطائی یک بنیاد گرای متحجر همان مطلب است که ازطرف آیت الله جنتی عضو فعال خبره گان ولی فقیه درایران نیز درمورد انتخاب اعضای خبره گان بیان شده بود ، رئیس جمهور مشروعیت خود را ازخدا میگیرد گفتن ، انکار از ارزش انتخابات وهیچ شمردن پرنسیپ های دمو کراسی است ، این گفتۀ محسنی رئیس جمهور را نمایندۀ خدا درافغانستان وانمود کردن است که معادل است به اعتقادی که درقرون وسطی پاد شاه را ( ظل الله تعا لی یعنی سایۀ خدا میگفتند ) باور به آن انسان را ازراه شریعت اسلام دور میسازد ، اگر این استد لال محسنی مطابق آیه (وتعز من تشاء وتذل من تشاء ) باشد که میکوید عزت وذلت از جانب خدا است یعنی خدا به هرکس که بخواهد عزت میدهد وبه هرکس که بخواهد ذلت میدهد) استدلال اضافی نیزاگراین باشد که انتخابات یک سبب است خداوند توسط فرشتۀ مقرب خود به دل انتخاب کننده ها وسوسه می اندازد و وادار میسازد به همان شخصی راء بدهد که ارادۀ خدا به آن رفته است ، اعتقاد به این سخن بمعنی آن است که تمام افراد واشخاص انتخابی را که درکشور های مختلف اسلامی وغیر اسلامی وقتا فوقتا روی کارمیشوند باید نماینده خدا درکشورها دانست ، رهبران دولت اسرائیل نیز دراین کتگوری شامل میشود که از طریق انتخابات برگزیده میشوند در صورتیکه هر رئیس جمهور ویا رهبر کشور مشروعیت خودرا از خدا بگیرد چرا بنیاد گرایان درمقابل دولت اسرائیل که به گفتۀ محسنی به ارادۀ خدا انتخاب شده اند خلاف ارادۀ خدا حساسیت نشان میدهند که اسرائیل نیزمعتقد به کتاب مقددس مسیحیان است ومطابق ( آمنت با لله وملئکته وکتبه ورسوله لا نفرق بین احد من رسوله ) مسلمانان به تمام صحف انبیا ، کتب و پیامبران مسیحیان وکلیمیان ایمان آورده اند ، فکر میشود
سخنان محسنی بنیادگرا هیچگونه صبغۀ علمی وشرعی ندارد تنها روح ضد دموکراتیک دارد همینگونه گفتار غیر مسولانه است که جهان غرب را وامیدارد بنیاد گراها ومسلمانان را تروریست قلمداد نماید واسلام را نا سازگار با دموکراسی ومخالف مدرنیته وانمود بکند و درجستجوی مسلمان هائی باشد که خارج از ارادۀ محسنی ها وجنتی ها عمل کنند ( والسلام )------- پایان--------
//////////////////> sasdolati@hotmail.com