Saturday, June 28, 2008

با طالب های رنگا رنگ وخصلت های آنها آشنا شوید


سید احمد شاه دولتی فاریا بی
--------
طا لب های رنگا رنگ با خصلت های گونا گون
قسمت اول
----------
پس ازظهورگروه اوباش طا لبا ن دارای خصایل سیطره طلبی قومی ونژاد گرائی درماه اکتوبر1994میلادی نخستین تجمع نظامی آنها درسپین بولدک قندهارکه بملاحظۀ بسیاری ازنوشته ها ، توسط فعالین شبکۀ استخبارات پاکستان سازمان دا د ه شده بود تا الحا ل درمورد شناخت چهرۀ اصلی وخصلت رزم وپیکارآنها نظریات گونا گون عامیانه وعا لما نه ابرازگردیده است ، درآغازین مرحلۀ فعا ل شدن طالبان ، طرفداران ، هواداران وهم خصلت های آنها ، طالبان را فرشتۀ نجات ملت وانمود میکرد ند که ازنظرایشان ملت طبق تیوری های مروج درقرن 18میلادی که قوم حاکم ودارای حق میراث خوری ومیراث داری ازحا کمیت بود که درآخرین تحلیل فرشتۀ نجات ملت ، مفهوم خاص نجات ملت پشتون ازتحت فرمان برهان الدین ربانی رئیس جمهورتا جیک تباررا داشت زیرا درافغانستان هنوزهم طبق همین تیوری منسوخ شدۀ قرن18 قوم حاکم را ملت مینامند درحالیکه نظر به تیوری علوم سیاسی وفلسفی درعصرحاضرملت بودن به قوم وقبیله ، حاکم بودن یا محکوم بودن ، اکثریت ویا اقلیت بودن اقوان ونژا دهای ساکن دریک کشورارتباط ندارد بلکه عناصرضروری برای ملت بودن وملت شدن دریک کشور، بمیان آمدن مناسبات گونا گون ناشی ازوجود مشترکات نهاد های علمی مشترک ، فرهنگ وکلتورمشترک ،اقتصاد ومنابع تولید مشترک ، داشتن بیرق واحد بحیث سمبول استقلال مملکت ، ارگان های انتخابی سه گانۀ دولتی وسهیم بودن نخبه گان تمام اقوام ساکن درکشوردرقدرت سیاسی اورگان های مذکورومتساوی الحقوق بودن تمام ساکنین کشورمربوط هرقوم ونژادی (مخالف یا موافق شخص اول ممکت) درتمام عرصه ها دریک محدودۀ جغرافیائی که ازطرف جامعۀ جهانی برسمیت شناخته شده باشد وتاثیرگذاری ارادۀ آزاد مستقیم وغیرمستقیم ساکنین کشور درتعین سرنوشت شان میباشد آنهائی که پس ازطی مراحل قانونی بحیث زمامد امورکشوربه قدرت میرسند اصولاً نمیتوانند مانند قرون گذشته آنچه دل شان خواست عمل بکنند بلکه با ارایۀ خط مشی مناسب که دربرگیرندۀ منافع عامه وکشورباشد به میدان می آیند ودرطول مدت زمام داری شان مکلف اند طبق این مشی خود عمل نمایند واگربا سوء استفاده ازقدرت خود بین ساکنین کشورتبعیض قایل گردیده به یک قوم وبه یک سمت وولایت بخصوص بیشترتوجه نموده به اقوام وسمت های دیگر و ولایات دیگرعطف توجه نکند ازطرف مردم ناراض وفراموش شده ، بنام خاین ملی ، سکتاریست ، نژاد پرست وقوم گرا یاد میشود که ممکن است چنین الفاظ درتاریخ نیزحین تشریح عملکرد های رهبرمملکت تذکارداده شود .
درقرن 18که قدرت های حاکم(امپراتورها) ازهرقومی که باشند با متوصل شدن به استعمارفرهنگی تمام توجه خودرابه انکشاف زبان قوم حاکم وامپراتوری خود معطوف داشته وسایرزبان هارا بنام زبان محلی ، غیرکارآمد ، زبان اقلیت ها وامثال آن مجا ل رشد نمیدادند وآنرا منکوب مینمودند وازاین سبب درمورد تعریف ملت مطابق تیوری قرن 18داشتن زبان واحد مشترک عنصراساسی ملت سازی محسوب میگردید درحالیکه درعصرحاضرنخبه گان کشورهای پیشرفتۀ جهانی با پذیرش فرهنگ مختلف ملت خود ، تنوع فرهنگی را جزء قوانین ملی ومملکتی خود ساخته ادارۀ مربوط ملل متحد روزی را بنام آموزش به زبان مادری درسراسرجهان رسمیت بخشیده است وطبق همین تنوع فرهنگی وزبانی درتعدادی ازکشورهای جهان دوزبا ن ، سه زبان وبالاتر ازان رسمیت دارد (دربلژیک زبان هولندی وفرانسوی ، درکانادا زبان انگلیسی وفرانسوی همچنان درسویس سه زبان ودرهند نیزچند زبان رسمیت دارد ) گفته میشود بومی های امریکا ی شمالی25% نفوس سه صد میلیونی آن را تشکیل میدهند وبومی های کا نا دا ئی فقط دوفیصد نفوس بیشتراز32میلیونی آن را احتوا مینماید .
درافغانستان هنوزدولتمردان ، حکومت سیستم قوم وقبیله سالاری را نسبت به هرسیستم دیگرترجیح میندهند وهنوزحتی حدود پنجصد هزارمامور وکارمند مو جودۀ دولت افغانستان ازرئیس جمهورگرفته تا پائین ترین پرسونل دولت با لباس محلی وقومی خود درادارات دولتی حضورمی یابند که به ملاحضۀ قیافۀ ظاهری هریک ازآنها میتوان درک نمود که ازکدام ولایت وکدام منطه است ، همین امرازلحاظ روانی به مسئلۀ وحدت اقوام ، هم آهنگی فکری ویکی بودن آنها تاثیرات منفی میگذارد
امید است مقامات افغانستان به این موضوع متوجه گردیده به ترویج لباس ویونیفورم مامورین وکارمندان مانند زمان امان الله خان که(از1919میلادی) به بعد ترویج گردیده تا زمان تسلط طالبان در1996 درکابل در1998درمزارشریف رواج داشت توجه فرمایند واین تا ثیرات منفی روانی درمورد وحدت وهمبستگی اقوام را خنثی بکنند .
درواقع بدترین ضربه را به همبستگی اقوام افغانستان طالبان ونژاد پرستان وابسته به آنها واردآورد ند وپس ازرویکارآمدن حکومت جدید نیزبجای آن که مشی ملی افغانستان شمول درپیش گرفته شده اقوام بهم نزدیک ساخته شوند بصورت سنتی مشی افتراق آفرین قبیله سا لاری تعقیب گردیده فاصله بین اقوام عمیق ترساخته شد که منشأ تمام نا امنی ها وخصو مت های قومی تعقیب همین سیاست نا درست سیطره طلبی قومی وبرترشمردن یک قوم برقوم دیگراست که حتی رئیس جمهورکرزی درکنفرانس خبری درمورد دفاع ازپشتون های قلمروپاکستان سخن گفت که نمونه غلظت احسا سات دفاع ازلروبر پشتون بشمارمیرود که بحیث شعارهمیشگی پشتون های ناسیونا لیست اززمان امیرعبدالرحمن خان تا امروزتکرارمیگردد .
برای شناخت بهترطالبان وهواداران آنها که ازطرف افراد ضد امریکائی واروپائی وضد غربی ها رهبری میگردد این گروه را میتوان به سه کتگوری ذیل تقسیم نمود:
اول طالبان بنیاد گرا دارای دوبخش عمده است :( جزءA بنیاد گرای مذهبی ، جزء B بنیاد گرای سیاسی)
جزء A بنیاد گرائی مذهبی : درگروه بنیاد گرای مذهبی ، ملا عمرکوررهبرطالبان افغانستان ، ملاعمرپاکستانی وبیت الله مسحود ( مسعود ) قبایلی درنوارجنوب خط دیورند ، بنیاد گرایان مذهبی قلمروپاکستان وجنوب شرق آسیا ، شرق میانه ، آسیای مرکزی وماورای قفقازبشمول چیچینی ها شامل اند که درزمان مقابله با لشکرشوروی درافغانستان ازطرف مخالفان کمونیزم سازمان داده شده وبعد ازخروج شوروی ازافغانستان نیزهمچنان به مبارزات اسلام گرایا نه درپا کستان واطراف آن بصورت سازمان یافته باقی ما ندند بحیث نیروی پرتوان طالبان درافغانستان با مخالفان طالبان مصروف جنگ وکشتاربودند وپس ازرانده شدن طا لبان ازقدرت درافغانستان درماه دسامبر2001میلادی توسط امریکا با همکاری نیروهای ائتلافی شمال کشورکه نزد خارجی ها بنام (نورد ایلیانسی ) معروف بود روحیۀ ضد امریکائی درنهاد این بنیاد گرایان مذهبی توسط رهبران این گروه ها که ازعملکرد امریکا ومتحدینش درکنارزدن طالبان ناراض شده بود ند تقویه گردیده این باربجای کمونیزم ، امریکا و متحدی غربی آنرا هدف قرارداده اند که حملات انتحاری ، به آتش کشیدن مکاتب ، قتل معلمین ومولوی های طرفداردولت ، گروگان گیری ها وقتل خبرنگاران وژورنا لیستان توسط گماشته های همین گروه بنیاد گرای مذهبی ویا افراد هوادارآنها اند که محتملاً اوسامه بن لادن ، الظواهری وبعضی ازرهبران بلند پایه وبا نفوذ سازمانهای مذهبی درپاکستان ، اندونیزیا ، مالیزیا وامثال آن استخوان بندی این تشکلات مذهبی ضد غربی را احتوا مینماید که هدف آنها تعمیم حاکمیت اسلام درجهان همانند صدراسلام وما بعد آن است که بعنوان خلافت اسلام مسمی بود که آخرین بقایای این گونه سیستم دولتی مذبی امپراتوری عثمانی درتورکیه بود که درجنگ اول جهانی بزانو درآمد بجای آن مصطفی کما ل آته تورک رژیم سیاسی سیکولاررا درتورکیه بنیاد نهاد که طبق قا نون اساسی تورکیه نهاد های مذهبی حق مداخله درامورسیاسی را ازدست دادند.
درجهان امروزی که تمام کشورها ی اسلامی وغیر اسلامی باهم دیگرروابط گوناگون درعرصۀ بین المللی دارند تحقق شعار خلافت اسلامی کارعملی به نظر نمی رسد واینگونه شعارها درحیطۀ لفاظی های فریبنده وتلقین د هندۀ عطش عاشقانۀ استقرار حاکمیت دینی درجهان باقی خواهد ماند .
کشورها وشخصیت هائیکه مخالف گسترش ایدۀ افراطی مذهبی هستند تلاش دارند که آنهارا هرچه بیشترمنزوی نموده در عرصۀ جهانی به حاشیه برانند وبه این کارتا حدی موفق نیزهستند .
درافغانستان هرگروه سیاسی ویا غیرسیاسی که ازطرح های افراد شامل درکتگوری( جزء A بنیاد گرای مذهبی) پیروی میکنند ویا با شاملین این کتگوری میخواهند کناربیایند درنزد مخالفین این گروه طرف سوء ظن قرارمیگیرند بالای آنها بی اعتمادی بیشترمیگرد د ایالات متحدۀ امریکا ومتحدین اروپائی آن که مخالف سرسخت این افراطیون مذهبی هستند مستقیماً با کنارآمدن حکومت پاکستان با بیت الله مسعود (محسود)که گفته میشود 35000نیروی مسلح دراختیاردارد خشم آنهارا برانگیخته واز امضای پیمان صلح بین آنها انتقاد نموده اند ، درگزارش مقامات امریکائی که در17 / 4 /2008میلادی درسایت صدای امرکا منتتشر شده آمده است (با وجود میلیارد ها دالرکمک ایالات متحدۀ امریکا برای جنگ علیه تندروان درپاکستان دهشت افگنان هنوزدرامتداد افغانستان وپاکستان فعالیت میکنند ، دفترحسا ب دهی امریکا درگزارش خود گفته است واشینگتن به پاکستان بیش ازده ونیم میلیارد دالرکمک نظامی واقتصادی نموده است) ورئیس جمهورافغانستان نیزازآوانیکه آماده گی نشان داد با ملاعمرکوروحکمتیاردربارۀ اعادۀ صلح به افغانستان مذاکره نماید اعتبارقبلی خودرا ازدست داد وبسوی آن با بی اعتمادی نگریسته میشود چنانچه در13جون2008میلادی یا پ دی هوپ شیفرقوماندان عمومی نا توگفت دولت افغانستان بایست برای مبارزه با فساد ما لی تلاش بیشترنماید که نبود فساد محوراصلی پیروزی افغانستان درمقابل طالبان است ) درگذشته ها مقامات ناتو درهمچو موضوعات تماس نمیگرفتند ، سرمنشی ملل متحد نیزبا نارضا ئیتی ازمقامات افغانستان گفت (فساد اداری ازمشکلات اصلی افغانستان است) وقتی به تاریخ15جون2008میلادی حامد کرزی رئیس جمهورافغانستان با لحن تهدید آمیزگفت:
(اگرحملات طالبان پاکستانی وحامیان آنها به افغانستان قطع نگردد بیت الله محسود (مسعود ) وملا عمرپاکستانی را درخانه های شان هدف قرار خواهد داد ) بلا فاصله صدراعظم پاکستان گفت (پاکستان به هیچ کشوراجازه نخواهد داد درامورداخلی آن دخا لت نماید) کاندولیزا رایس وزیرخارجۀ امریکا طی مصاحبه با شبکۀ جهانی(CNN)در22جون2008گفت اظهارات رئیس جمهورافغانستان مبنی برهدف قراردادن طالبان درخاک پاکستان معقول نبوده است.....)
این اظهارات خلاف انتظاررئیس جمهورافغانستان ازطرف مقامات بلند پایۀ غربی وحامیا نش دلیل کاهش اعتماد آنها به حامد کرزی نسبت به تقرب جوئی او به ملا عمرکوروحکمتیاربا براه انداختن پلان مذاکره برای امتیازدادن به آنان ونشان دادن تلویحی تمایل به جذب آنها به دولت افغانستان محسوب میگردد وزیگنا لی است هوشداردهنده برای فاشیست خویان علاقمندان به ملا عمرکوردردوسوی خط مرزی دیورند .
جزء B بنیاد گرائی سیاسی : بنیاد گرائی سیاسی که بعضاً بصورت(پولیتیکل اکستریمیست) نیزکاربرد دارد بخش مهم وعمدۀ تشکیلا ت وهواداران گروه طالبان را احتوا مینما ید ، مشمولین این بخش گروه طالبان درافغانستان وپاکستان دربین مردم واورگان های دولتی میباشد که درتقویه جایگاه طالبان ومهم جلوه دادن طرح های سیاسی آنها درمورد دست یابی به حصارقدرت سیاسی دراورگان های دولتی وکنارراندن غیر پشتون ها ازقدرت درافغانستان وصوبۀ سرحد پاکستان حضور دارند وفعال اند ، این گروه مربوط به پولیتیکل اکستریمیست شامل تشکیلات طالبان قرار اظهارات شاهدان عینی رابطه های گوناگونی با اشخاص دارای مفکورۀ سیطره طلبی قومی(خصلت فاشیستی) درافغانستان وپاکستان دارد که وجود این رابطۀ سیاسی حتی با بعضی ازمقا مات سازمانها سیاسی وغیرسیاسی درکابل وسایرولایات بزرگ افغانستان وپاکستان قابل احساس است وبرخی ازمنابع نشراتی بیرون مرزی دارای خصلت همسوئی با بخش بنیاد گرای سیاسی طالبان نیزگاه گاهی مستیقیماً ازطالبان دفاع مینمایند وآنهارا نسبت دهشت افگنی ها وحملات علیه نظا میان داخلی وخارجی درافغانستان تا سطح قهرمان ملی توصیف وعملکرد های آنهارا به رخ دیگران میکشند وبه نفع آنها تبلیغات مورال دهنده مینمایند ورئیس جمهور کرزی که آرزوکرد (کاش طالبان سربازان من می بودند) زیرتاثیرهمینگونه تبلیغات قلم بدستان فاشیست خو که تحصیل کرده نیزهستند شاید ابرازشده باشد ، به نظر من رئیس جمهورازهرکس طرح وسخنش را بشنود همۀ آن شنیده هارا درلابراتورمغزخود انالیز نماید آنچه به نفع کافۀ مردم وکشورش باشد ازان استفاده بکند درغیرآن براه خطا قدم خواهد گذاشت وازخط مشی ملی منحرف ودورخواهد گردید که به هیچصورت به نفعش نخواهد بود.
احمد رشید درکتاب خود درمورد عملکرد طالبان یک ربع مجموع تشکیلات استخبارات پا کستان را متعلق به قوم پشتون وانمود کرده ودرمورد همکاری آنها با رژیم طالبان قبل ازبه قدرت رسیدن وزمان تسلط آنها به کابل وقسمت هائی ازافغانستان سخن گفته است ودرمورد اینکه درسا ل های ادامۀ جنگ با شوروی درافغانستان به قول دگروال یوسف معاون استخبارات پاکستان ومسئول بخش افغانی درادارۀ (isi) بیشترین سلاح ومهمات به حکمتیارداده میشده است نه بخاطرتخریبات بیشترآن درقلمرو افغانستان ونه بخاطرعضوفعال استخبارات پاکستان بودن او، بلکه بگمان غالب بخاطر پشتون بودن وصاحب اندیشۀ فاشیستی بودنش این امتیازاستفاده ازبیشترین جنگ افزارازطرف همین پشتون تبارهای شامل استخبارات پاکستان که ازخصلت های حکمتیارآگاه بودند با دلیل تراشی های گوناگون با قانع ساختن بلند پایه ترین مقامات (isi) به حکمتیارداده شده بوده است ، زمانی که مجاهدین درکابل به قدرت رسیدند حکمتیاردرمنطقۀ چهارآسیا ب درجنوب کابل مقر نظامی مستحکمی برپا نموده برای مزاحمت به حکومت برهان الدین ربانی که تا جیک تباربود هزاران را کت هائی که بنام( سکر20 -- سکر40 -- سکر60 ) یاد میگردید شهرکابل وحومۀ آنرا زیر آتش قرارداده بود تا ثابت بسازد که تازمان به قدرت رسیدن یک پشتون تبارکه طرف پسند حکمتیارقرار داشته باشد آرام نخواهد نشست ، طبق نوشته های واقعه نگاران افغانستان درنتیجۀ همین راکت باری های حکمتیارحدود شصت هزارنفردرکابل به خاک وخون کشیده شده ، جادۀ میوند ، دوکانها وخانه های کوتۀ سنگی وبسیاری ازقسمت های شهرکابل که درجنگ های میان گروهی مجاهدین درسال1992میلادی آسیب ندیده بود درنتیجۀ راکت باری حکمتیارتخریب گردیده است ، ازهمین سبب بعضی ازجوانا ن افغانستان نام گلب الدین حکمتیاررا برای تبارزخشم ونفرت شان(گلب الدین راکتبار)گذاشته اند .
هم خصلت بودن حکمتیاروطالبان ویکی بودن ادارۀ رهبری آنها وقتی حدس وگمان هارا موثق ساخت که زمانی طالبان به چهارآسیاب مقرگلب الدین آمدند او درحالیکه خودرا مخالف طالبان وانمود مینمود بیدون مقاومت مقر خودرا با تمام جنگ افزارهایش به اختیارطا لبان گذاشت وخودش اول بسوی شرق کابل درمربوطات جلال آباد رفت وبعد به جا هائی رفت که ازطرف دستور دهنده گانش وادارگردید ه بود .
زمانی که درآستانۀ حمله به طالبان دراوایل اوکتوبر2001میلادی خبر نگاربی بی سی نظروموقف حکمتیارا درمقابل حمله به طالبان پرسید حکمتیاربا شماتت گفت ( من به دفاع ازحاکمیت وتمامیت ارضی افغانستان با طالبان یکجا علیه اشغالگران مبارزه خواهم کرد) همین سخنان او ایران را تحت فشارگذاشت تا حکمتیار را ازمشهد خارج نماید که ازهمان زمان تا حال او با ملاعمرکوروسایروابسته های آن درنوارمرزی افغانستان وپا کستان بسرمی برد وپلان مشترک با طالبان درجنگ علیه نظامیان داخلی وخارجی افغانستان دارد با آنکه گاه گاهی به خبر نگاران میگوید من با طالبان نیستم
رئیس جمهورافغانستان که عده یی ازکادرهای برجستۀ گروه بنیادگرای سیاسی طالبان وحکمتیاررا تحت نام مصالحه با افراد مسلح مخالف ، دراورگان های دولتی درپست های کلیدی جذب کرده است تا آنهارا تحت تاثیربیگیرد وتوسط آنها با لای سایر شاخه های این گروه درآیبرای اعادۀ صلح وثبا ت درکشوراثرگذاری نماید اما برعکس این جذب شده ها درهمکاری با شیفتگان بخش پولیتیکل اکستریمیست طالبان وحکمتیاردرداخل دولت بررئیس جمهورکرزی تاثیر گذاشته اند چنانچه رئیس جمهورافغانستان درمورد دفاع علنی ازلراوبرپشتون که شامل پشتون های شما ل وجنوب خط دیورند میگردد چندبارسخن گفت که کادرهای سیاسی ودولتی همسو با افراطیون سیاسی طالبان وحکمتیارازترس اینکه مبادازطرف غربی ها متهم به نژاد پرستی نشوند ، نمیتوانستند سخن بگویند . (بقیه درآیند
ه