Saturday, July 05, 2008

طالبان رنگا رنگ را بشنا سید

سید احمد شاه دولتی باریابی

طالبان رنگارنگ با خصلت های گوناگون
قسمت دوم
------------
ا یا لا ت متحدۀ امریکا وهمنظرهای بین المللی آن نگرانی هائی را که ازبنیاد گراهای مذهبی دارند ازگروه بنیادگراهای سیاسی ندارند ، بسیاری ازمتفکران سیاسی وارد به قضا یای افغانستان ومنطقه فکرمیکنند با انکه شاخه های سیاسی ومذهبی مربوط به گروه تروریستی دوسوی خط دیورند درظاهرامردرضد یت با پلان های غربی حامیان دولت افغانستان درصحنه حضوردارند اما اولویت هردو ازتهاجم تبلیغاتی ونظامی با لای قوای نظامی داخلی وخارجی حامی دولت افغانستان همسانی ندارد زیرا اولویت گروه پولیتیکل اکستریمیست ها تنها ازدیدگاه سیا سی است وتلاش اعظمی آنها رسیدن به قدرت سیاسی واستخدام مذهب درخدمت سیاست است که مسئلۀ برتری جوئی قومی به شیوۀ فاشیستی وتعذیر وتعجیز سایراقوام توسط همین گروه پیش کشیده میشود درحالیکه اولویت بنیاد گرا های مذهبی با معتقد ساختن مردم به ارزش های دینی ومذهبی تاسیس خلافت اسلامی وقراردادن سیاست درخدمت دین است که آنها تبعیض نژادی را عامل پیشرفت ونفوذ دربین مردم نمیدانند واین گروه ( انم المؤمنون اخوت) راشعاروحدت وهمبستگی صفوف وهواداران شان قلمداد مینمایند زمزمۀ همین شعاربلا انقطاع مذهبی وانمود میسازد که چون این گروه ها(چه بنیادگرای مذهبی وچه بنیاد گرای سیاسی)عاشقان راه رسیدن به زمام داری وصدورامرونهی به مردم وتغیر ساختاررژیم به نحویکه خود میخواهند هستند ، اما به ملاحظه میرسد که با وجود اختلافات درطرح اداره وایجاد سیستم اداری ، نسبت تحت فشارقرارداشتن درشرایط خاص افغانستان اجباراً همۀ آنها با طرفداران وهوا داران شان درمقابله با آنهائی که دشمن تلقی مینمایند متحداً عمل مینمایند واین برابراست با معا د لۀ فزیکی که درنتیجۀ وارد آمدن فشاراعظمی(چه به شکل طبیعی وچه به شکل میکانیکی)مواد وماتریال نا متجانس مثل انواع سنگ ، خشت وحتی چوب وآهن پاره ها با هم فشرده شده به یک کتـلۀ مقاوم تبدیل میگرد د .
تا کنون عده یی ازافراد دارای مفکورۀ بنیاد گرائی سیاسی ازبدنۀ ساختار تشکیلا تی حکمتیاربه بهانۀ پیدا کردن اختلافات درطرح ها متناسب به اوضاع فعلی افغانستان با حکمتیار وانشعاب ازحزب گلب الدین ویا به بهانۀ خستگی ازجنگ ودرک حقایق وامثال آن جدا گردیده به حامد کرزی رئیس جمهورپیوسته وبه عطش سیاسی خود ها دست یافته اند که عبدالجبارثابت لوی ثارنوال ،کریم خرم وزیر اطلاعات وفرهنگ ، جمعه گل همدرد سابق والی جوزجان وقاتل تعدادی ازمظاهره کننده گان درشهرشبرغان مرکزولایت جوزجان ازجملۀ آنها میباشند که ازالطاف خاص رئیس جمهورافغانستان برخورداراند وده هاتن دیگرازگروه سیاسی تشکیلات طالبان نیزتعدادی درستره محکمه ، پارلمان واورگان اجرائیه به رتبه های با لا شامل کارساخته شده است که حضوراین افراد دراورگان های دولتی درتقویت امنیت وثبات طبق آرزوی رئیس جمهورمؤثر واقع نگردیده بلکه به مراتب مضر تمام شده است چنانچه گراف امنیتی نشان میدهد اززمان راه یافتن افراد فوق الذکردرمقام های دولتی با گذشت هرماه وهرسالی امنیت بخصوص درشهر کابل روبه وخامت رفته است واینکه چرا چنین شده است درمورد آن بایست مقا مات همکاربا ریاست جمهوری بیاندیشند وانگیزۀ اصلی این معضله را دریابند .....
دوم طالبان مزدوروجنگجو: گروه جنگی تحت قوماندۀ ملاعمرکور، حکمتیار، ملاعمرپاکستا نی ، بیت الله مسعود وسایر رهبران بنیاد گرای مذهبی دوسوی خط دیورند که بنام مزدوران جنگی وتروریستان منطقۀ قبایلی نیزیاد میگردند ازاقوام مختلف کشورهای مختلف جهان تشکیل شده است که شامل عربها ازحوزۀ خلیج فارس ، حوزۀ کارابین ، ماورای قفقاز، آسیای میانه ،جنوب شرق آسیا نیز میشود اما اکثریت آنها را فقیران وفقیر زاد ه های قسمتی ازافغانستان درمربوطات منطقۀ قبایلی دوطرف مرزبین افغانستان وپاکستان احتوا میکند ، طبق اطلاع رسانه ها تنها افراد مسلح تحت فرمان بیت الله مسعود بالغ برسی هزارنفر است اما معلوم نیست که حکمتیار ، ملاعمرکورورهبران القاعده چه تعداد نیروی جنگی را دراختیار دارند ؟ این گروه جنگی تا آنجاکه شناخته شده اند به استثنای عدۀ معدودی عقیدۀ بنیاد گرائی ندارند وبارهبران بنیاد گرای مذهبی وسیاسی ، تروریستانی که بنام گروه طالبان به قتل وکشتار درافغانستان وپاکستان فرمان صادرمیکنند هم آهنگی فکری وعقید تی ندارند وآنها تنها برای بدست آوردن معیشت زنده گی خود واهل فامیل خود به اصطلاح سر به صحرا زده اند قرارمسموع هرنفرازاین جنگجویان ازمراکزاستخدام کننده گان خود ماهانه ازیکصد تا دوصد دالرامریکائی معاش میگیرند .
مراکزاستخدام کنندۀ این افراد مسلح جنگجوی ، گروه طالبان ،حکمتیار، رهبران ما فیا ی مصروف به تداوم کشت کوکنارو پروسس وفرایند آن اند درافغانستان است که به گفتۀ معین وزارت مبارزه با مواد مخدردرحال حاضرحدود سه میلیون دهقان به کارکشت کوکناردرافغانستان مصروف اند ، این دهقا ن های مصروف به کشت کوکنارنیز گاه گاهی به حمایت وتشویق مافیای مواد مخدروشرکایش بنام دفاع ازکشت وزراعت خود ، درمقابله با موظفین امحای کشت کوکناردست به سلاح می برند ومشکلاتی به مشکلات دولت می افزایند ، سازمان دهنده گان تحرکات نظامی فرامنطقه یی نیزکه دررأس آن اوسامه بن لادن ومعاونش داکتر الظواهری قراردارند ، گفته میشود همانند دوران جهاد علیه کمونیزم شوروی تمام اوباشان وکا نگستران کشورهای خارج ازمنطقۀ افغانستان وپاکستان شامل تشکیلات القاعده بوده دراوقات ضرورت بخاطر حمایت وکمک رسانی به گروه طالبان ومافیای مواد مخدر، افراد کارآزموده وتعلیم دیده ازطرف رهبران القاعده افرازمیگردد وبه اختیارآنها قرارداده میشود اما گروه طالبان درافغانستان وپاکستان علاوه ازآنکه مردان وجوانان قبایل دوسوی خط دیورند را به صفوف خود جذب مینمایند ازشاگردان مدارس دینی قلمرو پاکستان وفقرزده های افغانستان وحتی ازشاگردان بکلوریا پاسی که کانکورزده شده ویا پس ازفراغت ازصنوف 12 لیسه ها به کارماموریت وکارفراخورحا ل شان دست نیافته اند نیزدرمقابل(100تا 200دالرامریکائی) جذب واستخدام میکنند .
بی بی سی چندی قبل درآنلین خود نوشت:درولایت زابل یک رزمندۀ تحت فرمان طالبان که 28سال داشت گفت(من بخاطر پول وامرار معاش به صف طالبان پیوستم اوگفت طالبان به من معاش ، لباس ،کفش ، موترسیکل وکلاشینکوپ دادند ،(دریک هفته دوروز) یعنی دریک ماه یکهفته برای آنها میجنگم ، سرپرست یکی ازسازمان های غیر دولتی به کیت کلارک خبر نگاربی بی سی گفته است : تنها ده فیصد افراد طالبان ازروی ایمان وعقیده میجنگند متباقی ازروی نیازما لی به طالبان پیوسته اند ، مقامات فاسد ومدیران(اداره کننده گان) نا کارآمد مردم را به سوی طالبان میرانند....
تا جائی که احساس میگردد عده یی ازشخصیت های پاکستان بخصوص پشتون های صوبۀ سرحد که مدت ها بنام (قبایل آزاد و پشتون خوا) برای تشکیل دولت مستـقـل پشتونستان مبارزه کرده اند با تمام قدرت ودرایت ومهارت تلاش دارند که با جلب حمایت طرفداران خود درداخل افغانستان درقدم نخست همیشه ریاست جمهوری وپست های کلیدی درافغانستان به دست شخص پشتون تباردارای مفکورۀ ناسیو نالیزم پشتون باید باشد واگرغیرپشتون بحیث رئیس جمهوردرافغانستان رویکار بیاید هیچگاهی خلاف منافع پاکستان وپشتون خوا عمل نکند.
سوم طالبان نیکتائی دار: طالبان نیکتائی دارگروهی ازافراد ذومعشیتین(دوتابعیته) هستند که سال ها قبل افغانستان را ترک داده به کشورهای غربی (امریکا ، اروپا ، کا نا دا ، آسترلیا وغیره) پناهنده شده پس ازطی پروسۀ کار مهاجرت ازطرف کشورهای میز بان بحیث پنا هندۀ سیاسی وغیر سیاسی پذیرفته شده اند وبه اصطلاح به اخذ (نشنلی تاید ویا ستیزن شیپ)نیز ازکشورمیزبان خود نایل گردیده وبحیث شهروند این کشورهای پناهنده پذیرشناخته شده اند وبعد ازبوجودآمدن حکومت به رهبری حامد کرزی دراوایل ماه جنوری سال 2002میلادی بنام خدمت به مردم کشور، مطابق به پلان های عام المنفعۀ حامیان بین المللی دولت افغانستان با پوزیشن غربی ولباس اروپائی وامریکائی ازهوا وزمین وارد کابل وشهرهای دیگرشده اند که درآغازازآنها بنام تیکنو کرات ها نام برده میشد ومردم افغانستان بخصوص روشنفکران توقع داشتند این تیکنوکرات ها که هرکدام دررشتۀ بخصوصی دارای اسناد تحصیلی بودند با اندیشۀ مدرن ومدرنیته درساخت وسازسیستم اداری دولت مطابق به مقتضیات زمان حاضر وهم آهنگ با کشورهای پیشرفته جهان طرح هائی را به پیش خواهند کشید ومهارت به خرج خواهند داد و درکمترین زمان لازم با استفاده ازامکانات مالی ونظامی جامعۀ بین المللی درتامین امنیت ،صلح وثبات ،بازسازی وعمرانات افغانستان کارهای موثر انجام داده دست فقر ومسکنت را با ایجاد منابع کاروتولید ازگریبان مردم افغانستان دورخواهند ساخت وسطح زنده گی ورفاه اجتماعی مردم را درکشوربا لا خواهند برد ....
اما این تیکنوکرات ها با تمام تحصیلات ودانشی که داشتند با همان پوزیشن غربی(ملبس به دریشی ونیکتائی) به آنچه افغانستان رابه سوی وحدت اقوام ومدرنیته سوق میداد آگا هانه وخائینانه به آن پشت کردند وبه هما ن طرح های فاشیستی رژیم طالبان درامور اداره وسیستم دولتی متمرکز(همه قدرت به دست نفراول مملکت) چسپید ند ودر قدمه های بعدی عده یی ازاین ها وهواداران دارای ریشه های اتنیکی آنها مستقیماً درخدمت طالبان قرارگرفتند واین تروریستان بین المللی را قهرمان پشتون ها معرفی کردند که به واکنش های جدی روشنفکران واقعی پشتون وغرپشتون مواجه گردید .
دردوکتورین سیاسی فلسفی مطالبی وجود دارد که گفته میشود: درمورد شناخت انسان ها ، قیافه ، قد وقامت ، سیاه وسفید بودن ، نژاد وزبان شرط نیست بلکه طرح اودرمورد جهان وجامعه محک تشخیص شخصیت وافکاروی محسوب میگردد،
بادرنظر داشت این دوکتورین ، دانشماندان ، عالمان وروشنفکران افغانستان درداخل وخارج تحصیل کرده های پشتون وغیر پشتون را که با طرح فاشیستی وسیطره طلبی قومی طالبان که ریشه درافکارسنتی قبیله پرستی دارد همسوئی وهمفکری نشان داده وآن را بحیث میراث اسلاف شان تعقیب مینما یند بنام (طالبان نیکتائی دار)مسمی ساختند واین جمله بیانگراین مطلب است که طالبان ریش دارند وغیرازامورمذهبی به سایررشته های علوم تحصیلات عالی ندارند این گروه ، ازبین مجموع اقوام افغانستان پشتون تبارها را مستحق هژمونی جامعه وسزاوارحاکمیت دایمی درافغانستان می پندارند که این طرزفکرمربوط به دوران امارت ، شاهی مطلقه ، سیستم ملک الطویفی عشیره یی وقبیله سالاری است که با سیستم
انتخا باتی ریاست جمهوری ، پارلمان وقوۀ قضائیه واجرائیه امروزی درافغانستان منافات دارد که بحیث رژیم مشروطه بخاطرهموار کردن راه دموکراسی برای جامعه وزمینه سازی برای متساوی الحقوق بودن تمام ساکنین کشورازهرنژاد وزبان که باشند بشمارمیرود اما طالبان نیکتائی دارریش ندارند وبه رشته های غیرمذهبی تحصیلات عالی دارند ، بجای آنکه طبق رهنمود های رشته های علوم تحصیلی شان برای امکان آفرینی جهت بهم نزدیک شدن اقوام وهموارکردن راه مدرنیته وتعمیم دموکراسی گام بر دارند به لجن تفکرات عقب ماندۀ گروه طالبان سقوط کرده نه تنها برای خروج ازاین ورطه تلاش نمیکنند بلکه آگا ها نه درجهت ما ندن درهمین لجن عزم شان را راسخترمیسازند وحمایت مستقیم وغیرمستقیم این طالبان نیکتائی دارازطالبان ریشدار، دارای مفکورۀ عصرحجر پر رنگترمیگردد که هم طرازی طالبان نیکتائی داربا طالبان ضد ترقی وتمدن اصطلاح پشت وروی یک سکه بودن را دراذهان تداعی مینماید ، به عبارت دیگرازلحاظ وجود هم آهنگی فکری (طالبان نیکتائی دارتحصیل کرده وطالبان ریشدارهردو پشت وروی یک سکه اند) دانشمندان علوم سیاسی گفته اند (برای قرار گرفتن دررهبری جامعه باید ازتوده ها یک قدم پیش بود) وقتی این مطلب تفسیر شود این نتیجه بدست می آید که اگر علا قمندان هژمونی جامعه ازتوده هاچندین قدم پیشی بگیرد توده ها آنرا بیگانه احساس میکنند واگردربین توده ها خلط باشند مردم آنهارا برابرخود می انگارند ونقش هژمونی به آن قایل نمیشوند......
به ملاحظۀ این مطلب به خوبی میتوان درک نمود که طالبان نیکتا ئی دارنسبت نداشتن طرحی برای متحد ساختن اقوام ساکن درافغانستان ونسبت نداشتن طرحی برای متساوی الحقوق بودن تمام اقوام وزبان که لازمۀ دموکراسی است با وجود برخورداربودن ازحمایت رئیس جمهور، هم طرازبا ا فکارعشیره یی وقبیله سا لاری طالبان نمیتوانند هژمونی جامعه وروند نوین را بدست بگیرند بلکه آنها درحا لت تبدیل شدن به جزء طالبان وطالب اندیشان واضمحلال کامل درآتش افتراق آفرینی وتفکرات فاشیستی وسیطرۀ قومی مانند طالبان ، آگا ها نه بسوی گمراهی درحرکت اند که روشنترشدن این وضع انهارا به بن بست مواجه خواهد ساخت یعنی دوستان خارجی آنها که به امید استحصال وظیفه ایشان درجهت بنیاد دموکراسی وتعمیم آن به افغانستان آورده اند با آگاهی یافتن از همگامی شان با طالبان به این چهره ها بی اعتماد خواهند گردید ودرانتخابات آینده نیزمعلوم نیست که چه کسی رئیس جمهورمیشود واین هم معلوم نیست ، طالبان نیکتائی داررا که ازلحاظ اندیشه ونشنل بیلد ینگ با ملاعمرکوروهمفکران او که دررهبری طالبان تروریست قراردارند تفاوتی ندارند حمایت خواهد نمود یا خیر؟
چهارم طالبان نا کارآمد : تعدادی ازرهبران قبلی رژیم طالبان مانند وکیل احمد متوکل ، ملاضعیف سفیرطالبان دراسلام آباد وامثال آن درجملۀ طالبان نا کارآمد حساب میشوند زیرا آنها که پس از سپری کردن یک سلسله پرسش ها وپاسخ ها درزندان داخلی وگوانتا نا مو آزاد شده اند دوباره طرف اعتماد رهبران برحال طالبان وسازمان دهنده گان جنگ علیه نیروهای داخلی
وخارجی قرار نگرفته اند واحتمالاً آنان مظنون واقع شده اند که مبا دا ازجانب دولت افغانستان وحامیا آن علیه گروه طالبان استخدام نشده باشند ، راپورمحلا ت اختـفا وسایرخصوصیات سری طالبان را مخفیانه به دشمنا ن طالبان منتقل نسازند ، ملاضعیف ومتوکل نیز بخاطردست یافتن به موقعیت بهتر، درجریان مصاحبه های شان با رسا نه ها ازسبب آنکه شاید نمیتوانسته اند بصورت یکجانبه سخن بگویند ویا شاید برای نشان دادن درایت ولیاقت خود دربرابر پرسش های کنجکاوانه خبر نگاران دوجانبه وچند جانبه سخن گفته اند که اینگونه مصاحبه ها ایشان را درموقعیت بدترازگذشته قرارداده دولت افغانستان وحامیان اورانیزنسبت به آنها مظنون واعتما د شا ن را نسبت به آنها کاهش داده است ازاین سبب این تیپ افراد بنام طالب های نا کارآمد نام گرفته اند اگرچه گفته میشود رئیس جمهورافغانستان ازلحاظ (پشتونوالی ) به اتکای ضرب المثل وطنی ( داشته آید بکارگرچه باشد زهرمار) آنهارابه اصطلاح به روزمباد ا نگهداشته و تحت الحمایۀ خود قرار داده است اما اگرآنها به موضع گیری چند جا نبۀ فعلی شان تجدید نظرنموده با جهت گیری ثابت تبارزنما یند لااقل اعتماد یکی ازطرفین را بدست آورده ازبرزخ فعلی نجات خواهند یافت زیرا درمسئلۀ عاشقی وسیاست با یست ثابت قدم بود یعنی یا جانب این را گرفت ویا جانب آن را، که رعنا وزیبا بودن (دوروی بودن ) دران گنجایش ندارد.
بسیاری ازگروه طالبان دراین چهارکتگوری وهواداران آنها درتمام بخش ها شعار(لراوبرپشتا نه یودی) یعنی پشتون های دوطرف خط دیورند یکی اند را تکرار مینما یند که شعارناسیونالیستی دوران حاکمیت داود خان درزمان شاهی بود که طبق همین شعار(داپشتونستان زمونژ...) هرروزازطریق رادیو کابل تکرارمیگردید که امروز نیزبا علاوه نمودن مرچ ومسالۀ حقوق بشرتکرار میگردد وحتی وزارت خارجۀ افغانستان شاید با پیروی ازایما واشارۀ چشم وابروی رئیس جمهورافغانستان میگوید اگردرمرز بین افغانستان وپاکستان حصار کشیده شود ساکنین دوطرف این مرزازهم جدا میشوند واین قابل قبول نیست وازاین قبیل سخنان غیرسیاسی .....
درحالیکه طبق مقررات بین المللی زمانی که مرزها ی تعین شده ازطرف جامعۀ جهانی برسمیت شناخته میشود جداشدن ساکنین دوطرف مرزنادیده گرفته میشود که خط دیورند نیزازطرف امیرعبد الرحمن خان ، امیرحبیب الله خان ، امیرامان الله خان برسمیت شناخته شده وجامعۀ جهانی نیزآنرا برسمیت میشنا سند وهیچگونه اسنادی که نشان بدهد ملل متحد درمورد جنجال های خط دیورند بین افغانستان وپاکستان که درزماه ظاهرشاه وصدارت داودخان تاسرحد احضارات محا ربوی پیش رفت واکنش نشان داده باشد وجود ندارد واین هم روشن است وقتی خط مرزی بین کشورها کشیده میشود منطقۀ مسکونی با ساکنیش منقسم میگردد بهترین مثال آن( مرزبندی ها بین کوریای شمال وجنوبی دردهۀ
م(1950میلادی ، مرزبندی بین اسرائیل وفلسطین در1948میلادی بعد ازبه وجود آمدن دولت مستقل اسرائیل به حمایت ملل متحد وشورای امنیت ،
مرزبندی بین افغانستان وتا جیکستان درزمان تزارکه قسمتی ازبدخشان متعلق به افغانستان وقسمت دیگرمتعلق به تاجیکستان شد همچنان مرزبندی بین افغانستان وایران که سیستان وبلوچستان منقسم گردید وده ها مثال دیگر......
تلاش ها ی فریبندۀ امتیازطلبان وعمق اندیشی امتیازدهنده گان : هواداران طالبان بنیا دگرای سیاسی شامل دردولت افغانستا ن وطالبا نیکتا ئی داربا تمام نیرنگها تلاش دارند تا مقا مات امریکا ومتحدین آن راقانع سازند که با گروه طالبان کناربیا ید وبرای قبولاندن همین طرح مد ت ها است که با استخدام بعضی ازمبلغان سیاسی ومذهبی با محورقراردادن(جنگ راه حل نیست ، افغانستان راه حل نظامی ندارد...وامثال آن)ازطریق مطبوعات ورسا نه ها با تکرار ومکررات یک سلسله مطالب ارایه میگرد د که هنوزمورد قبول امریکا وهمکاران بین المللی اش قرارنگرفته است زیرا طالبان ، حکمتیارو القاعده وچند سازمان همکاربا آنها درلیست تروریستان بین المللی درج شده اند ، قوانین ومقرراتی که بعد ازفاجعۀ11سپتامبر2001درمبارزه علیه تروریزم وتروریستان درامریکا وکشورهای شامل دراتحادیۀ اروپا وضع گردید اجازه نمیدهد کشورهای درگیر با تروریستان راه سازش وکامپرومایزرا درپیش بگیرند چنانچه تا حال چندین نفرگروگان شده ها ازکشورهای جهان که برآورده شدن خواست گروگان گیرهای وابسته به طالبان والقاعده درافغانستان ومنطقه مغایربا مقررات مبارزه بر ضد تروریزم تلقی گردید جان باختند وازطرف دیگرکنارآمدن با طالبان افغانستان که طبعاً باامتیازدهی همراه خواهد بود علاوه براینکه مغایربا مقررات ضد تروریزم میباشد حمله به رژیم طالبان وسرنگون ساختن آن را دراواخرسال 2001میلادی نیزغیرمشروع وانمود میسازد که چنین کاری مطابق به احکام منشورملل متحد پیامد خوب برای سازش کننده گان وامتیاز دهنده گان به طالبان ندارد .
امریکا ومتحد ین اروپائی آن دربارۀ این موضوع نیز می اندیشند که امتیازدادن به طالبان افغانستان ولو به استثنای خروج ازافغانستان نیزباشد ، تروریستان عراق را نیزآمادۀ امتیاز طلبی خواهد ساخت که شرط مهم آن خروج نیروهای امریکا ازعراق خواهد بود وهمچنان طالبان پاکستانی نیزامتیازهای مالی ، نظامی وسیاسی را ازامریکا مطالبه خواهند نمود که برآورده شدن آن منافع امریکا را درمنطقه به خطرمواجه خواهد ساخت وبرآورده نشدن خواست تروریستان درعراق ، پاکستان وسایر نقاط جهان ، برخورد دوگانه با تروریزم منطقه وجهان تلقی خواهد گردید که به هیچصورت به نفع امریکا وجامعۀ جهانی وافغانستان نخواهد بود ازطرف دیگرامریکا ومتحدین اروپا ئی آن قصد ندارند با کنارگذاشتن اکثریت قاطع نفوس افغانستان که شامل اقوام وتبارغیرپشتون میگردد تنها به پشتون ها ی وامانده دراقلیت که صرفا ً برای غصب کامل قدرت سیاسی وتحت فرمان گرفتن سایر اقوام با مفکورۀ فاشیستی وسیطره طلبی تلاش دارند تکیه نمایند زیرا آنها توسط افراد موظف خود چهره های حقیقی این فریب کاران را که با هواداری ازطالبان تروریست خودرا هرچه وانمود کرده باشند شناخته اند واکنون باورهای روزاول آشنا ئی با آنها را به ایشان ندارند واین یک واقع بینی سیاسی است ، درافغانستان غرق دربحران فسادمالی ، فضای مسلط جنگ وبی اعتمادی ، نبود کفایت لازم درمقا مات رهبری برای تامین همبستگی اقوام ساکن دران....
امریکائی ها ومتحدین اروپائی آن که میخواهنددرافغانستان با بنیا د ساختاردمو کراسی ، عدالت اجتماعی ،وتساوی حقوق تمام ملیت ها واقوام ساکن درافغانستان راتا مین نمایند هنوزشعار(لراوبرپشتانه یودی) را نپذیرفته اند آنها پشتون های جنوب خط دیورند را متعلق به پاکستان میدانند وتنها پشتون های مقیم درخا ک افغانستان را درجملۀ اتباع افغانستان به حساب می آورند به نظرغربی ها شعار(لراوبرپشتون....) را که درحقیقت صوبۀ سرحد ازافغانستان است گفتن معنی دارد شعار ماجرا جویا نه وخصومت آفرین می انگارند وشاید فکرمیکنند پشتون های ساکن درقلمروپاکستان رابا پشتون های ساکن درافغانستان یکی دانستن به هیچ اصول وپرنسیپ دموکراسی سازگاری ندارد وتلاش بیشتربرای ایجاد همبستگی کامل پشتون های پاکستان با پشتون های افغانستان ، انگیزه های بد بینی وعدم اعتما د پا کستان را به دولت افغانستان وحامیان بین المللی آن دامن خواهد زدکه دراین صورت آشوب درمنطقه شعله ورخواهد گردید وازکنترول خارج خواهد شد ، ازهمین سبب با این موضوع محتاطانه برخورد مینمایند( والسلام)5 /7 / 2008 میلادی