Saturday, August 23, 2008

خصومت نژادی وزبا نی ما نع واقع بینی تاریخی است


سید احمد شاه دولتی فاریابی
خصومت نژادی وزبانی

21/ 8 /2008میلادی
روزدوشنبه هفتۀ گذ شته درسایت آریائی مقاله یی تحت عنوان (خصوصیات تاریخی ....) بقلم محترم بشیربغلانی انتشاریافت که این مقا له ما نند قطرات باران فضای مملوازعناصرآتش ودود ، ناشی ازاشتعال مخازن نفت وباروت ، آن قدرنا خوش آیند بود که میتوان گفت حتی خود نویسنده نیزبا فکردورازتعصبات ، مجدداً آنرا مطالعه نماید به نا خوش آیند بودن آن متوجه خواهد شد ، من که این مقاله را ازسر تا پا ی مطالعه کردم لزوماً روی بعضی ازجملات وپاراگراف های آن برای ابهام زدائی وبازگوئی حقایق انکارناپذیر، به اتکای اسناد تاریخی ، علمی و فلسفی ، مکث وتبصره های قصیرارایه میگردد تا اذهان خواننده گان محترم بخصوص جوانان روشن گرد یده وغبار خصومت نژادی وزبانی ناشی ازتبلیغات ناسودمند را با آب حقا یق علمی وتاریخی بزدایند:
محترم بغلانی نوشته اند :(انسان ازطریق آشنائی با تاریخ با شیوۀ زنده گی گذ شته انسانی وحوادث زشت وزیبا ی آن آگاهی پیدا میکند) باید متوجه بود تشخیص زشت وزیبائی که ازعملکرد شخصیت های سیاسی نظامی یافرهنگی هنری افراد واشخاص دریک کشور، منطقه وجهان درتاریخ ثبت گردیده است خصوصیات اخلاقی حقیقت پذیرعاری ازخصومت نژادی وزبانی میطلبد وازطرف دیگرازاین نکته نیزنمیتوان انکارنمود که بسیاری ازواقعه نگاران وتاریخ نویسان حقایق عینی وقایع تاریخی را بشکل ریالیستیک آن ، همان طوریکه رخ داده واتفاق آفتاده انعکاس نداده وآنراازقالب ریالیستیک اش خارج ساخته درقالب سورریالیزم گنجانیده ومطابق میل ومنفعت خود وپاداش دهنده گان خویش نوشته اند که آثارنوشته شده وانتشاریافته درافغانستان ، ایران وپاکستان درسه دهۀ اخیردرمورد حوادث ورویداد های مختلف ومباحث گوناگون میتواند بحیث مشت نمونۀ خرواربرای مصداق این قول مورد ارزیابی قراربگیرد ، بناءً به روشنی میتوان درک نمود که برداشت همه اززشت وزیبای تاریخ نمیتواند یکسان باشد ویقیناً هرآنکه حس نژاد گرائی داردازتاریخ نژاد دیگران که به نفع نژاد خودش چیزی دران نمی یابد ویا حسب الخواهش اوچیزی بیان نگردیده است بجای داوری نفرت میکند وازاین لحاظ اشخاص وگروه های سیاسی که عدالت اجتماعی ومساوات درقالب دموکراسی به شکل دموکراتیک میخواهند نباید به آدرس قوم ونژاد ها تاخت وتازکرده آتش خصومت قومی را مشتعل وافتراق آفرینی نمایند زیرا عوامل سد سد ید دراین راه ، تمام اشخاص وگروه های منسوب به یک قوم ونژاد نیست بلکه طرح های سیاسی وغیر سیاسی است که توسط مشتی ازافراد به منظورخاص خودشان پیش کشیده میشود ، بایست تمام توجه وانتقا د برروی طرح های نادرست غیر ملی ، تعصب آمیز، نژاد پرستانه وضد همبستگی اقوام متمرکزگرد یده وبرای اصلاح آن مبارزه صورت بگیرد و نام قوم وزبان دیگران مورد سرزنش ونکوهش قرارنگیرد وبه آتش خصومت های قومی که ازطرف مغرضین دامن زده میشود بنزین پاش نگردد .
محترم بغلانی نوشته اند:درنوشتۀ قبلی برداشت من ازبرخی حوادث تاریخی وانگیزه های آن بیان ونشرشده بود بعدازگذشت ششماه درمحفل های خاص پیرامون آن برداشت های غلط شنیده میشود وسعی کرده اندکه سخن های راستین مراوارونه بیان ونشان بدهند وذهنیت هارا تحریک بکنند) .
باید یاد آورشد آنهائیکه برنوشتۀ قبلی محترم بغلانی اعتراض کرده اند مربوط به همان فاکت ها میگردد که برداشت های تمام اشخاص ازیک بیان ویک نوشته یکسان نیست ومتناسب به موضع گیری ها ، خصایل ، ذهنیت ها ، درک ها وحب وبغضها
فرق مینماید ، آنکه بریک نوشته یا گفتۀ شخص اعتراض میکند دلایل وبراهین لازم درمورد علت اعتراض خود ارایه مینماید واین وارونه جلوه دادن حقایق پنداشته نمیشود بلکه بازگوکنند ۀ متفاوت بودن درک ها ، نظربه خصوصیات روحی، ذهنی وموضع گیری آنها درامریک مطلب است مثلاً درتصا د ما ت روسیه وگرجستان دراوایل ماه آگست سال جاری( 2008) میلادی روسیه ودوستانش میگویند گرجستان هجوم نظامی به اوسیتیای جنوبی را آغازکرد که یکهزاروششصد نفرراکشت وآنرا جنایت وجنیساید میخوانند اما گرجستان ودوستانش میگویند روسیه به حریم گرجستان هجوم آورده وتمامیت ارضی آنرا نادیده گرفته است یعنی یک موضوع ازدو دید گاه بصورت متفاوت بیان میگردد همچنان وقتی دریک اجتماع درداخل یک اطاق ، فکاهی گفته میشود عده یی میخند ند وعده دیگربا خاموشی وپیشا نه ترشی به فکاهی واکنش نشام مید هند ونمی خند ند ، این مربوط میشود به کارکردهای غـدوات داخل وجود این افراد ومتفاوت بودن خصایل وذهنیت آنها که بازتابی ازپدیده ها وشرایط محیط وماحول آنها متناسب به درک ودرایت شان است .
قابل یاد آوری است که برای به سکوت واداشتن چنین افراد بعدازششماه ، یک نوشتۀ واکنشی را سرهم بندی نموده ازطریق رسانه های بیدون مرزبه نشر سپردن بمعنی وضع سانسوردرگفتارمردم درخانه ومحل تجمع شان می باشد که کارعامه پسند نیست این حرکت اگرانگیزاسیون نبا شد به اصطلاح چوچۀ انگیزاسیون است .
محترم بغلانی متوجه باشند : دروغ که ساخته وپرداختۀ ذهنی است همیشه برای فریب واغوای دیگران بخاطر رسیدن به هدف معین ارایه میگردد ومخا لفین نامشخص احتمالی که ازطرف محترم بغلانی متهم به دروغ گوئی شده اند ازدروغ گفتن قصد رسیدن کدام هدفی را که اگردنبال میکردند وضاحت ندارد بناءً دروغ گوئی ایشان خیلی کمرنگ به نظر میرسد.
محترم بغلانی گفته اند : من ازاستادم آموخته ام که درشت زبانی وبی ادب سخن گفتن کارنا پسند اجتماعی بوده واخلاق انسان متمدن نمیباشد) این آموزۀ خوبی است اما برداشت ها از( ادب ، زشت ، کارناپسند ، اخلاق انسان متمدن وامثال آن) نظر به موقعیت زمانی ومکانی افراد فرق میکند مثلاً درافغانستان گپ زدن جوانان درمقابل مسن ترها بی ا دبی وبی احترامی به آنها محسوب میگردد درحالیکه این امردردنیای متمدن بخصوص در(اروپا وغرب) بی ادبی وبی احترامی به بزرگان شمرده نمیشود همچنان بوس وکنارمردان وزنان(بخصوص نسل جوان) درمحضرعام دراروپا وغرب ، عمل زشت پنداشته نمیشود درحالیکه درافغانستان وکشورهای اسلامی این عمل زشت ومذموم وغیرقابل تحمل پنداشته میشود واین بیانگراین واقعیت است که اخلاق انسانی نظربه موقعیت های مکانی فرق مینماید که نمیتوان درمورد اخلاق ، ادب وخصایل جوانان افغانستانی وغیره دراروپا وغرب ازدیدگاه مردمان ساکن درافغانستان ومنطقه نگریست وقضاوت کرد وحتی افراد واشخاص متمدن افغانستان با متمد نین غربی متفاوت اند.
درنوشتۀ محترم بغلانی آمده است : با سفسطه نمیتوان حقایق تاریخی را جعل وپنهان کرد) باید گفت سفسطه که مفاهیم فلسفی را با سخنا ن غیرعلمی وغیرمنطقی آمیختن مفهوم دارد که بعضی ها مطالب متناقض ومملو ازپارادوکس رانیزسفسطه میگویند ولوکه این مطالب فلسفی هم نباشد ، چنانچه دربسیاری اوقات دربحث های طولانی وکج بحثی های غیرعالمانه این سفسطه گوئی (تناقض گوئی) روی میدهد وبعضی اوقات درنوشته های واکنشی واحساساتی نویسنده گان نیزخودرا نشان میدهد اما جعلیات عملی است مغرضانه که درزمان به خطر افتادن منافع یک شخص یا یک گروه قومی یا سیاسی برای فریب اذهان مقابل ودرست جلوه دادن آنچه میکویند ویا درگذشته گفته اند ازقوه به فعل می آید که احتمالا چنین جعلکاران درمقابل محترم بغلانی شاید وجود عینی وفیزیکی نداشته باشد زیرا ایشان فعلاً درموقعیت ومنزلتی قرار ندارند که درصورت جعل نکردن درمقابل محترم بغلانی ، مخالفین شان متضررگردند.
محترم بغلانی گفته اند:بقول عبدالحسين زرین کوب «... حقيقت آنستکه تأریخ جنگها، تأریخ فتوحات و تأریخ امپراطوری ها به هيچوجه نمایندۀ تأریخ واقعی انسانيت نيست. اگر چيزی هست که تأریخ واقعی انسانيت را می تواند بدرستی نشان دهد ترقيات معنوی انسان است و پيشرفتهای مربوط به صنعت) ازگفتارزرین کوب پیداست که اوبیشتربه معنویات ومسایل روبنائی اتکا دارد که برای بسیاری ازدانشمندان عرصه های علمی فلسفی که تمام پدیده های مادی ومعنوی جهان را بصورت دیالکتیک مرتبط بهم مطالعه مینمایند شاید قابل پذیرش نبا شد زیرا این گفتاردرحد یک نظریۀ انتزاعی است.
زرین کوب گفته است : جنگ ها و فتوحات کسانیکه مؤجد امپراطوری های بزرگ بوده اند غالباً به نتيجۀ پایدار نرسيده است. تمام امپراتوریهای که در طی تأريخ بوجود آمده اند، همچون بنای متروک و ناتمام به تجزیه و انحلال محکوم شده اند ... تنها تأثيری هم که در وجدان انسانيت باقی گذاشته اند عبارت است از حس غرور در بين اعقاب فاتحان و حس کينه در بين اخلاف مغلوبان)زرین کوب که با نفرت ازجنگ خواسته است سخن بگوید وموجدین امپراتوری ها،جنگها وفتوحات آنهارا ناپایداروبه بنای متروک تشبیه کرده است خواسته است ازخود روحیۀ صلح خواه وضد جنگ نشان بدهد وموجدین امپراتوری هاراکه باعث افتخارتمام نژادهاواقوام پیروخط این امپراتورها اند فاقد ارزش وانمود کرده است درحالیکه ملت ایران امروزی به موسسین امپراتوری کوروش کبیرو ساسانی ها ، واقوام افغانستان به موسسین امپراتوری آریائی ها ، کوشانی ها ، وتورک ها و ملت تا جکستان به موسس دولت سا مانی ها وهمچنان هرملت به موجدین امپراتوران اسلاف شان افتخارمینمایند وتلاش برای مخدوش ساختن این افتخارات بسیاری اوقات انگیزۀ جدال های لفظی وقلمی بین وارثین این افتخارات میگردد واین نادرست ولرزان بودن پایۀ نظریۀ زرین کوب را نمایان میکند که نباید به چنین نظریات ناپخته دل بست وبه اتکای آن درصدد مخدوش کردن افتخارات اقوام دیگربرآمد.
زرین کوب که کارنامه های افتخارآفرین امپراتوران را به بنای متروک تشبیه نموده درحقیقت خلاف حکم (تنازع البقا) سخن گفته است درحالیکه طبق حکم تنازع البقا غیرازآفریدگا رعالم هیچ چیزدرجهان وما فیها ثابت نمیماند وعلوم مثبته نیزموضوع رابطۀ انسا ن ، حیوان ونبا تا ت را بقسم یک سیکل طرح میکند وتوضیح میدهد که این هرسه دردوران حیات وممات ازهمدیگر تغذیه میکنند وبه حیات ادامه میدهند ، فلسفه نیزحکم میکند مرگ ادامۀ زنده گی است ودرآیت قرآن شریف نیز آمده است (والحی من المیت والمیت من ا لحی) یعنی زنده گی ادامۀ مرگ است ومرگ ادامۀ زنده گی است وقتی چنین فارمول هائی ازاحکام مذهبی ، فلسفه وعلوم مثبته دردست است امپراتوران را به بنای متروک ویا محکوم به تجزیه وانحلال تشبیه کردن یک خود خواهی درویش مآبانه است که پیام ارزش ندادن به دفاع ازسرزمین ومیهن وروحیۀ ضد پاتریاتیستی دارد که مذموم است.
زرین کوب درنتیجه گیری ازتاریخ تقابل امپراتورها وجنگجویان کشورها که درحقیقت مدافعان منافع عامه بوده اند آنهارا متهم کرده است که تنها حس غروردربین اعقاب فاتحان وحس کینه دربین اخلاف مغلوبان باقی گذاشته اند ، این حقیقت است که درهرجنگ غالب ومغلوب وجود دارد اما بسیاری اوقات مغلوبین جنگ زیرفرمان فرمان روای جدید که عادل ترازفرمان روای قبلی شان بوده وحقوق پا مال شدۀ قبلی آنهارا اعاده واحیا کرده اند بجای کینه خوشبینی های زیاد به فرمان روای جدید ازخود نشان داده ودرخدمت آنها قرارگرفته به تلاش زنده گی شان ادامه داده اند بناءً داوری زرین کوب درموردامپراتوران ، غیرعالمانه است که گیرائی ندارد.
تاریخ نشان میدهد که زمین با داشته های خود چه درسطح آن بوده مثل آبهای شوروشیرین حیوانات آب زی وخشکه زی ، میدان های وسیع قابل کشت وکشاورزی ، علوفۀ وافر، جنگلات طبیعی و مصنوعی پرثمر وکثیرالاستفاده وامثال آن وچه دردل آن بوده مثل مخازن عظیم نفت وگاز، طلاوسایرفلزات واحجارکریمه ، درطول قرون وسده هامنبع مناقشه وانگیزۀ جنگها بین امیران ، امپراتوران وشاه هان وپیروان آنا ن بوده است که بهترین این فرمانروایان درتاریخ ، همان هائی محسوب گردیده اند که ازیکطرف به گسترش اعتقادات مذهبی شان تلاش کرده وازجانب دیگربرای حفظ وحراست سرزمین شان همچون شیرغران وعقاب های بلند پرواز وتیزبین با توانمندی خیره کننده یی مراقب بوده اند واینکه با تمام این تلاش ها پس ازمد تی طویل یا قصیرطبق قانون تنازع البقا چشم ازجهان پوشیده اند موافق به ضرب المثل وطنی(هرکی راپنجروزه نوبت اوست) نوبت به دیگران رسیده برخلاف نظرزرین کوب عملکرد های مثبت آنهارا بی ارزش نمیسازد بلکه اعمال آنها ، روح پاتریا تیستی وهمبستگی را درنهاد اخلاف شان دمیده آنهارا درستیغ قهرمانی ودفاع ازسرزمین وخانه وکاشانۀ شان قرارمید هد وبه دیگران پیام روشن ارایه مینماید که با اخلاف چنین اسلاف قهرمان وپاتریا تیست نمیتوان به آسانی پنجه نرم کرد واین نماد قهرمانی مردم دردفاع ازاستقلال وتمامیت ارضی محسوب میگردد که بعدازبرقراری کشورها وبه رسمیت شناخته شدن حدود جغرافیا ئی آن ، درتاریخ جنگ ها (شکست ها وپیروزی ها) بین طرفین درگیربحیث واقعیا ت عینی جامعه وجهان انعکاس یافته است .
محترم بغلانی نوشته اند : یک انسان متفکروتاریخ سازقرن بیست گفته است : اگر بخواهيد در کشور و جامعۀ بخصوص تغيير و تحول مثبت آورده شود باید تأریخ هزارسالۀ آنرا آموخت و در نظر گرفت، ورنه نا آشنا به تأریخ و خصوصيات واقعی جامعه دچار مشکل و گمراهی خواهی شد).
این گفتاروجیزمتفکرمورد نظرمحترم بغلانی ، اگربصورت عمیق با محک علم وفلسفه زیرانالیزقرار داده شود عصاره ومحتوای آن نهایت ضعیف به نظر میرسد زیرا جهان وجامعۀ امروزشکل ایستائی یا بطائت قرون گذشته را ندارد ، شکل پویا وحتی بالنده وجهنده رابخود گرفته است واین پویا ئی وبالنده گی جهان که با توان علوم مثبته ، تکنالوژی مدرن وحتی بیوتکنالوژی وجهان کمپیوترتوام است تغیرات شگرف وغیرقابل پیشبینی را حتی درظرف یکسال درمعرض مشاهده میگذارد چه رسد به هزارسال،
تاریخ بشریت که مجموعۀ فعالیت ها ی نظامی سیاسی ، علمی وفنی ، اقتصادی وکلتوری وتغیرات مورفولوژیک وپولیتیکل جیوگرافیک درکرۀ زمین وحتی تسخیرات فضا وستاره ها رامنعکس میسازد ومجموع این جریانات بصورت حطم برمناسبات بین کشورها وقاره ها ، خصوصیات اخلاقی وکلتوری جوامع بشری تاثیرعمیق گذاشته آنهارا عوض مینماید ومتحول میکند ودرظرف هزارسال چندین بارهمۀ این مناسبات واخلاق وکلتورآنها نیزعوض میگرد د وحتی هزارسال قبل ازامروزنیز درنظر گفته شود خصوصیات اخلاقی اخلاف هزارسال قبل اقوام وملیت ها بلا تغیرنما نده است یعنی خصوصیات اخلاقی اسلاف هزارساله را هیچ یک ازسلالۀ آنها ندارند ، کارکرد فعالین بیولوژیک (کروموزوم -- دی،ان،ای) البته ازاین امرمستثنی است
بناءً برمبنای گفتاراین متفکرمورد نظرمحترم بغلانی مطالعۀ تاریخ هزارسا لۀ اقوام وملیت ها درقرن21میلادی بحیث یک الیمنت ازخصوصیا اخلاقی وتاریخی همان هزارسال قبل آنها مطلع خواهد ساخت که با اخلاق وتاریخ اخلاف آنها درزمان حاضرقابل مقایسه نخواهد بود بناءً توجه باید داشت که برای شناختن خصوصیا ت اخلاقی وتاریخ وکلتورمعاصراقوام وملت ها بایست خط مشی وعملکردهای حاضرۀ فرمان داران وحامیا منطقه واجتماعی آن مطا لعه گردد که بادرنظر داشت اوضاع عمومی داخلی وخارجی برای رسیدن به یک هدف طرح گردیده است ، درصورت مترقی وعامه پسند وملی بودن این طرح مورد حمایت قرار گیرد ودراصلاح نقایص آن ابرازنظرهای سازنده ودوستانه ارایه گردد ، درصورتیکه تشخیص شود این فرمان روایان یا گروه قومی وسیاسی (حزبی) خواهان سیطره جوئی نژاد گرایانه ، انحصارقدرت بدست گروه منسوب به خود (تک قومی ، تک حزبی) باشد برای افشا وخنثی کردن این طرح وپلان نا شا یست وغیر دموکراتیک واسارت بار، مطابق به حکم شرایط محیط زنده گی مبارزۀ بی امان وبازدارنده ، بازبان وقلم صورت بگیرد وتحرکات دموکراتیک سازمان داده شود ودرچنین زمانی است که زمینه مساعد میگردد تا تمام افراد واقوام تحت ستم هرگونه خورده اختلافات را کنارگذاشته با صرف نظرازکی بودن وچی بودن دریک صف واحد متحد ومنسجم شوندوتحت امررهبران وپیشگامان این کتلۀ متحد ومنسجم بخاطررفع ستم این ستمگران سیطره جو ، دست به اقدامات موثردموکراتیک بزنند وبرای تا مین عدالت اجتماعی ومتساوی الحقوق بودن کلیه ساکنین کشورراه وچاره بسنجند ، این است پروژۀ زود ثمربرای نجات ازمخمصۀ واگیرستم واستبداد ، نه راه اندازی منا قشه های بی ثمر ودل بد کننده بخاطردفاع ازمسایل روبنا ئی که فاصله هارا بین اقوام دارای مشترکات وسیع تاریخی ، کلتوری وفرهنگی عمیق میسازد .
(با قیدارد ).