Friday, April 20, 2007

شیپوربیداری


سید احمد شاه دولتی فار یا بی
21 / 4 / 2007
جبهۀ ملی شیپوربیداری
------------------------
طبق حکم عام فلسفی هر پد یدۀ جهانی دارای دوقطب متضاد است که درافادۀ عام (مثبت ومنفی ) گفته میشود ، برپائی جبهۀ ملی درافغانستان ازطرف عده یی ازشخصیت های ملی ومبارزان راه آزادی ودمو کراسی نیزبحیث یک پدیدۀ سیاسی اجتماعی دارای دوقطب متضاد است که ازلحاظ تیوری دررأ س قطب مثبت جبهه هوادران تامین وتعمیم امنیت وثبات درکشور، بنیاد گذاری دموکراسی ، علاقمندان مشارکت مردم درامور سیاسی ، طرفداران وحدت ملی ، رزمنده گان راه باز سازی ، عمران و انکشاف مملکت ، عاشقان استقلال تمامیت ارضی وارزو مندان بهبود زنده گی همگانی وارتقای سطح رفاه اجتماعی وکشایش باب آرزوها وسعادت مردم کشور قرارمیگیرند که نصب العین آنها تامین امنیت وتجد د حیات ، شکستن قالب مناسبات اربا ب رعیتی ، فقر زدائی ،ارمغان رفاه اجتماعی برای تمام مردمان ساکن درمیهن ، تعمیم حقوق وآزادی های دموکراتیک درتمام قلمرو قضائی کشورمطابق به اصول اساسی دموکراسی های جهان شمول است علمبرداران دموکراسی که خودرا پیشگام دراین عرصه می پندارند طبق این تیوری عده یی ازشخصیت ها ی سیاسی متجرب افغانستان خودرا واجد شرایط قرار گرفتن درقطب مثبت جبهۀ ملی انگاشته خواست واهداف سیاسی خود را بحیث مؤسسان جبهۀ ملی افغانستان درهشت مادۀ کلی ودربیست ویک ماد ه باشرح جزئیات اهداف سیاسی آن به منزلۀ برنامۀ کاری پس ازتوافقات وامضای پلاتفرم مشترک بمنظورآگاهی عامۀ مرد م کشورودوستان بین المللی افغانستان درمطبوعات ، رسانه های جمعی وسایت های انترنیتی که یک رسانۀ جمعی بیدون مرز وجهان شمول است وسیعاً انتشا ر داده اند تا جهانیان مطلع باشند که شاملین درجبهۀ ملی افغانستان بصورت علنی وشفاف برای ایجاد دمو کراسی وتعمیم آن فعالیت مینمایند که باشعارپیاده نمودن دموکراسی ، تامین امنیت ، بازسازی وانکشاف افغانستان مغایرت ندارد ودرتضاد با پلان های بین المللی دربارۀ افغانستان نیز نمیباشد . درقطب منفی این پدیده افراد واشخاصی قرارمیگیرند که ازتغیروضع موجود نا خورسند وناراض اند آنها ممکن است حاکم بودن فضای سربی ، انارشیزم ولاقیدی که زمینه های فراچنگ آ وردن عواید سرشارازمجراهای غیر قانونی مثل تولیدوقاچاق مواد مخدر ، اختلاس ازپول بیت المال بازد وبندهای محرمانه با سوء استفاده گران وسازمان های رنگارنگ وابسته با صاحبان صلاحیت درامورکشور ، تلاش گران بقای مناسبات ارباب رعیتی ، پیروان سیاست حفظ قبیله سالاری واتنی سیستم (تک قومی ) ومزدوران آنها ازقوم وتباردیگرکه مثل دلقک ها وسیله یی برای زنگ دل زدائی ایشان چپ وراست مطابق حرکات زبان ودهان باداران شان درحرکت وتخریب اند قرار دارند وهمچنان عناصرسیاسی ضد دموکراسی ، افراد بی علاقه به آیندۀ کشور ومردم ، حقوقدانها ونظریه پردازان مغرض ودرباری وافراد بیخبرازامورسیاست های داخلی وبین المللی متکی به مغرضان که درظاهربرای فریب مردم اکت های دموکراتیک ازخود نشان داده شعارهای غیرعملی دموکراسی را نشخارمینمایند وهمین سان افراد بدسگال عاشق به جمع آوری پول وثروت برای پرکاری حسا با ت بانکی متعلق به خود واعضای خانواده های شان درخارج وداخل وامثال آنها قرارمیگیرند ، مخالفین وموافقین جبهه (به استثنای بیطرفان ) ازنخستین روزبنیاد گذاری اش طبق تیوری تشکیل جبهه دردوقطب مثبت ومنفی آن بسیج گردیده با ارایۀ سخنان مثبت ومنفی با هم روبرو شدند واینگونه گفتگو ها ادامه خواهد یافت ، ازاین سبب جبهۀ ملی به شاهین ترازو تشبیه میگرد د که موضوع گیری توده های میلیونی مردم به قطب مثبت یامنفی آن بحیث سنگ پاسنگ ارزش تعین کننده پیدا مینماید ، طوریکه ازانعکاس نظریات اشخاص وافراد دارای موقعیت های اجتماعی وسیاسی احساس میگرد د تیم کاری رئیس جمهورکرزی نه تنها خود باپیروا نش درجهت قطب منفی جبهۀ ملی قرارگرفته اند بلکه به روحیه وموضع گیری رئیس جمهورنیزتاثیرات خودرا داشته اند چنانچه رئیس جمهورکرزی درآغازین مرحلۀ نوپائی جبهۀ ملی افغانستان درکنفرانس خبری درکابل ازتاسیس جبهه ملی با ابراز نا خورسندی گفت : هدف مؤسسین جبهه تغیردادن سیستم دولتی ازریاستی به پارلمانی ، انتخابی کردن والی ها برای آوردن فدارالیزم ، تغیر دادن قانون اساسی با تشکیل لویه جرگه است ، شاهدا ن عینی گفتند رئیس جمهوردرجریان اظهاراتش آنقدراحساساتی شده بود که حتی صدایش میلرزید رنگش تغیر نموده بود ، درلحظات قرار داشتن درچنین حالت نگرانی وعصبانیت بوده است که بصورت نادرست وغیرمنطقی اظهارداشته است : (مردم افغانستان طعم نظام های پارلمانی وفدرالی را چشیده اند ونمیخواهند یکباردیگراین نظام ها برآنها تحمیل شود... بی بی سی جمعه 6 اوریل 2007 ) من شخصا ً باورندارم که این سخنان بی پایه را حامد کرزی بحیث تحصیل کرده دررشتۀ حقوق وآگاه ازمحسنات سیستم فدرالی درامریکا واروپا که انتخابی بودن والی ها جزئی ا زحقوق دموکراتیک مردم است گفته باشد واین گفته ها شاید سخنان آمیخته با نظریۀ خام وارادۀ انتی دموکراتیشن خود خبرنگاران باشد که پردازداده شده برای درتنگنا گذاشتن هوادران جبهۀ ملی اززبان حامد کرزی منعکس گردیده است واگراین جملات بین قوس که ازبی بی سی نقل گردید کما هوه حقه درست سخنان حامد کرزی باشد من نمیخواهم به آن تبصره نمایم وصرفاً این ضرب ا لمثل را نقل میکنم که میگوید ( پسته های پوچ را لب بسته به) ویا میگویند ( خانۀ بی جنس خالی بسته به) . به رئیس جمهور کرزی شاید توسط افراد مخالف جبهه گفته شده است که جبهه برعلیه ریاست جمهوری نضج یافته وعرض وجودکرده است ، رئیس جمهور نیز برای ضربه زدن به جبهه وایجاد تزلزل درموضع گیری ها ی اشخاص وافراد به نفع جبهه ، سخنان نا سنجیده ارایه نموده وحتی انگیزۀ شکل گیری جبهه را منوط به حمایت احتمالی برخی ازسفارت خانه های کشورهای همسایه قلمداد نموده بمنظور ایجاد رعب وترس درنهاد مؤسسان جبهۀ ملی گفته است به وزارت خارجه وشورای امنیت ملی وظیفه می سپارد تا درمورد اینکه کدام منبع مشوق آنها درایجاد جبهه شده است تحقیقات نمایند . رئیس جمهور کرزی که احتما لاًباتوسن خیال دیگران ومنفی بافان به پیش تاخته ودربارۀ ایجاد جبهه ، خارجی را مشوق آن پنداشته است غیرازاوهرسیا ستمدارآگاه از الفبای مبارزۀ سیاسی درک مینماید که عامل اصلی واساسی بوجود آمدن جبهۀ ملی افغانستان درجوارده ها عامل سیاسی واقتصادی ، مستولی شدن فقروتنگـدستی درجامعه ، گسترش روزافزون شروفسا د درکشوراست که ازوزارت خانها تا قدمه های پائین واحد های اداری وحسابی به آن آلوده شده اند ، عوامل دیگرآن حق تلفی ها ، زورگوئی ها ونا امنی ها ئی است که ازصفحات جنوب کشور، اشخاص وافراد وابسته به شبکات القاعده وطالبان تا داخل شهر کابل راه یافته حتی موکب دیپلومات های سفارت امریکا را درمنطقۀ تحت کنترول ومحافظت خود امریکائی ها هدف حملات مرگبار قرارمیدهند وفضای تنفس را به مردم کابل ورهبران شان نا مطمئین میسازند . میگویند (حساب پاک ازمحاسبه چه باک ) اگرمقامات برسراقتدارافغانستان علاقمند دموکراسی بوده و نیم کاسه یی زیرکاسه نداشته باشند چرا ازتاسیس جبهۀ ملی که مؤسسین آن به امید خدمت به مردم سراسرکشورباشرح جزئیات برنامۀ کاری خویش کمربسته اند مشوش گشته اند وزیرپای شان داغ آمده است ، اقتدارگرایان و خود منشان شاید به طرح ها وپیشنهاد های سازندۀ انها وقعی نگذاشته اند ، رئیس جمهورکرزی به نماینده گی ازاین اقتدارگرایان وسلطه جویان که درقطب مخالف مؤسسین جبهه قراردارند ازانتخابی بودن والی ها وایجاد سیستم پارلمانی که درمادۀ اول ودوم جزئیات اهداف سیاسی جبهه آمده است ابراز نگرانی کرده ودرنکوهش آن بصورت ناهنجارسخن گفته است این گفتاراو مبین حرکاتش برضد دموکراسی ونیات نهانش را که بنام دموکراسی فریفتن مردم افغانستان ودورنگهداشتن مردم ازمشارکت درانتخاب رهبران ارگانهای ولایات ومحلات بوده است افشا ساخت ، رئیس جمهورکرزی که ازعمرریاست جمهوری اش زمان ناچیزی مانده وفکرمیشود درآینده به پست ریاست جمهوری الترناتیف اوبه میدان آورده خواهد شد و درصورت نبود الترناتیف بازهم به خود اوبخت یاری کند که بحیث کاندید درانتخابات اینده شامل رقابت های انتخاباتی گرد د مردم افغانستان به احتمال یقین با درنظرداشت نا کامی اودرعملی ساختن وعده هایش و ناکارآمدی او درخدمت به وطن ومردم افغانستان به رئیس جمهور کرزی راء نخواهند داد بخصوص که مجاهدین ورجال سیاسی وبانفوذ کشور، درشمال ، شرق وغرب کشورنسبت کنارگذاشته شدن ازقدرت ویا تلاش کرزی وتیمش برای کنارگذاشتن آنها ، به او راء نخواهند داد ودرجنوب کشورنیزنسبت نداشتن پایگاه سیاسی واجتماعی وبخصوص نسبت عدم گسترش حاکمیت قانون وعدم تامین امنیت وثبات نخواهد توانست ارای مردم را جمع آوری نماید که همۀ این اشکالات ، رئیس جمهور کرزی را به بن بست وناکامی مواجه خواهد ساخت ونام حامدکرزی بحیث شخصی که زیرتاثیرعده یی ازسیطره طلبان که درآرزوی احیای زمان استبدادی امیرعبد الرحمن خان بمنظورایجا د یک حکومت متمرکزاند باقی خواهدماند واین خواست نا مناسب که باشعار دموکراسی ومردم سالاری درتضاد است درعصرحاضرهیچگاه ازطرف مردمان سالم اندیش تا ئید نخواهد گردید وحتی حامیان بین المللی افغانستان نیزازمردمان ترقی خواه و هوا داران دموکراسی حمایت خواهند نمود . یقین است که ارگان های رهبری ولایات انتخابی نگرد د پلورالیزم سیاسی نیزمانند گذشته زیر چلیپا قرارگرفته وماهیت ریاست جمهوری باشعار های قلابی (دموکراسی وعدالت اجتماعی) جزفریب اذهان عامۀ مردم هیچ مفهوم پیدا نمی کند وخصلت چنین ریاست جمهوری همانطوری که فعلا ًهست با امارت طالبان وجمهوری داؤود خان همرنگ وهمسنگ می پاید ، همانطوری که میگویند ( کورهم میداند نمک شور است ) هرشخص کم سواد ودورازدنیای سیاست نیزمیداند که چنین ریاست جمهوری باچنین خصلت امارتی که زیر ارادۀ یکنفرقرار دارد ، عزل ونصب والی ها ، شهر داری ها وسفیران کشوربه ممالک متحابه بصواب دید این امیر که نامش رئیس جمهوراست به درد جامعۀ نمیخورد که میخواهد به حمایت بین المللی بسوی ترقی ، دموکراسی وعدالت اجتماعی گام بردارد واین سیستم ریاستی گرفته شده ازامریکا جدا ازفدرالیزم که درصورت تکامل به دیکتاتوری میرسد یک سیستم نا کارآمداست که باید ازان دوری جست واین سیستم ازلحا ظ داشتن خصلت غیرملی وغیردمو کراتیک وتاریخ گذشته یی است که باید با آن وداع گفت . ترکیب جبهۀ ملی : قطب مخالف جبهۀ ملی افغانستان برای فریب اذهان عامه ومتزلزل ساختن مردم درموضعگیری به نفع جبهه ، بصورت کاملاً مغرضانه ازطریق رسانه ها ومطبوعات به تبلیغات منفی آغازنموده مکرراً ، ابرازداشته اند که ترکیب جبهه نا متجانس است ، به این مغرضان سیاسی وفریب دهنده گان اذهان عمومی باید گفت : زمانی که اوضاع درکشوریا جهان تغیر نماید منافع ملی به خطر مواجه گرد د نیروهای سیاسی با اید یا لوژی های متنوع وحتی متضا د میتوانند برای حفظ منافی ملی ومنفعت استقلال کشورشان با تمام موقعیت های ایدیالوژیک وستراتیژیک نا متنجا نس خویش بمنظورخنثی نمودن پلا نهای پایمال ونابود کنندۀ متعرضین ودشمنان عدالت ودموکراسی دریک جبهۀ واحد بسیج شوند ومشترکاً عمل نمایند که مثال های تاریخی فراوانی دراین مورد تشکیل جبهۀ نامتجانس ودست یافتن به اهداف مشترک شان وجود داردکه چند نمونه بطور مثال تذکارداده میشود : زمانیکه حزب ناسیونال دموکرات آلمان برهبری آدلف هتلرکه درتاریخ بنام (آلمان نازی) یادشده است درسال 1939 جنگ سیطره جوئی نژادی وکشورکشائی را آغازنمود که منجر به جنگ دوم جهانی گردید ، رهبران سه قدرت بزرگ جها نی مثل جنرال آیزنهاوررئیس جمهورایالات متحدۀ امریکا که بنام امپریالیزم یانکی یا د میگردید ، جوزف ستالین رئیس جمهوراتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی که بنام اردوگاه سوسیالیزم وکمونیزم مسمی بود ، وینستن چیر چل صدراعظم بریتانیا که بنام دولت مقتدراستعماری بریتانیا ی کبیرشهرت داشت برای متوقف نمودن جنگ ومحاصره کردن اردوی پنج میلیون نفری هتلر دریک جبهۀ سیاسی نظامی گرد آمدند که این جبهۀ نا متجانس درتاریخ بنام متفقین ضد هتلر قید شده است ، جبهۀ متفقین یعنی امریکا ،شوروی وبریتانیا تاپیروزی بر نیروهای نظامی هتلرومتحدان آن ( موسیلینی درایتالیا وهیرو هیتو درجاپان ) دریک جبهۀ واحد قرار داشته جنگ مقابله با قشون هتلر را با تمام گسترده گی آن ازشورای نظامی مشترک با مشاورین خود رهبری وسوق واداره میکردند چنانچه درتاریخ آمده است وقتی درسال 1944 درفرانسه علیه قوای اشغالگرهتلرقیام صورت گرفت جنرال دوگول فرمانده کل قوای فرانسه به دفترمرکزی جبهۀ متفقین ضد هتلرمراجعه نمود ه گزارش داد که ملت فرانسه علیه قوای هتلرقیام کرده اند وپیشنهاد نمود که برای دفاع ازقیام کننده گان ، فرقۀ زرهدارفرانسه دراختیارش قرار بگیرد ( دران وقت تمام قوای فرانسه زیر فرمان شورای نظامی درقرارگاه نظامی مشترک قرار داشت) آیزنهاور، ستالین و چیرچل پس ازمشوره وارزیابی به پیشنهاد جنرال دوگول جواب مثبت دادند ، فرقۀ زرهدارفرانسه وقتی به پاریس رسید مورال قیان کننده گان بالارفته حملات خود را بالای قشون هتلری ها شدت بخشیدند درحالیکه فرماندهان قوای نظامی هتلر درفرانسه مضطرب ونگران گشته درک نموده بودند که نسبت فراگیربودن جنگ وخالی بودن پشت جبهات شان قوای کمکی به انها نمیرسد مجبور عقب نشینی را ترجیح دادند تا از صحنۀ هجوم بنیان کن وجنگ خانمان سوزجان سالم بدر ببرند . وقتی درهفتم ماه می 1945 هتلر وچند جنرال نزدیک به او خود کشی نمودند جبهۀ متفقین ضد هتلربتاریخ نهم ماه می پیروزی برهتلروغلبه بر فاشیزم را رسماً با نشراعلامیه به گوش جها نیان رسانیدند ، شاملین جبهۀ ضد هتلرکه ازلحاظ ساختارسیستم های دولتی ، خصلت وایدیالوژیک نامتجانس وحتی متناقض بودند یعنی ایالات متحدۀ امریکا دارای سیستم ریاست جمهوری بود که برپایه های سیاسی واجتماهی مردم سالاری(فدرالیزم) استواربودو مشارکت مردم درسیاست واموراهم کشورازطریق شرکت درانتخابات والی ها ، شهردارها ، اعضای پارلمان وسنا وانتخاب رئیس جمهورتحقق می یافت درحالیکه افزار کارو وسایل تولید دردست مشتی ازسرمایه داران قرار داشت که استثمار کارگران وزحمتکشان معمول بود ، اتحاد شوروی دارای سیستم فدرالی( فدراتیف) بود که درعین انتخابی بودن والی ها وشهر داری ها تمام افزار کارو وسایل تولید دراختیار دولت بود واستثمارکارگران وزحمتکشان غیرمجازاعلام شده بود ، دربریتانیای کبیررژیم سلطنتی متمرکز وجود داشت وهنوزسیستم استعماری وقوانین آن کاملا ازرونق نه افتاده بود ، استثمار بشکل نگران کننده یی وجود داشت وحرکات دموکراتیک با کراهیت وتحت فشارارادۀ بعضی از سیاستمداران متجرب بریتانیا که حرکت نکردن براه دموکراسی را مفید به حال بریتانیا نمیدیدند پیش میخزید واین سه کشورشامل جبهۀ ضدهتلر( جبهۀ متفقین) که حیثیت سه قدرت بزرگ جهانی را داشتند ازهرلحاظ باهم نامتجانس بودند وازلحاظ خصلت وساختار نیز باهم نا هم آهنگ بودند بنا به این تجربۀ تاریخی نشخارنمودن سخنان تخریب آمیزبرای ایجاد ناباوری به مردم بمثابه ترسانیدن اطفال ازواکسین فولیو میباشد . مثالهای تاریخی دیگر: وقتی درسال 1967 جنگ بین اسرائیل ولبنان آغازگردید شرایط طوری تغیر نمود که درلبنان کمونیست ها ، اخوانی ها ، مسیحیان ویهودی ها ی ساکن درلبنان ، سرمایه داران وکلیه کارگران وزحمتکشان لبنان واعراب حامی لبنان دریک جبهۀ ضد صهیونیزم متحد شدند همچنان که ازنامش پیدا است این جبهۀ متحد ازلحاظ ساختاراجتما عی وسیاسی وحتی ازلحاظ ساختار تشکیلاتی ، اتنیکی ، عقیده تی واید یا لوژیکی کاملا ً نا متجا نس ونا هم آهنگ بود مقاومت قوی همین جبهه درمقابل هجوم گستردۀ هوائی وزمینی اسرائیل که ازحمایت امریکا برخورداربود سبب شد شورای امنیت ملل متحد با اعزام قوای حافظ صلح درلبنان این جنگ را متوقف نمود ، پس ازهجوم شوروی به افغانستان در1980 تمام مخالفین شوروی اعم ازاهل تسنن وتشیع درافغانستان ، وهابی ها وبنیاگراترین افراد ازکشورهای حوزۀ خلیج ، مدیترانه وکارابین وحوزۀ جنوب شرق آسیا وپاکستان وپیروان ایدیالوژی های سیاسی رنگارنگ دیگرکه درمخالفت با شوروی قرار داشتند زیر شعار( اسلام درخطراست ) تحت رهبری استخبارات امریکاوپاکستان قرار گرفتند این افراد از لحاظ خواست های مذهبی ، ایدیالوژیک وسیاسی کاملاً باهم درتضاد بوده نسبت داشتن هدف واحد ومشترک که ضدیت با کمونیزم وجنگ با قشون شوروی بود شامل یک جبهه گردیده سلاح بدوش کشیده بودند که رهبری این جبهه نا متجا نس به نظامیان پاکستان سپرده شده بود وافراد مسلح این جبهه را که بعدا بنام تنظیم های جهادی نام گذاری شد استخبارات پاکستان درجنگ علیه شوروی درافغانستان سوق واداره مینمود ، اکمالات لوژیستیکی ( مهمات وجنگ افزارهای متنوع ، اباطه واعاشه نیروهای جنگی ومعاش ماهوارآنها وپول نقل وانتقالات جنگ افزارها ومهمات ازپاکستان به داخل افغانستان ) را استخابارات امریکا برعهده داشت که بسیاری ازمردم افغانستان ازان آگاهی دارندودرکتاب (فاجعۀ قرن ما) نوشتۀ دگروال یوسف معاون استخبارات پاکستان نیزتوضیح شده است . درزمان حاکمیت جنرال ضیا والحق درپاکستان 13 سازمان وحزب سیاسی مذهبی جبهه یی راتشکیل داده هدف خودراخاتمه دادن به حکومت دیکتا توری جنرال ضیا والحق وایجاد حکومت ملی دمکراتیک اعلام نمودند وبه مبارزات خود ادامه دادند که هزاران نفرازمامورین وکارمندا دولت دراین جبهه شرکت داشتند حقوق دانان پاکستان هیچگاه با آن مخا لفت نه نمودند . درزمان حاکمیت جنرال مشرف رئیس جمهورپاکستان درسال 2003 نیز جبهۀ مخالف باشرکت تعدادی ازسازمان های سیاسی ومذهبی بنام متحدۀ عمل بوجود آمد که د ر انتخابات درایالات صوبۀ سرحد اکثریت قاطع کرسی های ایالتی را بدست آورده با استفاده از صلاحیت های داخلی ایالت شان به کارخود ادامه میدهند پروسۀ تشکیل این جبهه ها درکشورهای مختلف درشرایط مختلف مبین این حقیقت است که گفتاراستاد حقوق دربارۀ استعفای ولی مسعودمغرضانه وخلاف موازین حقوقی است نظریه پردازی ها درمورد جبهۀ ملی : عده یی ازافرادی که رسانه ها ازایشان بنام حقوقدان ، سیاستمدار و امثال آن یاد نموده با طرح سوالات به اصطلاح آنهارا سر گپ آورده است درخصوص شاملین جبهه بصورت مغرضانه وغیرعالمانه ودور ازفهم سیاسی گفته اند : اشخاصی که درپست های دولتی کارمیکنند نمیتوانند درجبهۀ مخالف دولت سهم بگیرند ، یک استاد درفاکولتۀ حقوق درکابل گفته است : ولی مسعود معاون ریاست جمهوری اگر خواسته باشد که درجبهۀ ملی فعالیت نماید اول باید از پست خود استعفی بکند درغیر آن حق ندارد به جبهه شامل گرد د ) منظور این استاد حقوق کمی تفسیر وتعبیر شود آنچه مستفاد میگرد داین میشود که مخالفین دولت درارگان های دولتی با یستی کارنکند واگر شخصی علیه سیاست های دولت قرار میگیرد باید استعفی دهد ، این طرح دارای مطالب مندرس غیر کارآمد دوران استبداد است که هیچکس خلاف سیاست تصمیم گیرنده گان دربارنمیتوانستند واکنش نشان بدهند ولب فروبسته باقی میماندند ومامورین ارگان های دولتی درنتیجۀ فشارمستبدین ودرباریان به بلی گویان بی اراده یی تبدیل گردیده بودند ، ازفرادستان میشنیدند ونسبت فرودستی اجازۀ گفتاروشنوا نید ن حرفی را نداشتند اما امروز زمان فرق نموده است که متاسفانه این استا د ، یا ازدرک شرایط عقب مانده ویا بصفت بلی گوی قدرتمندان مخالف جبهه لب به سخن کشوده واین شعرشاعررا دراذهان شنونده های سخنانش تداعی کرده است ( تا مرد سخن نگفته باشد + عیب وهنرش نهفته باشد ) به استاد وهمفکرانش باید گفت که درقانون اساسی وقانون احزاب درافغانستان به استثنای منسوبین ارگانهای قضائی ونظامی سایرمامورین ومنسوبین ارگان های اجرائیه وتقنینیه ازشمولیت وفعالیت درحزب سیاسی وائتلاف ها که جبهه نیزازفعالین کلکتیفی احزاب سیاسی متشکل است منع وغیر مجاز شمرده نشده است ، فعالین بعضی ازرسانه های خبری نیزکه خود روحیۀ ضد جبهۀ ملی را داشته اند بنام جمع آوری نظریات درمورد جبهه ، به شاگردان مکاتب وکارگران ومهاجرین کم سواد ودوراز سیاست درخارج ازکشورکه نسبت ارتبا طات همیشگی حتی تیلفون های آنهارا نیز داشته اند مراجعه نموده سخنان خنده آوری را ازاین افراد برودکاست نموده اند( هرکی درانجام کاروفکر احوال خود است ) بهترین شکل مبارزۀ سیاسی آن است که با تابع بودن به شرایط محیطی درتغیروضع محیط ومناسباتی که جوابگوی خواست های مردم نباشد تلاش صورت بگیرد . درمورد اینکه احمد ولی مسعود معاون اول رئیس جمهورو مامورین عالیرتبه که درارگانهای دولتی کارمیکنند میتوانند بر ضد سیاست دولت با استفاده ازآزادی اراده وبیان مبارزه بکنند یانه ؟ مثالی ازشیوه وسیستم دولت امریکا وبریتانیا تذکارداده میشود : همکاری ومبارزۀ مخالفین سیاسی با دولت درامریکا وبریتا نیا : برخلاف نظریات استاد حقوقدان درکابل ، درایالات متحدۀ امریکا بلند پایه ترین اشخاص ضد سیاست رئیس جمهورامریکا درپست های کلیدی ومهم دولتی ایفای وظیفه مینمایند که خانم پلوسی رئیس شورای نماینده گان درپارلمان درمخالفت با سیاست جورج بوش رئیس جمهورامریکا قرار دارد وده ها استاد دانشگاه درعرصه های مختلف علمی وفنی که درپست های حساس اجرای وظیفه مینمایند با بعضی سیا ست های ریاست جمهوری مخالفت میکنند ، دربریتانیا که سیستم دولتی پارلمانی وشاهی مشروطه است درمقابل حزب حاکم ائتلافی که صدراعظم در رأ س آن قراردارد کابینه یی بنام کابینۀ سایه) وجود دارد که بعضی ها آنرا دولت سایه نیز میگویند وظیفۀ کابینۀ سایه انتقاد ازسیاست های نادرست ویا رد سیاست غیرمفید دولت است ، اعضای کابینۀ سایه که منسوب به حزب محافظه کارمخالف دولت بریتانیا است درمباحثات پارلمانی درمقابله با اعضای کابینه دولت نقش برازنده دارد مثلاً وزیر معارف حزب حاکم درمورد نصاب تعلیمی وجلب وجذب کمتر ویابیشترمحصلین به رشته های معین طرحی را به مجلس ارایه نماید وزیرمعارف کابینۀ سایه که مخالف دولت است باشرح وبیان قانع کننده یی نقایص طرح اورا برجسته ساخته طرح دیگری را توام با دلایل کافی ومنطقی درمورد بهتربودن آن به مجلس ارایه مینماید که اعضای مجلس نماینده گان بر اتکای دیالوگ رقیبانه واستد لال درمورد محسنات طرح خوب ، آنرا می پذیرد وطرح نادرست رد میگرد د که این شگرد برخود را دانشمندان سیاسی بهترین روش در امر رسیدن به اهداف ملی دموکراتیک می پندارند ، نه استاد حقوق و علوم سیاسی ونه استاد حقوق بین الدول ، هیچکدام بخود اجازه نمیدهند درهمچو قضایا مانند استاد فا کولتۀ حقوق درکابل سخنان غیرعلمی وناهنجاربزنند . درکشورهای اروپائی که براه دموکراسی درحرکت اند حتی ردیف بندی کرسی های محل اجلاس بصورت ( یو) تنظیم گردیده وردیف بندی کرسی ها بصورت پشت درپشت ویا رودررو را مراعات نشدن حقوق دموکراتیک شاملین اجلاس می پندارند . درایالات متحدۀ امریکا ، بریتا نیا وسایر کشورهای اروپا ئی ، احزاب متعد د سیاسی وجود دارد که بزرگ ترین انها درامریکا (حزب جمهوری خواهان ودموکرات ها ودربریتا نیا حزب کارگر وحزب محافظه کار) است احزاب سیاسی دراین کشورها مثلیکه درافغانستان رایج ساخته شده است ثبت وراجست نمیشوند چنانچه درگذشته هادرامریکا ، بریتا نیا وسایرکشورهای اروپا احزاب سیاسی کارگری وکمو نیستی نیز فعالیت میکرد وتظاهرات خیابانی واعتصابات عمومی را سازماندهی مینمود محدودیتی علیه آنها وضع نشده وفعالین احزاب کمونیستی که درارگان های مختلف دولت کار میکردند زیرتعقیب قرارنداشتند ( البته استثنا ا ت شامل پرنسیپ کلی این روند نمیشود ). درفرانسه وبعضی کشورهای دیگرفعلا نیز حزب کمونیست درپارلمان کرسی هائی را درانتخابات بدست می آورند وحضور دارند مثلا درفرانسه درسال 2005 میلادی ازمجموع احزاب شامل دررقابت های انتخاباتی پنج حزب توانسته بود به پارلمان راه یابد که عبارت اند از( اتحاد دموکراتیک ملی فرانسه ، دموکراسی برای فرانسه ، حزب سوسیالیست فرانسه ، حزب کمونیست فرانسه ، حزب سبزها ) که ازجملۀ آنها ( حزب اتحاد دمو کراتیک ملی فرانسه وحزب دموکراسی ملی فرانسه ) بصورت ائتلافی کابینه را تشکیل داد ند که ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه عضو حزب دموکراتیک ملی فرانسه است واعضای سه حزب دیگر که درپارلمان فرانسه حضور دارند مخالف حزب ائتلافی حاکم فرانسه هستند که ازطرح خوب ومفید آن حمایت میکنند ودرمقابل طرح های غیر مفید دولت مخالفت مینمایند ، مؤ سسین جبهۀ ملی افغانستان نیز که بشمول ولی مسعود معاون اول رئیس جمهورکرزی ، یونس قانونی رئیس ولسی جرگه وشخصیت های دگرخواسته اند با تابع بودن به شرایط عینی جامعه و قوانین کشور علیه نابسامانی ها ونارسائی ها مبارزه نمایند ازایجابات دمو کراسی است که البته رئیس جمهوروتیم او طرح های معقول ومفید به حال مردم وکشور را پیش بکشند با آن مخالفت صورت نخواهد گرفت اما خلاف اساسات دموکراسی طرح هایی برای تمرکز قدرت بدست یکنفر ویا یک قوم طرح گرد د با آن نه تنها مخالفت بلکه برای رد آن مقاومت ومبارزه صورت خواهد گرفت ( درفرانسه از95 ایالت وپنج منطقۀ مستقل خارج از وابستگی به ایالات که مستقیما با پاریس رابطه داشته اما ایالت ویا ولایت گفته نمیشود مجموعاً 577 وکیل پارلمان انتخاب میگرد د . تجارب تاریخی نشان میدهد که عقاید سیاسی مردم درهرجامعه نظر به خواست زمان تغیرمیکند وحتی تیوری های سیاسی همیشه لایتغرنمیماند آنچه تغیرنمکند دین ومعتقدات مذهبی است که گفته میشود صلاحیت تغیردادن ارشادات مذهبی مجاز نمیباشد اما به منظور خدمتگذاری به خلق الله پیشگامان مذهبی میتوانند گاهی مذهب را درخدمت سیاست قرار داده وگاهی سیاست را درخدمت مذهب قرار بدهند وگاهی نظر به حکم زمان سیاست ومذهب را باهم مدغم نموده تیوری واستد لال خودرا شکل داده وقوام بخشند وبرای رسیدن به اهداف سیاسی مذهبی به پیش بروند واگربه وضعی مواجه شوند که یکی ازاین ایدیالوژی ترکیبی ( سیاسی ، مذهبی ) برنده گی خودرا ازدست بدهد ازبخش برنده تراین ایدیالوژی استفاده میتوان کرد بنا ءً ترکیب جبهۀ ملی افغانستان که به نظر عمق نا اندیشان نسبت سهیم بودن احزاب چپ وراست دیروزومبارزاتی که علیه همدیگر انجام داده اند نامتنجا نس متبلور میگرد د درحالیکه تشکیل چنین جبهات نا متجانس سود مند درتاریخ زیا د است که درسطور بالا ازان مثالهائی ارایه گردید این نکته را نیز نباید فراموش نمود که دردید گاه سیاسی منسوبین خلق وپرچم که ازشاملین این جبهه بشمارمیروند با گذشت زمان وتغیراوضاع ومناسبات جهانی اصلاحات غیرقابل تردید ی بوجود آمده است چنانچه امروز هیچکدام آنها مانند گذشته ازایدیالوژی سیاسی مارکسیزم ولیننیزم پیروی نمیکنند ، اخوانی ها وتنظیم های جهادی نیز مثل زمانهای پیشین خوی وخصلت ضدیت با پرچمی ها وخلقی ها را ندارند ودرشرایط فعلی افغانستان به امید خدمتگزاری به مردم و کشوربا پیش کشیدن اهداف جدید درجبهۀ ملی گرد آمده اند که براندام شؤنیست مشربان ، سیطره گران وقبیله سالاران وعلاقمندان باز آفرینی سیستم استبدادی امارت گونه لرزه افتاده است وچوکره های این تیپ افرا د در داخل وخارج به تبلیغات گوش خراش وتهوع آوربرضد جبهۀ ومؤسسین آن پرداخته اند درحالیکه ازلحاظ تیوری سیاسی گرایش عامه به طرح ها واهداف جبهۀ ملی روبه فزونی است البته شخصیت ها ی شامل در جبهه نیز نقش خودرا دارند . توطئه برای ایجاد تردید درمورد جبهه ملی افغانستان : مخالفین جبهۀ ملی افغانستان که فکرمیکنند درصورت تحقق اهداف جبهه ازقدرت کنارزده شده منابع سرشارعایداتی( سوء استفاده مالی واختلاس ازبیت المال) را ازدست خواهند داد به انواع مختلف دست به فعالیت های تخریبکارانه وحتی توطئه آمیز میزنند . مصطفی ظاهرنسل پنجم خا ندان آل یحی ویانسل سوم دوران حاکمیت سلطنتی ونواسۀ باهوش وتحصیل کردۀ ظاهرشاه طی مصاحبه یی با بی بی سی درمورد نشر اعلامیه ازجانب جد بزرگش دربارۀ جبهۀ ملی گفت : جد بزرگم المتوکل علی الله (ظاهر شاه ) نسبت مریضی وکهولت سن درمو قعیتی قرارندارند که دربرابر جبهه بانشراعلامیه موضعگیری سیاسی نمایند . این گفتۀ مصطفی ظاهر، این مفهوم را درخود نهفته دارد که قدرتمندان مخالف جبهه خواسته اند برای ایجاد تردید به مردم افغانستان ، حتی ازنام ظاهرشاه سوء استفاده نمایند وآن مرد بی غرض بازنشسته ومریض بیحال ، قرارداشته درپنجۀ کهولت سن را با دخالت دادن درمسایل سیاسی فعلی افغانستان بدنام ترسازند . وزیرعدلیۀ افغانستان نیز احتمالاً توسط حلقات معین وادار شده است که با بهانه قراردادن عدم راجستریشن جبهۀ ملی افغانستان فعالیت آنرا غیر قانونی اعلام نماید درحالیکه سیاستمداران ودانشمندان علوم سیاسی بخوبی میدا نند اعضای مؤسس جبهه که حد اکثرازجملۀ قانونگزاران کشوراندواگاه هستند که جبهۀ ملی وسیاسی درافغانستان نسبت داشتن مشترکات دراهداف سیاسی شان ازکلکتیف های منظم واحزاب سیاسی موجود درکشورکه قبلاً راجستر گردیده اند تشکیل شده است که ضرورت به راجستریشن مجد د ندارد ، درافغانستان خلاف معمول کشورهای دیگر، برای اینکه احزاب سیاسی تحت کنترول حکام قرار داشته باشد قبل ازحضور درصحنۀ سیاسی مرام نامه ، اساسنامه وتعداد 700 نفرعضوبا هویت افغان بودن که شرط راجسترشدن تعین گردیده به دفتروزارت عدلیه ثبت گردیده اند که وزارت عدلیه به این احزاب مجوز فعالیت سیاسی را نیز داده است که این احزاب به همان هویت سیاسی وحفظ خصوصیات تشکیلاتی ومرام نامۀ خودبه جبهۀ ملی عضویت یافته اند که خواهان یک سلسله تغیرات اساسی وبنیادی درجامعه برای ایجاد وتعمیم دمو کراسی وزمینه سازی برای مشارکت مردم دراین روند میباشند وشخصیت های سیاسی مطرح درجامعه نیزبا استفاده ازحق ارادۀ آزاد واستفادۀ معقول ازحقوق دموکراتیک خود به نفع مردم وکشورکه درقانون اساسی افغانستان ، اعلامیۀ جهانی حقوق بشرومنشور سازمان ملل متحد مسجل شده است به جبهۀ ملی پیوسته اند ، درمادۀ (12) قانون احزاب آمده است : حزب سیاسی ثبت شده دارای حقوق ذیل میباشد ( 1 = فعالیت سیاسی مستقل– 2 = اتحاد یا ائتلاف سیاسی مؤقت یا دایمی باسایر احزاب سیاسی – 3 = ابرازنظرعلنی وآزا د بصورت شفاهی یا تحریری درمورد مسایل سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی وگرد هم آئی صلح آمیز-- 4 = تاسیس ارگان نشراتی مستقل – 5= دسترسی به رسانه ها ی ارتباط جمعی به مصرف حزبی – 6 = معرفی کاند ید درتمام انتخابات – 7 = استفاده ازسایرحقوق مطابق اهداف و وظایف مندرج دراساسنامه ) این بند های هفتگانۀ مادۀ دوازدهم قانون احزاب نشان میدهد که درشامل شدن احزاب سیاسی درائتلاف ها که جبهه نیزنوعی ازائتلافهای طولانی مدت است ممانعتی وجود ندارد ، درقانون احزاب ویا قوانین دیگر نیزتذکارنیافته است که احزاب پس ازشرکت درائتلاف یا جبهه مجد د اً ثبت وراجسترشوند ودرهیچ قانون گفته نشده است جبهه یا ائتلاف که مجموعه و کلکتیفی ازاحزاب دارای حق فعالیت سیاسی است دروزارت عدلیه راجستر گرد د بنا ءً میتوان حدس زد که سخنان وزیرعدلیه افغانستان درمورد راجستریشن جبهه درهمسوئی با عده یی اززورمندان که مخالف جبهه بوده اند ارایه گردیده است که قانوناً الزام آورنمیباشد . درمادۀ (13) قانون احزاب صرفاً منسوبین ارگان های قضائی ونظامی آنهم دردوران تصدی وظیفه ازشمولیت دراحزاب سیاسی منع شده اند اما وزیران وسایرکارمندان ارگان های اجرائی بشمول معاونین ریاست جمهوری واعضای ارگان تقنینی ازاین امرمستثنا قرارداده شده اند یعنی آنها ازشرکت دراحزاب ، ائتلاف وجبهه منع نگردیده اند چنانچه همین اکنون انوارالحق احدی وزیرمالیه رهبر حزب ناسیونال دموکرات افغانستان(افغان نازی یعنی افغان ملت) است وهمچنان چندین نفردیگرازاشخاص شامل درارگانها ی تقنینی واجرائی بحیث رهبران وکادرهای احزاب سیاسی فعا ل اند وشامل شدن منسوبین ارگانهای قوای مقننه واجرائیه درجبهه ، ائتلاف واحزاب غیرمجازشمرده نشده ا ست . یاد آوری ازتشکیل لویه جرگه انگیزۀ هراس مخا لفان جبهه : دراهداف جبهۀ ملی افغانستان که درمورد قانونی ساختن انتخابات والی ها وایجاد سیستم پارلمانی وپست صدارت دردولت ازتشکیل لویه جرگه سخن رفته است واهمه وترس نهفته دران لرزه براندام مخالفین جبهه انداخته به اصطلاح درزیرپای شان زمین داغ را احساس نموده اند زیرا دربند سوم مادۀ (111) قانون اساسی آمده است : لویه جرگه درحالت محاکمۀ رئیس جمهوردایر میگرد د ) درحالیکه منظورمؤسسین جبهه ملی ازتذکارتدویر لویه جرگه برای تعدیل جزئی درقانون اساسی است که دربند دوم ماده (111 )قانون اساسی صراحت دارد ، درماده (110) قانون اساسی آمده است : لویه جرگه عالیترین مظهر ارادۀ مردم افغانستان میباشد ، لویه جرگه متشکل ازاعضای شورای ملی ، رؤسای شوراهای ولایات ، ولسوالیها ، وزرا، رئیس واعضای ستره محکمه ولوی سارنوالی میتوانند درجلسات لویه جرگه بدون حق راء شرکت ورزند) . منشأ این سوء تعبیروترس درکجا است ؟ : فکر میشود رئیس جمهوروتیم او متوجه آن موضوعاتی شده اند که بحیث وظیفۀ اساسی با ید اجرا میشد که نسبت عدم توجه به آن بصورت عمدی ویا نسبت عدم امکانات ، این وظایف اساسی تعین شده درقانون اساسی برای دولت ، درشش سالی که ازعمر ریاست جمهوری حامد کرزی میگـذ رد حد اقل او وتیمش بصورت نسبی نیزنتوانسته اند آنرا به منصۀ اجرا بگذارند ، توجه کنید به این وظایف اساسی با تبصره های قصیر: مادۀ چهارم قانون اساسی میگوید ( حاکمیت ملی درافغانستان به ملت تعلق دارد که مستقیم یا توسط نماینده گان خود آنرا اعمال میکنند ، ملت افغانستان عبارت اند ازتمام افرادی که تابعیت افغانستان را داشته باشند) بناءً به حکم این ماده ، ملت افغانستان حق دارند که والی ها وشهرداری ها را درولایات خود ازبین چند نفر کاندید ان انتخاب نمایند که رئیس جمهور کرزی وتیمش برای ایجاد حکومت متمرکزاستبدادی دوران گذ شته این حق مسلم مردم را که درقانون اساسی مسجل گردیده است ازآنها گرفته و خلاف ارادۀ مردم افغانستان درولایات دوستان وخویش وتبار خود را که حتی بعضی شان ازسواد نیز بهرۀ کافی ندارند بحیث والی وشهردارمقرر نموده است که دربین 34 والی ولایات یکنفرازاوزبیک ها و تورکمن ها دیده نمیشود واین نادیده گرفتن تورک تباران واهانت به شخصیت حقیقی وحقوقی آنها ومبین ارادۀ نژاد گرایانۀ کرزی است که باداشتن حس برتری جوئی قومی شاید فکرمیکند تورک تباران باآنکه چهارصد میلیون نفوس درجهان وهشت میلیون نفوس درافغانستان دارد لیاقت ادارۀ عامه را درولایات ندارد ودرظرف شش سال با آنکه زبان اوزبیک ها وتورکمن ها در قانون اساسی رسمی شناخته شد نصاب تعلیمی بزبان اوزبیکی وتورکمنی درولایات شمال کشوردرنظر گرفته نشده و برای تربیۀ کادرهای آموزگاربه فرزندان تورک تباران دانشکده های مستقل بوجود نیامده وحتی دیپارتمنت های زبان اوزبیکی وتورکمنی دردانشگاه ادبیا ت که درکابل وسایر ولایات موجود است تاسیس نگردیده است ( درمادۀ پنجم قانون اساسی آمده است ... دفاع ازاستقلال ، حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی ، تامین امنیت و قابلیت دفاعی کشورازوظایف اساسی دولت میباشد ) ریاست جمهوری افغانستان وتیم کاری اش که ناکاره ثابت شده است هیچگونه موفقیتی دراجرای این وظایف اساسی نداشته اند ، ازاستقلا ل وتمامیت ارضی کشور ، طبق پلان درازمدت خود امریکا ومتحدین وشرکای ستراتیژیک آن دفاع میکند ، حاکمیت ملی که مشارکت مردم درانتخاب والیها وشهرداریها درپهلوی انتخابات وکلای پارلمان ورئیس جمهور تکمیل میگرد د عمداً ناقص وانولید ساخته شده است یعنی حق انتخاب والی ها وشهرداریها طبق حکم قانون اساسی به مردم داده نشده است ، درمادۀ ششم قانون اساسی آمده است : ( دولت به ایجاد یک جا معۀ مرفه ومترقی بر اساس عدالت اجتماعی ، حفظ کرامت انسانی ، حمایت حقوق بشر، تحقق دمو کراسی، تامین وحدت ملی برای همۀ اقوام وقبایل وانکشاف متوازن در همۀ مناطق کشور مکلف است ) شش سالی که ازحاکمیت رئیس جمهور کرزی سپری میگرد د میلیارد ها دالر کمک کشورهای ثرومند جهان به حمایت از مردم وبازسازی افغانستان سرازیر گردیده که نه تنها جامعۀ مرفه ومترقی وحد اقل جامعۀ روبه ترقی نیز ایجاد نشده ونه عدالت اجتماعی برقرار گردیده است بلکه تبعیض نژادی وخصومت های نفرت انگیزعلیه این وآن روبه افزایش گذاشته است واین نمونه های ناکامی رئیس جمهورکرزی را به نمایش میگذارد که پیش چشمان باز وبینایش این حرکات ظالمانه ومغایر حکم قانون اساسی صورت پذیرفته است ، درمورد حقوق بشر درافغانستان با موضع گیری های سیاسی برخورد صورت گرفته وآنهائی که ازاتنیک وتبارغیر پشتون مخالف پالیسی های یکجا نبه وغیرملی حامد کرزی باشند پیوسته به نقض حقوق بشرمتهم شده اند اما متهمان واقعی جنایات جنگی وناقضین حقوق بشرکه طالبان ، گلب الدین حکمتیاروشرکای آنها هستند همیشه ازاتهامات دورنگهداشته شده وحتی بنام تشویق وجذب با آنها رابطه های مخفی برقرار گردیده مسبب تشجیع آنها درآدم ربائی و قتل وکشتارشده است ، جبهۀ ملی یا ارگان سیاسی که برای تحقق دموکراسی با تقسیم قدرت به مردم همراه میشود رئیس جمهورکرزی با آن مخالفت مینماید ، تامین وحدت ملی صرفاً بحیث یک شعارتبلوریافته میکانیزم تجسم وتحقق وحدت اقوام که بنام وحدت ملی یاد میگرد د از طرف دولت بکار گرفته نشده است وازنظر تیم کاری ورئیس جمهورکرزی منظور ازوحدت ملی( متحد ساختن قبایلی ها) میباشد که درزمان رژیم شاهی هرگاه دربارۀ وحدت ملی تبصره هائی دررسانه های افغانستان صورت میگرفت ( داپشتونستان زموژ) تکرارمیگردید وبرای تمثیل وحدت ملی بسیاری اوقات از( لر اوبرپشتون ) سخن به میان می آمد درحالیکه درقانون اساسی منظور از وحدت ملی (همبستگی تمام ساکنین افغانستان است که شامل همۀ قوم وتبارمیگرد د) درمادۀ (13) قانون اساسی میخوانیم (دولت برای انکشاف صنایع ، رشد تولید ، ارتقای سطح زنده گی مردم وحمایت ازفعالیت های پیشه وران ، پروگرام های مؤثرطرح وتطبیق مینماید ) درشش سالی که گذشت دولت برای انکشاف صنایع هیچگامی نبرداشته وبجای رشد تولیدات مفید زمینه را به رشد تولید مواد مخدرمساعد گردانیده است که میزان مواد مخدراز3500 تن درزمان طالبان به 6200 تن در سال2006 میلادی درسال پنجم دورۀ ریاست جمهوری حامد کرزی رسید ، درارتقای سطح زنده گی مردم توجه لازم صورت نگرفته است وحتی با ورود میلیارد ها دالربه افغانستان درسطح زنده گی مردم تغیری نیا مده ی است ، افغانستان هنوزغرق دربحران انفلاسیون است ، درمورد حمایت ازپیشه وران نیز دولت هیچ پروگرام مؤثرطرح وروی دست نگرفته است . درمادۀ (20) قانون اساسی آمده است : (هرنوع تبعیض وامتیازبین اتباع افغانستان ممنوع است ) برای هرذی بصیرت به وضاحت به مشاهده میرسد که درابعاد وسیع تبعیض درافغانستان بیداد میکند حتی گفته میشود دربعضی ازوزارت خانه ها رؤسا ، مدیران ، کارمندان وحتی پیاده های دفاتر ازیک تباروزبان اند واین عمل هربینندۀ این ماجرارا وا میدارد که بگوید درافغانستان تبعیض به اوج خود رسیده است ومادۀ بیستم قانون اساسی پیش تبعیض گرایان ماجراجو ارزش ندارد ورئیس جمهور نیز بسوی آنهاچشمک میزند ، درمادۀ (38) قانون اساسی گفته شده است : (مسکن شخصی ازتعرض مصئون است ، هیچکس بشمول دولت نمیتواند بدون اجازۀ ساکن ویا قرار محکمه باصلاحیت .... به مسکن شخص داخل شود یا آنرا تفتیش نماید ) اما مردم افغانستان شاهد اند که چندی قبل خانۀ رسول سیاف عضو پارلمان درپغمان وخانۀ چند وکیل درمرکز ولایت خوست وسایر ولایات توسط افراد نظامی خارجی وداخلی خود سرانه بیدون صدورقرار محکمه بازرسی وتفتیش گردید که رئیس جمهورکرزی دراین مورد خاموشی اختیارنمود ، درمادۀ پنجا هم قانون اساسی آمده است : (دولت مکلف است بمنظورایجاد ادارۀ سالم وتحقق اصلاحات درسیستم اداری کشور تدابیرلازم اتخاذ نما ید ... اتباع افغانستان بر اساس اهلیت وبیدون هیچگونه تبعیض وبه موجب احکام به خدمت پذیرفته میشوند ) اما صلاحیتداران مغرض با سوء استفاده وتفسیرمغرضانه ازمتن این مادۀ قانون بعنوان تثبیت اهلیت ، عده یی ازافرادی را که دردوران حکومت های قبلی مامور وکارمند بوده وتجربه های کاری نیز داشته دارای دیپلوم واسناد تحصیلی نیز بوده اند دریکجا گرد آورده با پیروی ازدورۀ تسلط نظریۀ کنفوسیوس درقرن وسطی ازاین دیپلوم داران امتحان گرفته میشود وآنها ئی راکه نمیخواهند استخدام نمایند بنام نا کام وکار نادان میرانند واسناد تحصیلی آنهارا خلاف نورماتیف های بین الملی مداراعتبار قرارنمیدهند ، این عملی است که حتی دردوران اوج راسیزم درافریقا ودردوران اوج فاشیزم درقلمروهتلرصورت نمیگرفت ، درافغانستان امروزی که حامد کرزی برای آوردن دموکراسی فریاد میکشد زیر نظرش این حرکات مغایر قانون جهان ما صورت میگیرد میگویند یکی ازاین قانون شکنان گفته بود آنهائی را که لازم نبود بکار گرفته شوند ناکام کشیدمش چلول هم گفته نتوانست ! اگر این گفته درست باشد این آدم فاشیست مشرب وراسیست خو با حامیانش متوجه باشد که این (چلول) نگفتن ها ونتوانستن ها دربرابر زورگوئی ها ی خائنین وطن موجدعقده های ادیپ وکمپلکس های روانی خواهد گردید که تجمع آن روزی مانند بم قدرتمند منفجر شده تباهی غیر قابل پیشبینی را بارخواهد آورد مثال زندۀ آن محصلی بنام (جوسونگ هوی ) دریک دانشگاه ویرجینیا درامریکا است که خبر مربوط به این واقعه بتاریخ هفدهم اپریل سال روان (2007 میلادی)ازطریق رسانه ها به نشر رسید وگفته شد که او 32 نفر را به قتل رسانید پولیس گفته است جوسونگ هوی درهمان روز حادثه آفرینی اش پستۀ حاوی ویدیو وعکس ونوشته را برای شبکۀ ( ان بی سی ) امریکا فرستاده بود اودرویدیوی ارسالی با خشم گفته است شماصدهزارمیلیاردبار فرصت داشتید ازچنین روزی حذر کنید اما تصمیم گرفتید ... مرا به گوشه یی راندید وتنها یک اتخاب برایم گذاشتید ، لازم نبود من این کاررابکنم میتوانستم اینجارا ترک بکنم ... اما... ) ازگفته های اومعلوم میگرد د که اوخیلی ها تحت فشارقرارگرفته کمپلکس های روانیش به حالت حاد وانفجار رسیده بود که به او توجه صورت نگرفته ودرنتیجه تباهی غیر قابل پیش بینی روی داده است ، روانشناسان سیاسی واجتماعی برای حفظ سلامت جامعه از انباشت عقده ها وکمپلکس های روانی مردم که ناشی ازنا رضائیتی های زورگویان بوجود می آید سعی بلیغ روانشناسانه مینما یند با برآورده ساختن بعضی ازخواست های آنان از انباشت عقده ها وکمپلکس های روانی افراد جامعه جلوگیری میکنند ولی درافغانستان بهمه قضایا بصورت غیرعلمی وزورگویانه با شیوه های سنتی قبیله سالاری که ارادۀ یک سرخیل بالای همۀ خیل تاثیر میگذارد برخورد صورت میگیرد واگرباتقلید ازاین برخورد ناشی ازعقب مانده گی فکری وذهنی درادارات دولتی ازطرف تحصیل کرده هانیز همان شیوه تکرارگرد د واقعا ً اسفبار است ، درمادۀ (56) قانون اساسی آمده است (پیروی ازقانون اساسی واطاعت ازقوا نین ونظم عامه وجیبۀ تمام مردم افغانستان است ) امادرادارات افغانستان ازبالا تاپائین رشوت ، اختلاس ومداراعتبارقرار ندادن اسناد تحصیلی بعضی اشخاص ومحول نمودن به امتحان بنام معلوم کردن لیاقت آن وناکام کشیدن وازحق کار ماموریت محروم نمودن وامثال آن به حد مسخره یی بیداد میکند ، طالبان که نظم عامه را برهم زده به قتل وکشتار ادامه میدهند اگر دستگیر شوند دوباره به عناوین گونا گون آزاد میشوند واین صلاحیتداران ، حکم این مادۀ قانون اساسی راخود نقض مینمایند ، درمادۀ (66) قانون اساسی آمده است ( رئیس جمهورنمیتواند درزمان تصدی وظیفه ازمقام خود به ملحوظات لسانی ، سمتی ، قومی، مذهبی وحزبی استفاده نماید ) با تاسف که حکم این ماده را ، رئیس جمهور درنظر نگرفته درمقرری والی ها درنصب تبارخود وعزل سایر تبارها همت گماشته است مثلاً درولایات فاریاب ، جوزجان ، سرپل ، سمنگان ، قندزکه اکثریت قاطع نفوس آن اوزبیک ها ، تورکمن ها وسایرتورک تباران هستند نه درولایات اوزبیک وتورکمن نشین ونه درولایات دیگرازتحصیل کرده های این قوم (تورک تبار)بحیث والی توظیف نشده وحتی درولایات مسکونی خودشان افرادی ازولایات دگرکه ازسواد بهرۀ کافی ندارند بحیث والی توسط حامد کرزی مقرر شده است واین عمل درحقیقت توهین به متلی است که بالاتر از26 فیصد نفوس کشور را تشکیل میدهند وبیانگر عملی شدن تبعیض بحد شرم آورآن توسط رئیس جمهوروهمفکران اواعمال میگرد د که فکرمیکند تحصیل کردۀ اوزبیک ها لیاقت والی شدن وادارۀ عامه را ندارند ، رئیس جمهور کرزی دراموربازسازی نیز تمام توجه خودرا به مناطق قوم وتبارخودمعطوف نموده نقاط دیگر را به فراموشی سپرده است شاید او فکرمیکند افغانستان همان است که با خودش همزبان است ، درآغازپلان بازسازی اعلام شده بود که بازسازی کشورازمنطقه های که امنیت وجود دارد شروع میشود ودرمناطق نا امن پلان بازسازی تطبیق شده نمیتواند اما پس ازمدتی اقدامات وارونه گردیده بازسازی درمناطقی که جنگ وخون ریزی جریان دارد شروع شد وآنچه بنام شهرک ها و ده ها مکتب ونهاد های آموزشی که بازسازی شده ویا ازنو ساخته شد ه بود عدۀ زیادی ازآنها توسط طالبان یابه آتش کشیده شده ویا با بم منفجرساخته شده ومیلیون ها دالرپول امدادی برای باز سازی واعمارشهرک ها به هدر رفته است ، مطالب فوق الذکرمبین ناکامی رئیس دولت درعرصه های مختلف درعملی ساختن آنچه درقانون اساسی بحیث وظیفۀ اساسی دولت درج گردیده است میباشد رئیس جمهورکرزی شاید خود نیز مطلع است که وظایف خودرا درقبال مردم افغانستان طبق احکام قانون اساسی انجام نداده است بناءً درمورد بوجود آمدن جبهۀ ملی که برای رها ئی مردم ازدریای مایوسی وعملی کردن مواد مندرج درقانون اساسی که رئیس جمهور کوتا هی نموده باید متحیر وبهت زده نگرد د ، یک متل وطنی است که میگوید : ( گژدم برسر گنه کار است ) همانطوریکه باشنیدن این متل هرگنه کاربسرخود دست میزند وگنه کار بودن خودرا نشا ن میدهد تذکار ازتدویرلویه جرگه توسط مؤسسین جبهه نیزرئیس جمهور وتیمش را مشوش نموده احکام مادۀ(69) قانون اساسی درذهن شان تداعی شده است که میگوید( ... اتهام علیه رئیس جمهوربه ارتکاب جرایم ضد بشری ، خیانت ملی یاجنایت ازطرف یک ثلث کل اعضای ولسی جرگه تا ئید گرد دولسی جرگه درخلال مدت یکماه لویه جرگه رادایر مینماید ، هرگاه دوسیۀ اتهام منسوب را به اکثریت دوثلث کل اعضا تصویب نماید رئیس جمهورازوظیفه منفصل وموضوع به محکمه خاص محول میگرد د ) درحالیکه منظورمؤسسین جبهه ملی ازطرح تدویر لویه جرگه شامل ساختن انتخابی بودن والی ها وشهرداری ها وپارلمانی بودن سیستم دولتی با پست صدراعظم بوده است ( پایان مقال ) (خدایا تو آن کن که پایان کار+ توخوشنود باشی همه رستگار)
email>sasdolati@hotmail.com
weblak>dolati23.blogspot.com
----------------------