Thursday, January 31, 2008

اینترنیت شبکۀ کاری مرزنا شناس


کوين اندرسونبخش خبری بی بی سی
روايت اينترنتی سربازان از جنگ
وقتی صحبت از پوشش جنگ در تلويزيون می شود، معمولا به جنگ ويتنام به عنوان نخستين نمونه اشاره می شود. اما جنگ افغانستان و پس از آن، عراق به عنوان نخستين جنگی شناخته خواهد شد که در وبلاگها روايت می شود.
نسل تازه ای از سربازان وبلاگ نويس در آمريکا که به "ميل بلاگر"ها يا وبلاگ نويسهای نظامی شهرت دارند، هم در ميدان نبرد می جنگند و هم درباره تجربيات خود می نويسند.
اين گرايش، پنجره تازه ای را به جنگاوری امروزی باز می کند و گونه جديدی از ادبيات دوران جنگ پديد می آورد.
باوجود اين، برخی از اين پيشگامان که در خط مقدم جبهه وبلاگ می نويسند، بيم آن دارند که دوران طلايی وبلاگ نويسی نظامی، همين حالا هم به سر آمده باشد زيرا مقامات نظامی اعمال فشار بر نوشتار بی قيدوبند آنلاين را آغاز کرده اند.
طلوع عصر وبلاگ نويسی نظامی
به گفته مت، نويسنده وبلاگ محبوب "بلک فايو"، نخستين وبلاگهای نظامی در اواخر سال 2002 پديدار شدند.
"شاهين خاکستری"، يکی از سربازان ارتش که در حال حاضر مامور به خدمت در آلمان است و به صورت ناشناس وبلاگ "مادويل گازت" را می نويسد، اصطلاح "ميل بلاگ" را که ترکيبی از واژه های "ميليتاری" (نظامی) و وبلاگ است برای اشاره به وبلاگ نويسان نظامی ابداع کرد و شروع به برقراری تماس با ساير ارتشی هايی کرد که وبلاگ می نوشتند.
شاهين خاکستری در اواخر سال 2002 نظر دادن پای نوشته های وبلاگها را شروع کرد و سپس زمانی که فهميد نوشتن يک وبلاگ تا چه حد ساده است، "مادويل گازت" را راه انداخت.
او گفت: "ساليان سال من شاهد بوده ام که ديگران 'به نمايندگی از سربازان' سخن گفته اند يا تصميم گرفته اند که در اين زمينه چه صدايی می بايست شنيده شود." او به همين دليل خواست تا افکار خود را به عنوان انديشه های "يک ارتشی در ايامی جالب، زمانی که مقدمات جنگ در عراق فراهم می شود" منتشر کند.
او گفت: "من مدعی نيستم که از جانب کسی جز خودم صحبت کنم، اما جنبه جذاب وبلاگ نويسی همين است که خودتان حرفتان را بزنيد. من نيازی به سخنگو ندارم."
شاهين خاکستری و ديگر پيشگامان مثل "ستوان اسمش"، "گروهبان هوک" و "گروهبان استرايکر"، الهام بخش صدها سرباز، خلبان، تفنگدار نيروی دريايی و ملوان ديگر در سراسر جهان برای وبلاگ نويسی شده اند.
او وبلاگ نويسان نظامی را در حلقه ای اينترنتی گرد آورده است که حدود چهارصد وبلاگ نظامی فعال را به هم پيوند می زند.
خاطرات جنگ
بسياری از وبلاگ نويسان نظامی، با اين هدف به نوشتن روی آورده اند که با آنچه از نظر آنها موضعگيری جانبدارانه ضد جنگ و ضد دولت بوش در رسانه هاست، مقابله کنند.
اما مت، نويسنده وبلاگ بلک فايو می گويد وبلاگ نويسان نظامی برای نوشتن، اهداف و انگيزه های مختلفی دارند.
او گفت: "بسياری، وبلاگ می نويسند تا دوستان و بستگانشان را از حال و روز خود در ميدان جنگ باخبر نگه دارند. برخی ديگر اين کار را برای بيان تاملات خود انجام می دهند و ديگران صرفا نويسندگان خوبی هستند که به دنبال محلی برای بيان انديشه ها و احساسات خود هستند."
سی جی گراهام تازه در همين سال گذشته تصميم گرفت تا خاطرات جنگی خود را که در عراق گردآوری می کرد، روی اينترنت منتشر کند.
او گفت: "من خاطراتم را منتشر کردم تا مردم را از آنچه واقعا در عراق رخ می دهد باخبر کنم زيرا معتقد بودم (و هستم) که رسانه ها وظيفه شان را برای خبررسانی بی طرفانه، به درستی انجام نمی دهند."
اما او دلايل ديگری نيز داشت.
وی هنگامی که در حال نبرد در عراق بود تصميم گرفت تا خاطراتش را ثبت کند زيرا او با خواندن خاطرات پدربزرگش از جنگ جهانی دوم بزرگ شده بود.
سی جی گراهام زمانی که در عراق حضور داشت، وبلاگ نمی نوشت. واحد نظامی او که راه خود را به سوی شمال عراق می گشود، به اينترنت دسترسی نداشت.
او گفت: "من فرصتش را هم نداشتم چون اگر خيلی شانس می آوردم می توانستم کمتر از 18 ساعت در روز کار کنم. هر فرصتی که باقی می ماند صرف غذا خوردن و خوابيدن می شد."
با وجود اين، او نوشته هايی آکنده از جزئيات را در لپ تاپش نوشت و ذخيره کرد و سپس تصميم گرفت تا پس از بازگشت، اين نوشته ها را در وبلاگی منتشر کند.
برايان کندی، مشهور به هاودی يکی از تفنگداران نيروی دريايی است و دو سال در عراق به عنوان خلبان هلی کوپترهای رزمی سوپر کبرا AH - 1W خدمت کرده است.
او و خلبان همقطارش، هرل پس از آنکه از طريق هيو هويت، مفسر و وبلاگ نويس محافظه کار، اطلاعاتی درباره وبلاگها به دست آوردند، تصميم گرفتند که در جريان ماموريت اخير خود در منطقه، وبلاگی بنويسند.
او گفت: "نوشتن واقعا به منزله مرهم بود و به من امکان داد تا بگويم که چه حسی از نبرد به من دست می دهد، نه فقط درباره جنگيدن، بلکه درباره سياست و گرايش مخالفت آميزی که جنگ را به موضوعی برای ضديت با رئيس جمهور تبديل کرده است."
او گفت: "هرچه بيشتر می نويسم، احساس گناه و اضطراب کمتری دارم." او حتی درباره ماجرای طلاقش که هنگام بازگشت از عراق در ماه ژوئيه رخ داد هم نوشته است.
فشار بر ارتباطات
وبلاگ نويسی نظامی، منشأ برخی از گيراترين نوشته ها درباره جنگ شده است.
برخی وبلاگ نويسان نظامی همچون جيسون کريستوفر هارتلی، نويسنده "صرفا يک سرباز ديگر"، و کالبی بازل، نويسنده "جنگ من: اوقات مرده در عراق" در حال حاضر نوشتن کتابهايی را بر مبنای وبلاگهايشان و خاطراتشان از ايامی که در عراق گذرانده اند، آغاز کرده اند.
حاصل اين وبلاگها، غالبا ديدگاهی فيلترنشده و سانسور نشده است که از سوی خود رزمندگانی که در خط مقدم حضور دارند روايت می شود و نه از نگاه خبرنگارانی که با گروههای رزمی همراه شده اند يا نشستهای خبری که در پشت جبهه برپا می شوند.
وبلاگ نويسی همچنين به تنبيه انضباطی برخی از وبلاگ نويسان به دليل انتشار اطلاعات حساس يا نقض مقررات نظامی در وبلاگهايشان منجر شده است.
شاهين خاکستری به همقطاران "ميل بلاگ"نويس خود توصيه می کند که هنگام نوشتن هر يادداشت به اين نکته فکر کنند که نوشته آنها از سوی مادرانشان، رئيس ستاد مشترک ارتش و اسامه بن لادن چگونه برداشت خواهد شد.
او گفت: "هرکسی نمی تواند با داشتن چنين بار مسئوليتی بر دوش خود، به کيبورد دست بزند."
شمار بسيار اندکی از وبلاگ نويسان از نوشتن باز داشته شده اند اما به گفته شاهين خاکستری، شمار بيشتری از وبلاگ نويسان نظامی صرفا به دليل دغدغه های امنيتی درباره عمليات جنگی، دست از وبلاگ نويسی برداشته اند.
برايان کندی ابراز اميدواری می کند که کارکنان نيروهای مسلح اجازه يابند تا برای حفظ ارتباط با خانواده و دوستانشان به وبلاگ نويسی ادامه دهند.
اما او اضافه می کند: "من می توانم بفهمم که ارتش نياز خواهد داشت که دست کم اطلاعات را 'نظم و نسق' بدهد
مطالب مرتبط
."